investment
investment - سرمایه گذاری
noun - اسم
UK :
US :
the use of money to get a profit or to make a business activity successful or the money that is used
استفاده از پول برای کسب سود یا موفقیت یک فعالیت تجاری یا پولی که استفاده می شود
چیزی که می خرید یا انجام می دهید زیرا بعدا مفید خواهد بود
وقتی مقدار زیادی از زمان، انرژی، احساسات و غیره را صرف چیزی می کنید
when money is put into a business in order to make it more successful and profitable, or the money that is put into a business
زمانی که پول در یک کسب و کار به منظور موفقیت و سودآوری بیشتر صرف می شود، یا پولی که در یک تجارت صرف می شود.
چیزی که میخرید، مانند سهام، اوراق قرضه یا دارایی، به منظور کسب سود
مقدار پولی که سرمایه گذاری می کنید
وقتی سهام، اوراق قرضه، دارایی و غیره را به منظور کسب سود می خرید
the act of putting money effort time etc. into something to make a profit or get an advantage or the money effort time etc. used to do this
عمل گذاشتن پول، تلاش، زمان و غیره در چیزی برای کسب سود یا کسب مزیت، یا پول، تلاش، زمان و غیره برای انجام این کار.
عمل صرف پول یا تلاش برای چیزی برای کسب سود یا رسیدن به نتیجه
the act of putting money into a business to buy new stock machines, etc., or a sum of money that is invested in a business in this way
عمل قرار دادن پول در یک تجارت برای خرید سهام جدید، ماشین آلات و غیره یا مبلغی که در یک تجارت به این روش سرمایه گذاری می شود.
عمل خرید سهام، اوراق قرضه، دارایی و غیره به منظور کسب سود
چیزی مانند سهام، اوراق قرضه یا دارایی که برای کسب سود می خرید
مقدار پولی که در چیزی سرمایه گذاری می کنید
exciting investment opportunities
فرصت های سرمایه گذاری هیجان انگیز
سرمایه گذاری خارجی در نوامبر به اوج خود رسید، زمانی که سرمایه گذاران خارجی از قیمت های پایین استفاده کردند.
Once we have seen an improvement in the company's performance we will think about further investment.
زمانی که شاهد بهبود عملکرد شرکت باشیم، به سرمایه گذاری بیشتر فکر خواهیم کرد.
بزرگ کردن بچه ها مستلزم سرمایه گذاری هنگفتی از زمان و انرژی است.
خدمات پستی سرمایه گذاری بسیار زیادی در فناوری خودکار انجام داده است.
ما بزرگترین سرمایه گذاری در فناوری میکروالکترونیک را در بین هر شرکتی در جهان داریم.
گواهی سپرده یکی از امن ترین سرمایه گذاری ها است.
خرید سهام در شرکت های بلو تراشه همیشه یک سرمایه گذاری خوب است.
در مدت ده سال، ارزش سرمایه گذاری شما باید چهار برابر ارزش فعلی باشد.
foreign/private investment
سرمایه گذاری خارجی/خصوصی
capital/business/property investment
سرمایه / کسب و کار / سرمایه گذاری املاک
to attract/encourage investment
برای جذب/تشویق سرمایه گذاری
This country needs investment in education.
این کشور به سرمایه گذاری در آموزش نیاز دارد.
This initiative involves considerable long-term investment by the university.
این ابتکار شامل سرمایه گذاری بلندمدت قابل توجهی توسط دانشگاه است.
an investment trust/fund/firm
یک تراست/صندوق/شرکت سرمایه گذاری
investment opportunities/decisions/strategies
فرصت ها / تصمیمات / استراتژی های سرمایه گذاری
a minimum investment of $10 000
حداقل سرمایه گذاری 10000 دلار
a substantial/significant/major investment
یک سرمایه گذاری قابل توجه / قابل توجه / عمده
سرمایه گذاری های ما خوب نیست.
خانه را به عنوان سرمایه (= پول درآوردن) خریدیم.
این منطقه در تلاش برای جذب 11 میلیون پوند سرمایه گذاری خصوصی برای تحریک اقتصاد محلی است.
بازگشت سرمایه بالا
investment returns/income
بازده / درآمد سرمایه گذاری
اوراق قرضه باید بخشی از سبد سرمایه گذاری شما باشد.
مایکروویو یک سرمایه گذاری خوب است.
The project has demanded considerable investment of time and effort.
این پروژه مستلزم سرمایه گذاری قابل توجهی در زمان و تلاش است.
parents' emotional investment in their children
سرمایه گذاری عاطفی والدین روی فرزندانشان
زیرساخت های کشور به دلیل سرمایه گذاری ناکافی در حال فروپاشی است.
رئیس جمهور خواستار سرمایه گذاری گسترده برای بازسازی اقتصاد کشور شده است.
ما می توانیم به شما در شناسایی فرصت های سرمایه گذاری کمک کنیم.
یک طرح تجاری برای تشویق سرمایه گذاری جدید
او با سرمایه گذاری ضعیف پول زیادی از دست داد.
او از طریق سرمایه گذاری در املاک خود امرار معاش می کرد.
من واقعاً هنر مدرن را دوست ندارم اما آن را به عنوان سرمایه خریدم.
دو سال طول کشید تا سرمایهام را جبران کنم.
My investment yielded almost 20% annually.
سرمایه گذاری من سالانه تقریباً 20 درصد سود داشت.
او احساس کرد که زمان مناسبی برای تحقق سرمایه گذاری اش فرا رسیده است و تمام سهام خود را فروخت.
هنگام خرید سهام، عاقلانه است که سرمایه گذاری خود را در چندین شرکت تقسیم کنید.
The government wanted an inflow of foreign investment.
دولت خواهان ورود سرمایه خارجی بود.
سهام به عنوان سرمایه گذاری بلند مدت خوب در نظر گرفته می شود.
سرمایه، پایتخت
منابع مالی
backing
پشتیبان
investing
سرمایه گذاری
مشارکت
financing
تامین مالی
outlay
هزینه
endowment
وقف
دارایی، مالیه، سرمایه گذاری
funds
اعطا کردن
پذیره نویسی
underwriting
پیشرفت
پول نقد
معامله
مخارج
expenditure
امنیت
وام
پول
منابع
resources
حمایت
sponsorship
یارانه
subsidy
حمایت کردن
پشتوانه مالی
transaction
سرمایه گذاری خطرپذیر
financial backing
سرمایه سرمایه گذاری
پشتیبانی مالی
منافع اختصاصی
وثیقه
vested interests
اهدا
bail out
donation
divestment
واگذاری
divestiture