aim
aim - هدف
verb - فعل
UK :
US :
چیزی که امیدوارید با انجام کاری به آن برسید
توانایی کسی برای ضربه زدن به چیزی که هدفش را هنگام پرتاب یا شلیک چیزی
چیزی مهم که امیدوارید در آینده به آن دست یابید، حتی اگر زمان زیادی طول بکشد
مقدار یا کل خاصی که می خواهید به آن برسید
the specific thing that you are trying to achieve – used especially about things that have been officially discussed and agreed upon in business politics etc
چیزی که شما در تلاش برای دستیابی به آن هستید - به ویژه در مورد مواردی که به طور رسمی در تجارت، سیاست و غیره مورد بحث و توافق قرار گرفته اند استفاده می شود.
چیزی که خیلی دوست دارید در آینده شغلی خود به آن برسید
تلاش یا قصد رسیدن به چیزی
to choose the place person etc that you want to hit or reach and point a weapon or another object towards them
برای انتخاب مکان، شخص و غیره که می خواهید به آن ضربه بزنید یا به آن برسید و سلاح یا شی دیگری را به سمت آنها بگیرید
Alternative Investment Market; a stock market in Britain for new small companies, part of the London Stock Exchange
بازار سرمایه گذاری جایگزین؛ یک بازار سهام در بریتانیا برای شرکت های کوچک جدید، بخشی از بورس لندن
نتیجه ای که برنامه ها یا اقدامات شما قصد دستیابی به آن را دارند
عمل نشان دادن سلاح به سمت چیزی
قصد داشتن
نشانه گیری یا هدایت سلاح به سمت کسی یا چیزی که می خواهید ضربه بزنید
اسلحه یا شیء دیگر را به سمت کسی یا چیزی نشانه رفتن یا هدایت کردن
To aim something is also to direct it toward someone whom you want to influence or toward achieving something
هدف گرفتن چیزی نیز به معنای هدایت آن به سمت کسی است که میخواهید بر او تأثیر بگذارید یا به سمت دستیابی به چیزی
برنامه ریزی برای یک هدف خاص؛ قصد داشتن - خواستن
مخفف Alternative Investment Market یک بازار سهام برای شرکت های کوچک که بخشی از بورس لندن است
abbreviation for Alternative Investment Market a stock market for small companies that is part of the London Stock Exchange
چیزی که برای رسیدن به آن برنامه ریزی می کنید یا امیدوار هستید
برنامه ریزی یا امید به دستیابی به چیزی
خودکامگی جامعه روستایی، حتی اگر یک هدف قابل قبول باشد، یک رویای آرمانشهری است.
خوشحال اما نه راضی - هدف ما باید 100% خوب تا عالی باشد.
افزایش آگاهی دانش آموزان از این موضوع یکی از اهداف ماست.
اکثریت اخلاقی فقط در حال شکست دادن اهداف خود هستند.
آرماند با هدف کامل ضربه ای به گلوی حریف خود زد.
عضویت در ناتو یکی از اهداف سیاسی بلندمدت این کشور است.
هدف این سازمان تهیه غذا برای افراد بی خانمان و کمک به آنها برای یافتن جایی برای زندگی است.
The organization's aims are to provide food for homeless people and help them find somewhere to live.
این مایه تاسف است زیرا زنبورها موجودات کوچک بدی هستند که تنها هدفشان در زندگی خراب کردن پیک نیک و باربیکیو است.
This is unfortunate because wasps are nasty little critters whose sole aim in life is to ruin picnics and barbecues.
برعکس، هدف این بود که آنها بتوانند خواسته های خود را بیان کنند.
با این حال، دو تفاوت مهم در اهداف این مطالعه در مقایسه با اهداف هیوز و کول وجود داشت.
There were, however two important differences in the aims of this study compared to those of Hughes and Cole.
هدف تولید آبجوهایی است که استریل، ماندگاری طولانی و سودآوری بالایی دارند.
او همیشه هدف بلندی داشته است (= برای رسیدن به بسیاری تلاش کرده است).
ما باید سهم بیشتری از بازار را در نظر بگیریم.
این تیم در این فصل به دنبال صعود است.
سعی نکنید کمال را هدف بگیرید.
دولت درصدد کاهش 50 درصدی بیکاری است.
هدف آنها کاهش 50 درصدی بیکاری است.
هدف از این پروژه ایجاد اشتغال برای افراد دارای مشکلات یادگیری است.
هدف ما این است که حدود شش آنجا باشیم.
هدف این برنامه آموزشی افزایش آگاهی کارکنان در مورد حقوق بشر است.
The initiative is specifically aimed at helping young people.
این ابتکار به طور خاص با هدف کمک به جوانان است.
این اقدامات با هدف پیشگیری از جرایم خشونت آمیز انجام می شود.
این دوره ها عمدتاً برای افراد مسن برگزار می شود.
انتقاد من متوجه شما نبود.
این کتاب برای کودکان بسیار خردسال طراحی شده است.
درخت را نشانه گرفتم اما اشتباهی به ماشین ضربه زدم.
وسط هدف را نشانه بگیرید.
اسلحه به سمت سر او نشانه رفته بود.
او اسلحه را مستقیماً به سمت مهاجم نشانه رفت.
دوربینم را نشانه گرفتم و یک عکس گرفتم.
تفنگ را به سمت هدف گرفت و شلیک کرد.
او به دنبال پیروزی در این مسابقه است.
She's aiming at a scholarship this year.
او امسال قصد دارد بورسیه تحصیلی بگیرد.
آنها قصد دارند تا پایان سال همه را آموزش دهند.
هدف اصلی من در زندگی این است که شوهر و پدر خوبی باشم.
Our short-term aim is to deal with our current financial difficulties, but our long-term aim is to improve the company's profitability.
هدف کوتاه مدت ما مقابله با مشکلات مالی فعلی است، اما هدف بلندمدت ما بهبود سودآوری شرکت است.
این جزوه با هدف افزایش آگاهی عمومی از این بیماری تهیه شده است.
او شش تیر به سمت هدف شلیک کرد، اما هدفش وحشتناک بود و همه آنها را از دست داد.
اسلحه اش را بالا گرفت، نشانه گرفت و شلیک کرد.
من قصد دارم تا 35 سالگی میلیونر شوم.
ما به دنبال (= برنامه ریزی برای دستیابی به) سهم 50 درصدی از بازار آلمان هستیم.
(فلش) را کمی بالاتر از هدف نشانه گیری کنید.
پایان
طرح
هدف
قصد
هدف - شی
هدف، واقعگرایانه
نقطه
هدف - آرزو
تنفس
میل
ambition
علامت
aspiration
آرزو کردن
اندیشه
intent
دوره
رویا
جام
برطرف کردن
جهت
امید
ایده آل
grail
تظاهر
معنی
متولد شد
بورن
خواسته
pretension
چیز
bourn
bourne
desideratum
aimlessness
بی هدفی
avoidance
اجتناب
dislike
دوست نداشتن
نفرت
hatred
بی توجهی
neglect
بی فکری
purposelessness
thoughtlessness