pick
pick - انتخاب
verb - فعل
UK :
US :
برای انتخاب یک شخص یا چیز، به عنوان مثال به این دلیل که آنها بهترین یا مناسب ترین هستند
برای حذف گل، میوه، آجیل و غیره از گیاه یا درخت
برداشتن چیزی با احتیاط از یک مکان، به خصوص چیز کوچک
برای نواختن یک آلت موسیقی با کشیدن سیم های آن با انگشتان دست
اگر می توانید انتخاب کنید یا چیزهای مختلف را انتخاب کنید، می توانید انتخاب کنید که کدام را می خواهید
انتخاب شما شخص یا چیزی است که از یک گروه انتخاب کرده اید
a pickaxe
یک کلنگ
a small flat object that you use for pulling at the strings of a musical instrument such as a guitar
یک شی مسطح کوچک که برای کشیدن سیم های آلات موسیقی مانند گیتار استفاده می کنید.
گرفتن بعضی چیزها و رها کردن بعضی چیزها
گرفتن برخی چیزها اما نه برخی دیگر
برای برداشتن چیزهای جداگانه یا تکه های کوچک از چیزی، به ویژه با انگشتان
وقتی گل یا میوه می چینید، آنها را از روی گیاه یا درخت جدا می کنید
برای جدا کردن گوشت از استخوان یک پرنده یا حیوان
When you pick a string on a guitar or similar instrument you pull it quickly and release it suddenly with your fingers to produce a note.
وقتی سیمی را روی یک گیتار یا ساز مشابه انتخاب میکنید، آن را به سرعت میکشید و ناگهان با انگشتانتان رها میکنید تا یک نت ایجاد کنید.
انتخاب
برای داشتن یک انتخاب بزرگ
برای انتخاب یکی(های) مورد نظر از بین انواع مختلف موجود
a pickaxe
آ کلنگ
especially in combinations, a sharp pointed tool
به خصوص در ترکیب، یک ابزار نوک تیز
a small thin piece of plastic metal etc. that is held between the fingers and thumb and used for playing instruments such as the guitar
یک قطعه پلاستیکی، فلزی و غیره کوچک و نازک که بین انگشتان و شست نگه داشته می شود و برای نواختن سازهایی مانند گیتار استفاده می شود.
برای برداشتن یا حرکت دادن چیزی با انگشتان یا دستان
قطعه نازکی از پلاستیک یا فلز که برای کشیدن سیم های گیتار استفاده می شود
کلنگ یا ابزار نوک تیز
یک انتخاب یا چیزی که انتخاب شده است
برای انتخاب اقلامی که توسط مشتری سفارش داده شده اند
برای انتخاب سهام خاصی که در آن سرمایه گذاری کنید
برای جدا کردن میوه، پنبه و غیره از درخت یا گیاه وقتی آماده است
سهام خاصی که برای سرمایه گذاری انتخاب می کنید
من چند گل می چینم تا ببرم پیش مامان.
کلاس به چهار تیم تقسیم شد و از هر گروه خواسته شد تا یک رهبر انتخاب کند.
یک عدد از یک تا پنج انتخاب کنید.
یک عدد از یک تا بیست را انتخاب کنید.
آنها در حال انتخاب تیم نهایی این آخر هفته هستند.
وقت آن است که یک طرف را انتخاب کنید (= تصمیم بگیرید که از چه کسی حمایت می کنید).
کلماتش را با دقت انتخاب کرد.
در ساحل، جایی را برای نشستن انتخاب کردیم.
او برای بازی در این هفته انتخاب شده است.
آیا برای تیم انتخاب شده اید؟
این فیلم به عنوان بهترین فیلم این رقابت انتخاب شد.
چیدن انگور/توت فرنگی/پنبه
گل های تازه چیده شده از باغ
معمولی محل خوبی برای چیدن توت سیاه بود.
تکههای کرک از ژاکتش برداشت.
آجیل را از روی کیک برداشت.
اسامی به صورت تصادفی از یک کلاه انتخاب شدند.
برای برداشتن بینی خود (= انگشت خود را داخل بینی خود قرار دهید تا مخاط خشک شده از بین برود)
to pick your teeth (= use a small sharp piece of wood or plastic to remove pieces of food from your teeth)
برای چیدن دندان های خود (= از یک تکه چوب یا پلاستیک تیز کوچک برای جدا کردن تکه های غذا از روی دندان های خود استفاده کنید)
سگ ها استخوان ها را پاک چیدند (= تمام گوشت را از استخوان خوردند).
شما باید هر شغلی را که می توانید انتخاب کنید، انتخاب کنید.
من باید مغز شما را انتخاب کنم: در مورد اتحادیه های اعتباری چه چیزی می توانید به من بگویید؟
او بیش از حد مشروب خورده بود و آماده بود تا با هرکسی که از راه او عبور می کرد دعوا کند.
او سعی کرد با من دعوا کند.
به راحتی می شد در استدلال های او سوراخ کرد.
سارقان حتما قفل در پشتی را برداشته اند.
جیب پشت شلوار جین راحت ترین انتخاب است.
پرونده آنها توسط وکیل مدافع تکه تکه شد.
شرکت برگه اتاق هتل او را برداشت.
دولت به اخذ شهریه کالج برای برخی از دانشجویان ادامه خواهد داد.
You cannot live your children's lives for them; you can only be there to pick up the pieces when things go wrong.
شما نمی توانید زندگی فرزندان خود را برای آنها زندگی کنید. شما فقط زمانی می توانید آنجا باشید که قطعات را انتخاب کنید.
قطار شروع به افزایش سرعت کرد.
راهش را با ظرافت از روی زمین ناهموار انتخاب کرد.
راهمان را با احتیاط از روی سنگ های دندانه دار انتخاب کردیم.
انتخاب کنید
برگزیدن
نام
گرفتن
ترجیح می دهند
نامزد کردن
nominate
دستچین
handpick
طرفدار ایالات متحده
favorUS
favourUK
favourUK
اتخاذ کردن
برچسب زدن
tag
مشخص كردن
specify
شناسایی
انتخاب کردن
opt
علامت
optate
ضربه زدن
نقل قول
تصمیم بگیرید
حل و فصل شود
جدا کردن
opt for
چاق برای
گیلاس چیدن
رفع کنید
رای دادن
plump for
دست انتخاب
cherry-pick
الک کردن
مرتب کردن
hand-pick
sift out
deselect
لغو انتخاب کنید
unchoose
انتخاب کردن
رد کردن
discard
دور انداختن
رد
برداشتن
چشم پوشی
ditch
گودال
dump
زباله
کاهش می یابد
رشد
گیاه
طرد کردن
spurn
کنار گذاشته شود
پایین بیاورند
پراکنده کردن
disperse
تقسیم کنید
از هم پاشیدن
dissipate
قرار دادن
بی توجهی
disregard
جداگانه، مجزا
خرج کردن
گسترش
کم محلی کردن
rebuff
میان بر
snub
روگذر
bypass
اجتناب کنید
overpass
اجازه ندادن
shun
اختلاف نظر
disallow