tremendous
tremendous - عظیم
adjective - صفت
UK :
US :
بسیار بزرگ، سریع، قدرتمند و غیره
عالی
از نظر مقدار یا سطح بسیار عالی یا بسیار خوب است
از نظر مقدار، اندازه یا درجه عالی است. بسیار بزرگ
infml کسی یا چیزی که فوق العاده است بسیار خوب است
پیشرفتی که در میکروالکترونیک حاصل شده است فوق العاده است.
Shandon is a tremendous athlete.
شاندون ورزشکار فوق العاده ای است.
شغل جدید من یک چالش بزرگ خواهد بود.
Rosewater had a tremendous collection of science-fiction paperbacks under his bed.
گلاب مجموعه عظیمی از شومیزهای علمی تخیلی زیر تختش داشت.
That decision created tremendous doubt about whether facilities will be made available to service the regions north of London.
این تصمیم شک و تردید زیادی در مورد اینکه آیا امکاناتی برای خدمات رسانی به مناطق شمال لندن در دسترس خواهد بود ایجاد کرد.
همانطور که می توانید تصور کنید، درام فوق العاده ای در آن زمان وجود داشت.
صدای غوغای بزرگ و یک انفجار مهیب را درست در مقابلم شنیدم.
جوجه تیغیها میشنیدند که پاهای عظیمش از میان علفهای هرز در حال دور شدن، خُرد میخورد.
نیروی عظیم گردباد شهر را از بین برد.
توصیه شما کمک بزرگی به ما بوده است.
You gain access to those 4 million square miles, and you gain access to tremendous natural resources.
شما به آن 4 میلیون مایل مربع دسترسی پیدا می کنید و به منابع طبیعی عظیم دسترسی پیدا می کنید.
Besides this is a tremendous opportunity.
علاوه بر این، این یک فرصت فوق العاده است.
ملاقات حضوری با او هیجان فوق العاده ای بود.
The tremendous variety of activities in Dorset ensure that I will continue to visit time after time.
تنوع فوقالعاده فعالیتها در دورست تضمین میکند که هر از چند گاهی به بازدید من ادامه میدهم.
یک انفجار مهیب
حجم عظیمی از کار روی پروژه انجام شده است.
It was a tremendous experience.
تجربه فوق العاده ای بود.
He has been under tremendous pressure recently.
او اخیرا تحت فشار شدیدی بوده است.
سر و صدای بمب ها، اسلحه ها و موتورها بسیار زیاد بود.
حمایتی که از ما کردند فوق العاده بود.
You look absolutely tremendous!
شما کاملاً فوق العاده به نظر می رسید!
دیشب سروصدای زیادی ایجاد کردند.
او در چند ماه گذشته کمک بزرگی (= بسیار عالی) به من کرده است.
You won? That's tremendous!
برنده شدی؟ این فوق العاده است!
She is under tremendous pressure at work.
او در محل کار تحت فشار فوق العاده ای است.
a tremendous book/concert/athlete
یک کتاب / کنسرت / ورزشکار فوق العاده
بزرگ
عظیم
immense
غول آسا
colossal
وسیع
غول پیکر
gigantic
ماموت
mammoth
هیولا
monstrous
شگفت انگیز
prodigious
تایتانیک
titanic
بسیار بزرگ و مهم
سر به فلک کشیده
whopping
کیهانی
gargantuan
غول
monumental
توانا
stupendous
هومنگوز
towering
جامبو
cosmic
قابل توجه
حیرت انگیز
mighty
نجومی
حماسه
humongous
عالی
humungous
هرکول
jumbo
astounding
astronomic
astronomical
epic
herculean
کوچک
کم اهمیت
مقدار کمی
اندک
insignificant
ناچیز
minuscule
بی نهایت کوچک
infinitesimal
کاهنده
diminutive
تلخ
bitty
نوجوان
teeny
نوجوان-کوچک
teeny-weeny
میکروسکوپی
micro
حداقل
trivial
اسمی
microscopic
ضعیف
minimal
غیر قابل ملاحظه
nominal
دقیقه
حاشیه ای
inconsiderable
فروتن
microscopical
کوچولو
مینیاتوری
marginal
سرسری
teensy
جیب
teensy-weensy
لیلیپوتی
خردسال
wee
پیگمی
miniature
bantam
Lilliputian
midget
pygmy