wine

base info - اطلاعات اولیه

wine - شراب

noun - اسم

/waɪn/

UK :

/waɪn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [wine] در گوگل
description - توضیح
  • an alcoholic drink made from grapes, or a type of this drink


    یک نوشیدنی الکلی ساخته شده از انگور، یا نوعی از این نوشیدنی

  • an alcoholic drink made from another fruit or plant


    یک نوشیدنی الکلی ساخته شده از میوه یا گیاه دیگری

  • an alcoholic drink that is usually made from grapes, but can also be made from other fruits or flowers. It is made by fermenting the fruit with water and sugar


    یک نوشیدنی الکلی که معمولا از انگور تهیه می شود، اما می تواند از میوه ها یا گل های دیگر نیز تهیه شود. از تخمیر میوه با آب و شکر به دست می آید

  • to entertain someone by giving them food and drinks


    برای سرگرم کردن کسی با دادن غذا و نوشیدنی

  • an alcoholic drink made from grapes, or less commonly an alcoholic drink made in a similar way but from other fruits


    یک نوشیدنی الکلی ساخته شده از انگور، یا کمتر معمول یک نوشیدنی الکلی ساخته شده به روشی مشابه اما از میوه های دیگر

  • It was a wine that they paid about a penny or twopence a glass for.


    این شرابی بود که آنها برای یک لیوان یک یا دو پنی پول پرداخت کردند.

  • a new Australian wine


    یک شراب استرالیایی جدید

  • It was the beginning of a passion for Bordeaux wines and a key experience that shaped his adult life.


    این شروع اشتیاق به شراب های بوردو و تجربه ای کلیدی بود که زندگی بزرگسالی او را شکل داد.

  • elderberry wine


    شراب سنجد

  • Excellent lunch with fine wines and liqueurs.


    ناهار عالی با شراب ها و لیکورهای خوب.

  • It was like giving myself a little treat like say buying a bottle of wine.


    مثل این بود که کمی به خودم غذا بدهم، مثل خرید یک بطری شراب.

  • Meanwhile other researchers were focusing on red wine rather than on all alcoholic beverages.


    در همین حال، محققان دیگر به جای تمام نوشیدنی های الکلی، بر شراب قرمز تمرکز داشتند.

  • Which brings us back to red wine.


    که ما را به شراب قرمز بازمی گرداند.

  • Anybody who reveres wine has got it all wrong.


    هر کسی که به شراب احترام می گذارد، اشتباه کرده است.

  • Reduce heat to medium and simmer approximately 15 minutes, until wine evaporates to a thin layer.


    حرارت را به حد متوسط ​​کاهش دهید و تقریباً 15 دقیقه بجوشانید تا شراب به یک لایه نازک تبخیر شود.

example - مثال
  • sparkling wine


    شراب گازدار

  • a dry/sweet wine


    یک شراب خشک / شیرین

  • red/rosé/white wine


    شراب قرمز/رز/سفید

  • a selection of fine wines


    مجموعه ای از شراب های خوب

  • a glass/bottle of wine


    یک لیوان/بطری شراب

  • He never drank wine beer or spirits.


    او هرگز شراب، آبجو یا الکل ننوشید.

  • French/Italian/Australian wines


    شراب فرانسوی/ایتالیایی/استرالیایی

  • We ordered the house wine (= the cheapest wine available in a particular restaurant sometimes not listed by name).


    ما شراب خانگی را سفارش دادیم (= ارزان ترین شراب موجود در یک رستوران خاص، که گاهی اوقات با نام ذکر نشده است).

  • The region produces top-quality wines.


    این منطقه شراب های با کیفیت بالا تولید می کند.


  • صنعت شراب

  • Do you serve wine by the glass?


    آیا شراب را با لیوان سرو می کنید؟

  • wines from other regions of France


    شراب از مناطق دیگر فرانسه

  • wines from native grapes


    شراب از انگور بومی

  • elderberry/rice wine


    شراب سنجد/برنج

  • Don't whine—I'm doing everything I can to help you.


    ناله نکن - من تمام تلاشم را می کنم تا به تو کمک کنم.

  • The dog let out a long whine.


    سگ ناله بلندی کشید.


  • آیا آبجو، شراب یا نوشابه را ترجیح می دهید؟


  • انتخاب خوبی از شراب روی لیوان ارائه شد.

  • About 60% of Australia's wine is produced in South Australia.


    حدود 60 درصد شراب استرالیا در استرالیای جنوبی تولید می شود.

  • Do you drink wine?


    آیا شراب می خورید؟

  • He went to Chile to taste wines.


    او برای چشیدن شراب به شیلی رفت.

  • I took another bottle from the wine rack.


    یک بطری دیگر از قفسه شراب برداشتم.

  • I'll have some wine please.


    لطفا کمی شراب بخورم


  • شراب را یک ساعت قبل از غذا باز کنید تا نفس بکشد.

  • She took a sip of her wine.


    جرعه ای از شرابش را خورد.

  • The restaurant's house wines are Australian.


    شراب های خانگی این رستوران استرالیایی است.

  • The restaurant's house wines are an Australian Chardonnay and a French red.


    شراب های خانگی این رستوران یک شاردونای استرالیایی و یک قرمز فرانسوی است.

  • The supermarket holds occasional wine-tasting sessions.


    سوپرمارکت هر از گاهی جلسات مزه شراب برگزار می کند.

  • The waiter went around pouring the wine.


    گارسون رفت و شراب را ریخت.

  • The waiter went round topping up people's wine.


    گارسون رفت و شراب مردم را پر کرد.

  • The wine flowed freely at the party.


    شراب در مهمانی آزادانه جاری شد.

synonyms - مترادف
  • vino


    وینو

  • plonk


    پلانک

  • grape


    انگور

  • champagne


    شامپاین

  • vin de table


    وین د میز

  • vin ordinaire


    vin ordinaire

  • vin du pays


    وین دو می پردازد

  • fermented grapes


    انگور تخمیر شده

antonyms - متضاد

  • روشن


  • رنگ پریده

لغت پیشنهادی

hart

لغت پیشنهادی

accompanying

لغت پیشنهادی

fowl