deliver
deliver - ارائه
verb - فعل
UK :
US :
برای بردن کالاها، نامه ها، بسته ها و غیره به مکان یا شخص خاصی
to do or provide the things you are expected to because you are responsible for them or they are part of your job
کارهایی را که از شما انتظار می رود انجام دهید یا ارائه دهید، زیرا شما مسئول آنها هستید یا بخشی از کار شما هستند
برای کمک به زنی که بچه اش را به دنیا بیاورد یا بچه ای به دنیا بیاورد
دادن چیزی مانند ضربه، شوک یا هشدار به کسی یا چیزی
قرار دادن کسی در کنترل شخص دیگری
برای به دست آوردن رای یا حمایت گروه خاصی از مردم در یک انتخابات
برای کمک به کسی که از چیزی بد یا بد فرار کند
برای بردن کالا یا پست به مکانی
ارائه یا دستیابی به چیزی که دیگران از آن سود می برند
برای بردن اجناس، نامه ها، بسته ها و غیره به خانه یا محل کار مردم
دادن، هدایت یا هدف گرفتن چیزی
به دست آوردن یا تولید چیزی که وعده داده شده است
(کمک) به دنیا آوردن نوزاد
برای نجات کسی از یک تجربه دردناک یا بد
برای بردن کالاها، نامه ها یا بسته ها به خانه یا محل کار مردم
برای ارائه یا تولید یک سخنرانی یا نتیجه
برای به دنیا آوردن نوزاد یا کمک به کسی در انجام این کار
دستیابی یا تولید چیزی که وعده داده شده یا مورد انتظار است
برای بردن اجناس، نامه ها، بسته ها و غیره به مکانی
برای ارائه خدمات
به دست آوردن، فراهم کردن یا تولید چیزی
برای انجام کاری که وعده داده شده است
تولید و عرضه چیزی به مشتری
برای ایراد سخنرانی یا بیانیه رسمی
برای ارائه اطلاعات، متن و تصاویر برای یک کتاب، وب سایت و غیره.
تأثیر مخرب بر کسی یا چیزی
برای انجام کاری که قول داده اید انجام دهید یا آنچه را که می خواهید تولید کنید
بپرسید که آیا پیتزا فروشی تحویل می دهد.
کاندیداهای انتخاباتی اغلب بیش از آنچه می توانند عمل کنند وعده می دهند.
چقدر زود می توانید تحویل دهید؟
خانم آرنولد قرار است در ماه آوریل یک دختر به دنیا بیاورد.
من برای صرفه جویی در وقت غذای خود را از سوپرمارکت تحویل می دهم.
بروشورها به هر خانوار تحویل داده شده است.
ما قول می دهیم ظرف 48 ساعت تحویل دهیم.
ما هفت روز در هفته به فروشگاه های خود تحویل می دهیم.
بگذارید اول خبر خوب را برسانم.
این ویدئو پیام روشنی در مورد ایمنی جاده ها ارائه می دهد.
اساساً، طراحان وب باید محتوا را ساده و مؤثر ارائه دهند.
جلسات آموزش آنلاین مستقیماً روی دسکتاپ شما تحویل داده می شود.
دوره های ما از طریق اینترنت ارائه می شود.
او فردا سخنرانی مهمی در مورد سیاست خارجی ایراد خواهد کرد.
برای ایراد یک سخنرانی/یک سخنرانی/یک خطبه
بازیگران نمایش های یک عمر را ارائه کردند.
هیئت منصفه در نهایت حکم خود را اعلام کرد.
او قول داده است که تا ژوئن کار را تمام کند و مطمئن هستم که انجام خواهد داد.
او همیشه به وعده هایش عمل می کند.
اگر نتوانید ارقام فروش بهتری ارائه دهید، اخراج می شوید.
این تیم شب گذشته یک پیروزی خیره کننده به دست آورد.
دولت های متوالی نتوانسته اند بودجه کافی برای آموزش ارائه کنند.
شکست دولت های متوالی در ارائه رشد اقتصادی
خرابی های عمده ای در ارائه خدمات به سالمندان رخ داده است.
او بچه ها را به موقع در خانه پدرشان تحویل داد.
تاکسی ما را به هتل رساند.
آنها اسیر خود را به ارتش متجاوز تحویل دادند.
نوزاد با سزارین به دنیا آمد.
نوزاد سه شنبه شب سالم به دنیا آمد.
تعداد زنانی که نوزادان خود را در بیمارستان به دنیا می آورند افزایش یافت.
او یک پسر سالم به دنیا آورد.
با تمام قوا ضربه (= کسی را محکم زد).
ما را از شر نجات ده
We expected great things of the England team but on the day they simply failed to deliver the goods.
ما انتظار چیزهای بزرگی از تیم انگلیس داشتیم، اما آن روز آنها به سادگی نتوانستند کالا را تحویل دهند.
این شرکت به صورت رایگان تحویل خواهد گرفت.
آوردن
حمل
convey
انتقال
توزیع کردن
گرفتن
transport
حمل و نقل
خرس
remit
حواله دادن
cart
سبد خرید
dispatch
ارسال
drop-ship
رها کردن کشتی
کامیون
حمل بادست
hand-carry
دور گرفتن
ظرف خارج کردن
چنگال کردن
fork over
پوشیدن
خاموش کردن
با
حرکت
رفتن و آوردن
کشتی
haul
تغییر مکان
fetch
هدایت
پره
انتقال. رساندن
ferry
تسمه
lug
transmit
tote