amount
amount - میزان
noun - اسم
UK :
US :
مقداری از چیزی مانند زمان، پول یا یک ماده
برای صحبت در مورد میزان وجود یک احساس یا کیفیت استفاده می شود
چقدر چیزی وجود دارد
a particular amount of food liquid, or another substance that can be measured – used especially in written descriptions and instructions
مقدار خاصی از غذا، مایع، یا ماده دیگری که می توان اندازه گیری کرد - به ویژه در توضیحات و دستورالعمل های مکتوب استفاده می شود
the amount of something such as business activity or traffic especially when this is large or increasing
مقدار چیزی مانند فعالیت تجاری یا ترافیک، به ویژه زمانی که این میزان زیاد یا در حال افزایش است
مقدار دقیق چیزی در یک زمان، که می تواند در زمان های دیگر بالا یا پایین برود
مقدار چیزی در مقایسه با کل مقدار موجود
حداکثر مقدار چیزی که می توان تولید، فروخت، به یک کشور آورد و غیره
مقدار چیزی که تولید می شود، به ویژه محصولات زراعی
مقداری از چیزی
a collection or mass especially of something that cannot be counted
مجموعه یا توده، به ویژه چیزی که قابل شمارش نیست
میزان زیاد یا کم بودن چیزی؛ چیزی چقدر است
یک مقدار پول
مقداری از چیزی مانند زمان، مکان، یک ماده یا یک احساس
مقدار بسیار زیادی از چیزی
او 300000 دلار جریمه شد، مبلغی که باعث خرابی یک خانه دار معمولی می شود.
ما امروز مبلغ شگفت انگیزی را در شهر خرج کردیم.
او اطلاعات زیادی در مورد نقاشی های ایتالیایی دارد.
شما باید کل مبلغ را از قبل پرداخت کنید.
لطفا کل مبلغ را تا پایان ماه پرداخت کنید.
بازنده ها اغلب بسیار زیاد هستند و مقدار زیادی از درآمد خود را از دست می دهند.
The pillars of coal left behind were compressed, releasing large amounts of an explosive mixture of air and methane called firedamp.
ستون های زغال سنگ به جای مانده فشرده شده و مقادیر زیادی مخلوط انفجاری از هوا و متان به نام firedamp آزاد می شود.
Children love to feed the fish but you must make sure they understand the importance of giving the right amount.
بچه ها عاشق غذا دادن به ماهی هستند، اما باید مطمئن شوید که آنها اهمیت دادن مقدار مناسب را درک می کنند.
او انتظار دارد مبلغ مشابهی را برای تحصیل دخترش در دانشگاه هزینه کند.
او حقوق بازنشستگی دارد و مبلغ ناچیزی از همسر سابقش دریافت می کند.
آب اینجا حاوی مقادیر کمی کلسیم و سایر مواد معدنی است.
آنها مقدار کمی پول را برای آزمایش های محدودیت بار خرج کردند، اما تصمیم گرفتند کاری انجام ندهند.
هشدار فزاینده ای نسبت به میزان خشونت در خیابان های شهر ما وجود دارد.
این به این دلیل است که عامل کلیدی در رژیم غذایی آنها مقدار غذاهای دریایی است که روزانه می خورند.
مقداری را که هر ماه برای غذا و لباس خرج میکنید محاسبه کنید.
Of particular interest are genes that reduce the amount of a substance called lignin, or that weaken lignin's chemical structure.
ژنهایی که مقدار مادهای به نام لیگنین را کاهش میدهند یا ساختار شیمیایی لیگنین را تضعیف میکنند، جالب توجه هستند.
از مقداری که او می توانست بخورد شگفت زده شدم.
رنگ ها را به مقدار مساوی مخلوط کنید.
مقدار پول / اطلاعات / کار / زمان
در حال حاضر مدت زمان مشخصی برای پروژه صرف شده است.
این سرور برای ذخیره حجم عظیمی از داده ها طراحی شده است.
سعی کنید میزان انرژی و آب مصرفی در خانه را کاهش دهید.
اساتید باید میزان و کیفیت بازخوردی را که ارائه می کنند افزایش دهند.
همه به یک اندازه پرداخت کرده اند.
یک صورتحساب برای کل مبلغ دریافت خواهید کرد.
شرکت بیمه هر مبلغی را که به شما تعلق می گیرد بازپرداخت می کند.
مبالغ جزئی به صورت نقدی پرداخت خواهد شد.
شما باید تمام مبلغی را که بدهی دارید پس بدهید.
تحقیقات زیادی در مورد این موضوع انجام شده است.
هیچ تشویقی باعث نمی شود که او به داخل استخر بپرد.
ما کمک های زیادی از مردم داشته ایم.
میزان سرمایه گذاری در ماه مارس و آوریل افزایش زیادی داشت.
سس به اندازه کافی نمک دارد.
او مقدار زیادی آبجو نوشید.
آب لوله کشی همچنین حاوی مقادیر مختلفی زنگ زدگی و شن است.
تردد در جاده ها بسیار زیاد بود.
شما مقدار مشخصی آزادی برای کشف تکنیک های جدید دارید.
آنها می خواهند مقدار پول نقد موجود را محدود کنند.
میزان شیشه بازیافتی مورد استفاده در صنعت در پنج سال گذشته دو برابر شده است.
میانگین پول جیبی دریافتی توسط نوجوانان در سال جاری به 4 پوند در هفته کاهش یافت.
مقدار قابل توجهی پول
مبلغی معادل 0.3 درصد در سال
قرار گرفتن در معرض مقادیر بالای اکسیژن
آنها مقدار مناسبی شن تحویل ندادند.
مقدار کمی از زمین برای نگهداری حیوانات استفاده می شد.
او به طور منظم به یک موسسه خیریه پول می داد.
مالیات جدید باعث خشم مردم شد.
quantity
تعداد
جلد
جرم
اندازه گرفتن
عدد
bulk
فله
مقدار زیادی
تناسب، قسمت
ظرفیت
consignment
محموله
وسعت
بار
اندازه
عرضه
وزن
dosage
دوز
dose
بخش
magnitude
سهمیه، سهم
گروه
quota
کوانتومی
expanse
جمع
درجه
تجمیع
quantum
مجموع
اندازه گیری
مرحله
aggregate
دامنه
sum
amplitude