cotton
cotton - پنبه
noun - اسم
UK :
US :
پارچه یا نخی که از موهای سفید گیاه پنبه ساخته شده است
گیاهی با کرک های سفید روی دانه هایش که برای ساختن پارچه و نخ پنبه ای استفاده می شود
نخی که برای دوخت استفاده می شود
cotton wool
پشم پنبه
the threads that grow around the seeds of a tall plant grown especially in the US China, and South Asia
رشته هایی که در اطراف بذر یک گیاه بلند رشد می کند که به ویژه در ایالات متحده، چین و آسیای جنوبی رشد می کند.
نخ یا پارچه ساخته شده از الیاف گیاه پنبه
پنبه به شکل یک توده نرم که معمولاً برای تمیز کردن پوست شما استفاده می شود
thread or cloth made from the fiber surrounding the seeds of a tall plant or these fibers themselves
نخ یا پارچه ساخته شده از الیاف اطراف دانه های یک گیاه بلند یا خود این الیاف
The towels are 100% cotton.
حوله ها 100% پنبه هستند.
علاوه بر این، محصولات پرآب مانند برنج باید به نفع گندم و پنبه کنار گذاشته شوند.
The photographs of black cotton pickers, including young children, are reminders of the harsh reality underlying the glory.
عکسهای پنبهچینهای سیاه، از جمله کودکان خردسال، یادآور واقعیت خشن زیربنای شکوه است.
و برای پنبه بود که اولین کارخانه های واقعی به وجود آمدند.
مزارع پنبه و ذرت
تو مثل دریایی از پشم پنبه ای.
پنج مایلی دورتر از سابینال در مزارع پنبه و تاکستان های انگور بودیم.
This enabled Whessoe to stamp its by now ubiquitously accepted name on the conduit that supplied vital water to the cotton city.
این امر Whessoe را قادر ساخت تا نام خود را که اکنون در همه جا پذیرفته شده بود بر روی مجرای که آب حیاتی شهر پنبه ای را تامین می کرد، نشان دهد.
یک کیسه لباسشویی موندریان پنبهای سفید 60 دلار به میهمان بازمیگرداند.
از شش سالگی در مزرعه کار می کرد و پنبه می چید.
عدل های پنبه
cotton fields/plantations/plants
مزارع پنبه / مزارع / گیاهان
ملحفه ها 100 درصد پنبه خالص هستند.
یک پیراهن/ دامن نخی
printed cotton cloth
پارچه نخی چاپ شده
صنعت پنبه
یک آسیاب پنبه
یک تی شرت نخی خالص
در لباس خواب نخی نازک خود می لرزید
sewing cotton
دوخت پنبه
یک قرقره پنبه ای
برای استفاده از لوسیون از یک توپ پنبه ای استفاده کنید.
یک عدل پنبه
یک پیراهن از پنبه خالص
او با یک لباس نخی ساده زیبا به نظر می رسید.
یک حلقه پنبه (= نخ)
cotton pads
پد پنبه
یک پیراهن/لباس نخی
filament
رشته
strand
خط
نخ
thread
فیبر آمریکا
yarn
fibreUK
fiberUS
طناب
fibreUK
پشم
cord
ریسمان
لایه بندی
wool
پشم گوسفند
twine
الیاف پنبه
ply
پشم ریسی شده
fleece
نخ کتان
مو
spun wool
برس
flaxen thread
اصلی
تروم
bristle
توده
staple
کتان
thrum
بافت
ابریشم
flax
پود
woof
پرز
silk
ravelingUS
weft
لیگاتور
lint
راول
ravelingUS
برچه
ligature
پیچ و تاب
ravel
stamen
warp
misunderstand
سوء تفاهم
misinterpret
سوء تعبیر کند
misconstrue
سوء تعبیر کردن
misapprehend
سوء تفاهم کردن
اشتباه
misread
اشتباه خوانده شود
misjudge
قضاوت نادرست
miscalculate
اشتباه محاسبه کند
misknow
بد دانستن
confound
گیج کردن
confuse
تصور غلط
misconceive
اشتباه درک کردن
misperceive
از دست دادن
اشتباه فهمیدن
miscomprehend
بد شنیدن
mishear
اشتباه حساب کردن
misreckon
اشتباه گرفته شود
be mistaken
اشتباه بگیر
چیزی را اشتباه بگیرید
یک تصور نادرست دریافت کنید
یک تفسیر اشتباه قرار دهید
در توهم بودن
پارس کردن درخت اشتباه
تصور اشتباه در مورد
خطوط خود را عبور دهید
در مقاصد متقابل با
سیم های خود را عبور دهید
انتهای اشتباه چوب را بگیرید
نفهمیدن
نمی دانم
don't know