powerful

base info - اطلاعات اولیه

powerful - قدرتمند

adjective - صفت

/ˈpaʊərfl/

UK :

/ˈpaʊəfl/

US :

family - خانواده
power
قدرت
superpower
ابرقدرت
powerlessness
ناتوانی
empowerment
توانمندسازی
powerless
ناتوان
overpowering
غلبه کننده
powered
نیرو گرفته است
empower
قدرت دادن
overpower
چیره شدن
powerlessly
بی قدرت
overpoweringly
با قدرت
google image
نتیجه جستجوی لغت [powerful] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
  • forceful


    نیرومند


  • خشن


  • قوی

  • vigorous


    خداوند متعال

  • almighty


    سخت


  • توانا

  • mighty


    وحشی

  • ferocious


    مواد منفجره

  • explosive


    شدید

  • fierce


    خرد کردن

  • crushing


    وحشیانه

  • brutal


    ویرانگر

  • devastating


    اجباری

  • forcible


    سنگین


  • رعد و برق

  • thunderous


    عالی


  • غلبه کننده

  • overpowering


    تاول زدن

  • blistering


    مخرب

  • destructive


    خردکننده

  • overwhelming


    پویا

  • potent


    قدرتمند

  • dynamic


    نابود کننده

  • mightful


    مصیبت بار

  • annihilating


    آسیب رسان

  • calamitous


    ویران کننده

  • damaging


    عظیم

  • desolating



  • strengthful


  • strengthy


antonyms - متضاد

  • ضعیف

  • powerless


    ناتوان

  • impotent


    شکننده

  • fragile


    شل

  • flaccid


    نحیف

  • frail


    بی قوت

  • strengthless


    ناپایا

  • unsteady


    ضعیف شده است

  • weakened


    anemicUK

  • anaemicUK


    anemicUS

  • anemicUS


    ضعیف شده

  • debilitated


    تخلیه شده

  • drained


    افته

  • effete


    مشتاق

  • enervated


    خسته

  • exhausted


    از هوش رفتن

  • faint


    سست

  • feeble


    فلاپی

  • flimsy


    بی زور

  • floppy


    ملایم

  • forceless


    نابسامان

  • gentle


    فقیر

  • impuissant


    لاغر

  • lackadaisical


    مریض

  • scrawny


    سوزناک

  • sickly


    غیر قابل توجه


  • torpid


  • weakly


  • infirm


  • insubstantial


لغت پیشنهادی

plot

لغت پیشنهادی

beautician

لغت پیشنهادی

acceleration