passion
passion - شور
noun - اسم
UK :
US :
رنج و مرگ مسیح
احساس بسیار قوی عشق جنسی
یک باور یا احساس بسیار قوی در مورد چیزی
علاقه بسیار شدید به چیزی
یک احساس بسیار قدرتمند، برای مثال جاذبه جنسی، عشق، نفرت، خشم یا سایر احساسات
علاقه شدید یا آرزوی انجام کاری، مانند یک سرگرمی، فعالیت و غیره.
احساسات بسیار قدرتمند
در مسیحیت، رنج و مرگ عیسی مسیح
یک احساس قدرتمند یا بیان آن، به ویژه احساس عشق، خشم یا نفرت
چیزی که به شدت به آن علاقه دارید و از آن لذت می برید
من شور و تعهدی که بازیکنان نشان دادند را تحسین می کنم.
She argued her case with considerable passion.
او با اشتیاق زیادی در مورد پرونده خود بحث کرد.
جنایت شور (= ناشی از احساسات شدید حسادت جنسی)
شور و شوق (= مردم خشمگین و عاطفی بودند) در جلسه.
او مردی است که احساسات خشن دارد.
موسیقی اشتیاق واقعی اوست.
او کار خود را رها کرد تا به دنبال اشتیاق مادام العمر خود برای نقاشی باشد.
او مردی آرام بود و علاقه زیادی به نوشتن شعر داشت.
آنها علاقه زیادی به غذاهای ایتالیایی داشتند.
اشتیاق او به او او را نسبت به همه چیز کور کرد.
اگر کسی حتی نام او را ذکر کند، او به شور و شوق می رسد.
برای انجام این کار باید عاشق معماری باشید.
او با علاقه از او متنفر بود.
این اشتیاق مرا به سمت اوج سوق داد.
این تیم در این فصل با شور و شوق جدیدی بازی می کند.
لحظاتی پر شور در بازی بود.
این موضوع همیشه شور را برمی انگیزد.
سخنرانی پر از شور
موسیقی نزد او یک علاقه است.
انگلیسی ها علاقه زیادی به باغ دارند.
الیوت و نینا اشتیاق مشترکی به شعر کشف کردند.
او اشتیاق واقعی به بازیگری پیدا کرد.
او زمان بسیار کمی برای افراط در اشتیاق خود به نقاشی داشت.
اشتیاق مادام العمر او به هواپیما
اشتیاق دوباره او برای بازی
هیچ کس به اندازه ساندرا شور و شوق او را برانگیخته بود.
او در نگاه اول به عشق بزرگ یا عشق اعتقادی نداشت.
او اولین علاقه بزرگ او بود.
شور و شوق بین آنها سرد شده بود.
آنها با اشتیاق بوسیدند.
آنها یک شب پرشور را در یک هتل گذراندند.
احساس
هیجانی
روح
ardorUS
ardorUS
fervourUK
fervourUK
fervorUS
fervorUS
شدت
sentiment
احساسات
zeal
غیرت
zest
شوق و شور
affection
محبت
انرژی
excitement
هیجان
affectivity
تاثیر پذیری
animation
انیمیشن
ardourUK
ardourUK
delirium
هذیان
ecstasy
خلسه
exuberance
شور و نشاط
gusto
ذوق و شوق
vehemence
تندی
vengeance
انتقام گرفتن
vigorUS
vigorUS
vigourUK
vigourUK
ardency
تندخویی
هدف
purposefulness
هدفمندی
rapture
لذت بردن
intenseness
اشتیاق
passionateness
روحیه
spiritedness
dispassion
بی طرفی
apathy
بی تفاوتی
indifference
جدایی
detachedness
بی علاقگی
disinterest
بی توجهی
disregard
کناره گیری
unconcern
بی عاطفه بودن
detachment
بی اعتنایی
dispassionateness
آرامش
nonchalance
خونسردی
calmness
بی احتیاطی
composure
جمع آوری
disinterestedness
خنکی
insouciance
عدم تحمل
collectedness
بی احساسی
coolness
نامحسوس بودن
impassiveness
سکوت
impassivity
رواقی گری
insensibility
سنگی
insensibleness
سردی
reticence
reservedness
stoicism
یخ زدگی
stoniness
سفتی، سختی
coldness
بلغم
reservedness
عدم حساسیت
unfeelingness
chilliness
frigidity
stiffness
phlegm
insensitiveness