coat
coat - کت
noun - اسم
UK :
US :
a piece of clothing with long sleeves that is worn over your clothes to protect them or to keep you warm
یک تکه لباس با آستین بلند که روی لباس های شما پوشیده می شود تا از آنها محافظت کند یا شما را گرم نگه دارد.
کتی که به عنوان بخشی از کت و شلوار می پوشید
خز، پشم یا موهایی که بدن حیوان را می پوشاند
لایه نازکی از رنگ یا ماده دیگری که به صورت نازک روی سطح چیزی پخش می کنید
پوشاندن چیزی با لایه نازکی از چیز دیگری
یک تکه لباس بیرونی آستین دار که معمولاً برای گرم شدن روی لباس های دیگر پوشیده می شود
به عنوان یک فرم ترکیبی استفاده می شود
مو، پشم یا خز پوشاننده حیوان
لایه ای از یک ماده، به ویژه رنگ، که چیزی را می پوشاند
پوشاندن چیزی با لایه ای از یک ماده خاص
any of various types of outer clothing that are worn over other clothes usually open in the front and are often used for warmth
هر یک از انواع مختلف لباس های بیرونی که روی لباس های دیگر پوشیده می شوند، معمولا در جلو باز می شوند و اغلب برای گرم کردن استفاده می شوند.
وقتی می گویید مردی کت و کراوات پوشیده است، کت یک ژاکت یا بخشی از کت و شلوار است.
کت اغلب به عنوان یک فرم ترکیبی استفاده می شود
مو، پشم یا خز طبیعی یک حیوان
یک لایه از یک ماده
آنتون کت و شلوارش را برد.
When she saw where I was sitting she pushed her hands in her coat pockets and ambled over on her shaky heels.
وقتی دید کجا نشسته ام، دست هایش را در جیب های کتش فرو کرد و روی پاشنه های لرزانش چرخید.
در کتش، وینچل شبیه یک دفنکن دیکنزی است. او مرا شرمنده می کند
من شروع کردم به زدن پشت کتش و برف در هوا پف کرد.
زنان با روسری و کت های بلند در سمت چپ کنیسه می نشینند.
من فکر می کنم آنها باید با عکاسی از انبوهی از چوب لباسی روی زمین، آن فیگورها را بسازند.
هاسکی ها کت ضخیم خوبی دارند.
Forty-four little hands gather up coats and lunch boxes and forty-four little feet head down the hall to go home.
چهل و چهار دست کوچولو کت ها و جعبه های ناهار را جمع می کنند و چهل و چهار پا کوچک به سمت راهرو می روند تا به خانه بروند.
او کت سفیدی پوشیده بود - نوعی که دانشمندان می پوشند.
کت سنگین زمستانی او
برای پوشیدن کت
برای پوشیدن/درآوردن کت خود
یک کت خز
یک کت چرمی
یک کت بلند زمستانی
مردی با کت سیاه
من بهترین کت پشم آبی خود را پوشیدم.
نامه را در جیب کتش گذاشت.
سگی با کت صاف/شگی
حیوانات در کت زمستانی خود (= برای گرمای بیشتر بلند شده اند)
برای دادن لایه دوم رنگ به دیوارها
We wanted to buy a bigger house than this but it was a case of cutting our coat according to our cloth.
ما می خواستیم خانه ای بزرگتر از این بخریم، اما این یک مورد بود که کتمان را مطابق با پارچه خود می بریم.
بگذار کتت را بردارم
دکمه های کت را اشتباه بسته بودند.
چرا کتت را اگر داغ هستی در نمیاری؟
سگ پس از گرم شدن هوا کت زمستانی خود را می اندازد.
سگی با کت بلند پشمالو
قبل از زدن تاپ کوت مطمئن شوید که لایه پایه کاملا خشک شده است.
اتاق نیاز به یک لایه رنگ تازه دارد.
یک لایه لاک شفاف بمالید.
کف به یک لایه لاک دیگر نیاز دارد.
پنجره ها با زیرپوش و دو لایه براق رنگ آمیزی شده بودند.
کتت را بپوش، جو، وگرنه یخ می زنی.
به یک قلاب کت در پشت این در نیاز داریم.
an overcoat
یک پالتو
a raincoat
یک کت بارانی
یک کت ضخیم / براق / مات
من به دیوارها یک پوشش سریع رنگ می دهم.
دو لایه لاک
وقتی بیسکویت ها خنک شدند، آنها را با شکلات ذوب شده داخل/با آن بپوشانید.
کت سنگین زمستانی اش را پوشید.
ژاکت
overcoat
پالتو
cape
شنل
cloak
بسته بندی کردن
روپوش
frock
آنورک
anorak
بریده شده
cutaway
لباس بارانی
raincoat
اولستر
topcoat
بادگیر
ulster
شلاق زدن
windbreaker
کت بزرگ
flogger
ماکیناو
greatcoat
راسو
mackinaw
نخود
mink
نرم تر
pea
کت و شلوار
slicker
دم
موضوعات
tails
سنگر
threads
تونیک
trench
تاکس
tunic
تاکسیدو
tux
کت لوازم شخصی
tuxedo
مانتو
duffle coat
شال
mantle
پانچو
shawl
بلیزر
poncho
blazer
manteau