fiber
fiber - فیبر
N/A - N/A
UK :
US :
املای آمریکایی فیبر
املای ایالات متحده از فیبر
any of the thin parts like thread that form plant or artificial material esp. those that can be made into cloth, or a mass of such parts twisted together
هر یک از قسمت های نازک مانند نخ که مواد گیاهی یا مصنوعی را تشکیل می دهد، به ویژه. آنهایی که میتوان آنها را به صورت پارچه درآورد، یا انبوهی از این قطعات را به هم پیچیدهاند
فیبر همچنین می تواند به ساختارهای نازک و قوی اشاره کند که بدن را به هم متصل می کند
کیفیت شخصیت یک شخص، به ویژه قدرت اخلاقی آن
the part of foods eaten that is not digested but that passes through the body and is excreted as waste
بخشی از غذاهای خورده شده که هضم نمی شود اما از بدن عبور می کند و به عنوان مواد زائد دفع می شود.
یک مایل فیبر یک رشته فیبر به طول یک مایل برابر با 12 مایل فیبر است.
اما فیبر نوری ممکن است همه اینها را تغییر دهد.
As assistant commissioner, Smith oversees marketing programs involving livestock, horticulture, fiber and international marketing.
اسمیت به عنوان دستیار کمیسر، بر برنامه های بازاریابی شامل دام، باغبانی، فیبر و بازاریابی بین المللی نظارت می کند.
While hybrid fiber / coax networks are becoming the preferred architecture, this is not a universal choice.
در حالی که شبکه های فیبر/هم محور ترکیبی در حال تبدیل شدن به معماری ترجیحی هستند، این یک انتخاب جهانی نیست.
مدت ها تصور می شد که رژیم غذایی سرشار از فیبر خطر ابتلا به سرطان را کاهش می دهد.
فرش سیزال از الیاف گیاه آگاو ساخته می شود.
The fiber is useless unless it connects customers to equipment that transmits or stores information or video programs.
فیبر بی فایده است مگر اینکه مشتریان را به تجهیزاتی که اطلاعات یا برنامه های ویدیویی را انتقال یا ذخیره می کنند متصل کند.
به عنوان مثال، برشته کردن و تفت دادن بیشتر غذاها می تواند محتوای فیبر آنها را افزایش دهد.
فیلتر قهوه دارای الیاف نازکی برای به دام انداختن ذراتی است که باعث تلخی می شوند.
Police detectives found cloth fibers at the crime scene that matched those from the coat the suspect was wearing.
کارآگاهان پلیس الیاف پارچه ای را در صحنه جرم پیدا کردند که با کتی که مظنون پوشیده بود مطابقت داشت.
فیبر عضلانی
او فاقد فیبر اخلاقی برای رئیس جمهور شدن بود.
پزشکان رژیم غذایی حاوی میوهها، سبزیجات و غلات حاوی فیبر بالا را توصیه میکنند.
thread
نخ
filament
رشته
strand
ریسمان
برس
twine
طناب
bristle
مو
yarn
فیبریل
cord
اصلی
بافت
fibril
توده
staple
پیچک
پیچ و تاب
گل مژه
tendril
پاپوش
warp
غلات
woof
خرد کردن
cilia
نوار
footlet
دندان
رگ
shred
وب
سس
fibreUK
vein
سیم
web
خط
wisp
کابل
fibreUK
پنبه
spinelessness
بی ستونی
cowardice
بزدلی
weakness
ضعف
cravenness
ولع
pusillanimity
پوسیدگی
timidity
ترسو بودن
gutlessness
بی رحمی
fearfulness
ترس
poltroonery
پولترونی
dastardliness
جسارت
timorousness
ترسناکی
wimpiness
بی حیایی
faintheartedness
دلتنگی
فانک
funk
نرمی
softness
mousiness
wimpishness
بی روحی
mousiness
دختر
spiritlessness
بازآفرینی
sissiness
عدم قطعیت
feebleness
نا امیدی
recreance
ناتوانی
recreancy
سوال
cowardliness
بلاتکلیفی
irresolution
ضعف قلب
dispiritedness
powerlessness
ineptness
indecision
faint-heartedness