OK
OK - خوب
N/A - N/A
UK :
US :
برای نشان دادن اینکه با چیزی موافق هستید یا به کسی اجازه انجام کاری را می دهید استفاده می شود
از کسی می پرسید که آیا با شما موافق است یا به شما اجازه انجام کاری را می دهد
هنگامی که شروع به صحبت در مورد چیزی جدید می کنید یا زمانی که قبل از ادامه مکث می کنید استفاده می شود
به کسی می گفت که از بحث کردن یا انتقاد کردن با شما دست بردارد
اگر خوب هستید، بیمار، مجروح یا ناراضی نیستید
چیزی که خوب باشد قابل قبول است و مشکلی ایجاد نمی کند
راضی کننده اما نه خیلی خوب
کسی که خوب است خوب است، خوشایند و غیره
به طور رسمی بگویید که با چیزی موافقت می کنید یا اجازه می دهید اتفاق بیفتد
یک مجله بریتانیایی که تصاویر و مقالاتی درباره افراد مشهور منتشر می کند
برای نشان دادن اینکه با چیزی موافق هستید یا موافق انجام کاری هستید استفاده می شود
برای بررسی اینکه کسی چیزی را میفهمد یا اینکه با چیزی موافق است استفاده میشود
به عنوان راهی برای نشان دادن اینکه قصد دارید اقدامی انجام دهید یا کاری جدید را شروع کنید استفاده می شود
در وسط جمله به عنوان روشی برای مکث استفاده می شود
agreed or acceptable
توافق شده یا قابل قبول
در وضعیت رضایت بخش یا کیفیت رضایت بخش
بد نیست اما مطمئنا خوب نیست
به شکل رضایت بخشی
موافقت کردن با چیزی
اجازه
مخفف نوشته شده برای ایالت اوکلاهما ایالات متحده که در آدرس ها استفاده می شود
توافق شده یا قابل قبول؛ خیلی خوب
در وضعیت رضایت بخش یا با کیفیت رضایت بخش؛ خیلی خوب
OK به معنای نه بد اما نه خیلی خوب استفاده می شود
توافق در مورد یا اجازه انجام کاری
به عنوان راهی برای نشان دادن اینکه قصد دارید اقدامی انجام دهید یا شروع به انجام یا گفتن چیز جدیدی می کنید استفاده می شود
فقط به کسی نگو، باشه؟
ببین، من نمی توانم سریعتر راه بروم، باشه؟
خوب، بیایید فصل ششم را شروع کنیم.
خوب حالا شیر و تخم مرغ را اضافه کنید و سپس مخلوط کنید.
من فردا پول شما را پس می دهم. بسیار خوب، مشکلی نیست.
می تونی منو از سر کار ببری؟ باشه، ساعت چند؟
یعنی باشه (= قبول دارم) من دقیقا با او مودب نبودم اما فکر نمی کنم آنقدر هم بی ادب بودم!
شما باید سرکه بیشتری اضافه کنید، خوب؟
ساعت 6.30 می بینمت، باشه؟
Okay let's go.
باشه، بزن بریم.
خوب پس اگر آماده هستید شروع می کنیم.
ما این بچه ها را دیدیم، خوب، بنابراین به سمت آنها رفتیم و شروع به صحبت کردیم.
اگر دوستی را به مهمانی بیاورم اشکالی ندارد؟
اگر با/با شما خوب بود، به جای آن فردا می آیم.
پائولا چطوره؟ بعد از زمین خوردن دیروز حالش خوب است؟
خوبی؟ خیلی رنگ پریده به نظر میرسی
Is everything OK with you? Yes fine.
آیا همه چیز با تو خوب است؟ آره خوبه.
من فقط بررسی می کنم که ماشین سالم است - صدای موتور خوب نیست!
دیشب یه شام خوب بیرون خوردی؟ بسیار خوب بود - من قطعا بهتر شده ام.
صداش خوبه ولی چیز خاصی نیست
Everything was going OK until the printer stopped working.
همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه چاپگر از کار افتاد.
خوب خوابیدی؟
من فقط زنگ زدم تا مطمئن شوم که خوب به آنجا رسیدی.
آیا کمیته پیشنهاد شما را تایید کرده است؟
او اوکی برای ادامه پروژه خود دریافت کرد.
آیا ده دلار به من قرض می دهی؟ خوب.
آیا رئیس پیشنهاد شما را تایید کرد؟
خوبی؟ رنگ پریده به نظر میرسی
امیدوارم خوب به خونه رسیدی
صدای او خوب است، اما چیز خاصی نیست.
به محض اینکه تاییدیه را از مالک دریافت کنیم، ساخت و ساز را شروع خواهیم کرد.
باشه بزن بریم.
OK let’s go.
satisfactory
رضایتبخش
acceptable
قابل قبول
کافی است
خوب
tolerable
قابل تحمل
نمایشگاه
passable
قابل عبور
میانگین
decent
نجیب
middling
میانه
باشه
competent
صالح
در حد متوسط
معقول
استاندارد
unexceptional
غیر استثنایی
agreeable
بسيار خوب
alright
منصفانه
fairish
قابل احترام
respectable
قابل سرویس
serviceable
کافی
غیر قابل توجه
unremarkable
وانیل
vanilla
کوشر
خوش طعم
goodish
دلپذیر
kosher
خوش
palatable
متورم شدن
pleasant
pleasing
swell
unsatisfactory
نامطلوب
inadequate
ناکافی
deficient
دارای کمبود
unacceptable
غیر قابل قبول
insufficient
وحشتناک
بد
فقیر
ناامید کننده
disappointing
نارضایتی
dissatisfactory
ناراضی کننده
dissatisfying
پست تر
inferior
فاقد
lacking
تأسفبار - رقت انگیز
pathetic
اسفناک
deplorable
کثیف
lousy
غیر استاندارد
substandard
متوسط
disagreeable
پوسیده
mediocre
نالایق
rotten
فرعی
unworthy
خواستن
subpar
ضعیف
undesirable
توهین آمیز
wanting
تاسف آور
زیرمجموعه
غير قابل تحمل
regrettable
آشغال
suboptimal
نامناسب
intolerable
junky
unsuitable