make
make - ساختن
verb - فعل
UK :
US :
برای تولید چیزی، برای مثال با کنار هم قرار دادن قسمت های مختلف آن
با برخی از اسم ها برای گفتن اینکه کسی کاری انجام می دهد استفاده می شود
برای پختن یا تهیه غذا یا نوشیدنی
باعث شدن چیزی یا ایجاد حالت یا وضعیت خاصی
مجبور کردن کسی به کاری
برای ایجاد علامت، سوراخ و غیره
برای موفقیت در دستیابی به یک موقعیت خاص، نرخ و غیره
برای کسب درآمد یا به دست آوردن پول
داشتن ویژگی هایی که برای یک شغل، استفاده یا هدف خاص لازم است
وقتی با هم جمع شوند مقدار خاصی باشد
برای گفتن اینکه یک عدد را چه چیزی محاسبه کرده اید می گفت
برای رسیدن به یک امتیاز خاص در یک بازی ورزشی
رسیدن یا رسیدن به یک مکان خاص، به خصوص زمانی که دشوار است
برای ساختن چیزی کامل یا موفق
در مورد چیزهایی که خودتان می سازید یا چیزهایی که در کارخانه ساخته می شوند استفاده می شود
to make something in large quantities to be sold, or to make something as the result of a natural process
ساختن چیزی در مقادیر زیاد برای فروش یا ساختن چیزی در نتیجه یک فرآیند طبیعی
برای ساختن چیزی جدید و اصلی
برای ساخت ماشین آلات، ماشین ها، تجهیزات و غیره در کارخانه ها
ساختن مقادیر بسیار زیاد چیزی در یک کارخانه
برای طراحی و ساختن چیزی جدید در یک دوره زمانی
ساختن چیزی در نتیجه یک فرآیند طبیعی یا واکنش شیمیایی
برای ساختن چیزی مانند گرما، برق یا برق
نام یک محصول خاص یا شرکت سازنده آن
تولید چیزی با کار یا استفاده از فرآیندهای صنعتی
برای به دست آوردن پولی که برای زندگی نیاز دارید
برای کسب درآمد بیشتر یا کمتر از آنچه خرج می کنید
اگر یک مؤسسه مالی بازاری را در سهام خاص و غیره ایجاد کند، آنها را همیشه در دسترس مردم و سازمانها برای خرید است
if a financial institution makes a market in particular shares etc it has them available for people and organizations to buy at all times
اگر به قول یا قرض خود عمل کنید، به قولی که داده اید عمل می کنید یا پولی را که بدهکار هستید پس می دهید
برای موفقیت در یک فعالیت یا تجارت خاص
باعث موفقیت بزرگ یا شکست کامل شود
میز/لباس/کیک درست کردن
نان/سیمان/کاغذ درست کردن
خودش لباس درست میکنه
چطور با فلفل و زیتون داخل آن غذا درست می کنید؟
ساخت فرانسه (= روی برچسب)
پیراهن شما از چه چیزی ساخته شده است؟
Traditional Japanese houses were made of wood.
خانه های سنتی ژاپنی از چوب ساخته شده بودند.
شراب از انگور درست می شود.
انگور را شراب می کنند.
او برای همه ما قهوه درست کرد.
این مقررات برای حمایت از کودکان وضع شده است.
وکیلم از من خواسته است که وصیت کنم.
او چندین فیلم ساخته (= کارگردانی یا بازی کرده است).
بر اساس این نمودار می توان یک فرضیه ساخت.
وزیر محیط زیست قرار است روز سه شنبه بیانیه ای بدهد.
این سنگ روی سقف ماشین فرورفته است.
سوراخ های پارچه توسط پروانه ایجاد شده بود.
ایجاد سر و صدا / آشفتگی / سر و صدا
او سعی کرد تاثیر خوبی بر مصاحبه کننده بگذارد.
من همون اشتباهات رو تکرار میکنم
این خبر او را بسیار خوشحال کرد.
او اعتراض خود را به وضوح بیان کرد.
فناوری نوید می دهد که زندگی ما را آسان تر کند.
او به صراحت اعلام کرد که مخالف است.
Technology promises to make our lives easier.
داستان کامل هرگز علنی نشد.
آیا می توانید خود را به زبان روسی درک کنید؟
او نمی توانست صدای خود را از سر و صدای ترافیک به گوش بیاورد.
تروریست ها اعلام کردند که گردشگران هدف قرار خواهند گرفت.
شرکت ممکن است دستیابی به اهداف را دشوار یا غیرممکن کند.
ساختن
فرم
بپز
ايجاد كردن
جمع آوری کنید
assemble
مهارت
روش
moldUS
fabricate
آماده کردن
تولید کردن
forge
سرهم کردن
moldUS
مدل
moldUK
سرچشمه
concoct
شکل
synthesiseUK
mouldUK
synthesizeUS
originate
بالفعل کردن
دم کردن
synthesiseUK
کامل
synthesizeUS
تدبیر
actualize
توسعه دهد
brew
اثر
ایستاده
contrive
ثابت
تولید می کنند
دریچه
erect
hatch
از بین رفتن
زنگ تفريح
demolish
تخریب
dismantle
از بین بردن
crush
خرد کردن
ruin
خراب کردن
abolish
لغو کند
annihilate
نابود کردن
disassemble
پیاده کردن
جدا کردن
eradicate
ریشه کن کردن
obliterate
محو کردن
pulveriseUK
pulveriseUK
pulverizeUS
پودر کردن ایالات متحده
raze
با خاک یکسان کردن
smash
درهم کوبیدن
terminate
خاتمه دادن
undo
لغو کردن
wreck
منفجر کردن
شکستن
مسطح کردن
flatten
زمین زدن
مرحله
پایین کشیدن
برهنه کردن
پایین آوردن
را به ذره
قطعه قطعه کردن
پاره کردن