identify
identify - شناسایی
verb - فعل
UK :
US :
شناسایی و نامگذاری صحیح کسی یا چیزی
تشخیص دادن چیزی یا کشف اینکه دقیقاً چیست، ماهیت یا منشأ آن چیست و غیره
اگر یک چیز خاص کسی یا چیزی را شناسایی کند، تشخیص آن را آسان می کند
شناسایی کسی یا چیزی و گفتن یا اثبات اینکه آن شخص یا چیز کیست یا چیست
برای تشخیص مشکل، نیاز، واقعیت و غیره و نشان دادن وجود آن
احساس کنید و بگویید که به گروه خاصی از مردم تعلق دارید
to recognize or be able to name someone or something or to prove who or what someone or something is
تشخیص دادن یا توانایی نام بردن کسی یا چیزی، یا اثبات اینکه کسی یا چیزی کیست یا چیست
پیدا کردن و قادر به توصیف کسی یا چیزی
گفتن یا اثبات اینکه کسی یا چیزی کیست یا چیست
کارشناسان در حال بررسی لاشه هواپیما هستند اما هنوز علت حادثه مشخص نشده است.
این شرکت هواپیمایی میگوید شناسایی همه اجساد بیرون آمده از سانحه دشوار خواهد بود.
Most plants in our aquariums identified as A. crispus are actually hybrids that were produced in nature or under artificial conditions.
اکثر گیاهان موجود در آکواریوم های ما که به عنوان A. crispus شناخته می شوند در واقع هیبریدهایی هستند که در طبیعت یا در شرایط مصنوعی تولید شده اند.
این دختر که شلی بارنز نام داشت، زمانی که پشت مادرش برگردانده شد، از پنجره سقوط کرد.
Dubois was identified by immigration control and arrested at Kennedy airport.
دوبوا توسط کنترل مهاجرت شناسایی و در فرودگاه کندی دستگیر شد.
We identified co-operative federalism with concurrent powers as a contrast to competitive federalism and exclusive powers.
ما فدرالیسم تعاونی را با اختیارات همزمان به عنوان تضاد با فدرالیسم رقابتی و اختیارات انحصاری شناسایی کردیم.
قربانی در دادگاه مهاجم خود را شناسایی کرد.
An element of public accountability can also be identified in the recurrent attentions of elected Members of Parliament.
یک عنصر پاسخگویی عمومی را نیز می توان در توجهات مکرر اعضای منتخب پارلمان شناسایی کرد.
This will help you identify little-word buildup and eventually cut little words before you write them.
این به شما کمک می کند تا کلمات کم را شناسایی کنید و در نهایت، کلمات کوچک را قبل از نوشتن آنها کاهش دهید.
آنچه مهم است شناسایی مشکلات و فرصت هاست.
گرگ مجبور شد جسد همسرش را شناسایی کند.
پیشنهادهایی برای شناسایی پدران فرزندان متولد شده از مادران مجرد
سارا این مرد را کانگ، یک رهبر بدنام باند و بارون مواد مخدر معرفی کرد.
آیا می توانید مردی را که از شما سرقت کرده است شناسایی کنید؟
And both offices have identified the need to pay volunteers something for their work or lose them altogether.
و هر دو دفتر نیاز به پرداخت مبلغی به داوطلبان برای کارشان را تشخیص داده اند یا آنها را به طور کلی از دست می دهند.
محققان موادی را شناسایی کرده اند که می توانند آلرژی ایجاد کنند.
پس از سال ها تحقیق، دانشمندان ویروسی را که مسئول این بیماری است شناسایی کردند.
آن دوستانی که شناسایی نشدند، توسط بونین دعوت شدند تا شاهد اعدام باشند.
او توانست مهاجم خود را شناسایی کند.
از مسافران خواسته شد تا چمدان های خود را قبل از سوار شدن به هواپیما شناسایی کنند.
بسیاری از دستگیرشدگان از معرفی خود خودداری کردند (= نگفتند چه کسانی هستند).
اجساد دو مظنون به فروش مواد مخدر شناسایی شد.
دو گونه از پرندگان آبزی که با منقار متمایزشان قابل شناسایی هستند
اول از همه ما باید مناطق مشکل را شناسایی کنیم.
دانشمندان ژن مسئول این بیماری را شناسایی کرده اند.
آنها هنوز خریدار این شرکت را شناسایی نکرده اند.
برای شناسایی نیاز/عامل/منبع/علت
آنها در تلاشند تا تشخیص دهند که چه چیزی در سیستم فعلی اشتباه است.
در بسیاری از موارد، لباس هایی که افراد می پوشند، آنها را به عنوان متعلق به یک طبقه اجتماعی خاص شناسایی می کند.
شماره سریالی که دیسک را به طور منحصر به فرد شناسایی می کند
هر سه بنا مربوط به قرن سوم هستند و به طور آزمایشی به عنوان زیارتگاه شناخته می شدند.
آیا همه تصاویر را به درستی شناسایی کردید؟
اگر دوباره او را می دیدم به راحتی می توانستم او را شناسایی کنم.
Jaime successfully identified all 45 different species.
جیمی با موفقیت تمام 45 گونه مختلف را شناسایی کرد.
اکثر دانش آموزان نتوانستند نقل قول را شناسایی کنند.
خانم ویلسون علناً به عنوان یک عامل سیا معرفی شد.
این روزنامه از شناسایی منبع این اتهامات خودداری کرد.
روندهای تجاری به سرعت توسط این سیستم شناسایی می شوند.
او تلاشها را برای شناسایی و تصاحب سایر شرکتهای کوچک افزایش داده است.
آزمایش جدید ما را قادر می سازد تا بیمارانی را که بیشتر در معرض خطر هستند شناسایی کنیم.
محققان امیدوارند راه هایی را برای بهبود درمان شناسایی کنند.
یک برنامه کامپیوتری برای شناسایی خودکار هر پرسشی که با علامت سوال ختم می شود
ما هنوز به طور واضح منبع آلودگی را شناسایی نکرده ایم.
دانشمندان ارتباط بین رژیم غذایی و سرطان را شناسایی کرده اند.
به محض اینکه وارد اتاق شد او را شناختم.
هنوز نام قربانی اعلام نشده است.
من فقط می توانستم یک شکل را در تاریکی تشخیص دهم.
حتی کوچکترین نوزاد هم می تواند مادرش را با صدایش تشخیص دهد.
عامل حمله روز چهارشنبه لی گیگز، یک راننده کامیون بیکار شناسایی شده است.
تاسيس كردن
ascertain
مشخص کردن
توصیف کردن
تعیین کنید
تمیز دادن
recogniseUK
تشخیص انگلستان
recognizeUS
ایالات متحده را بشناسد
discern
تشخیص دادن
كشف كردن
انگشت
دانستن
پیدا کردن
تصميم گرفتن
deduce
استنباط
divine
الهی
ثابت
intuit
شهود
substantiate
اثبات کردن
validate
تایید اعتبار
verify
تایید کنید
نام
pinpoint
محل
نقطه
پرچم
تشخیص
فرت کردن
diagnose
کشف کردن
ferret out
اشتباه
confuse
گیج کردن
misidentify
اشتباه شناسایی کردن
misinterpret
سوء تعبیر کند
confound
سوء تفاهم کردن
misapprehend
تصور غلط
misconceive
سوء تعبیر کردن
misconstrue
سوء تفاهم
misunderstand
اشتباه محاسبه کند
miscalculate
اشتباه حساب کردن
miscount
سوء استفاده
misdeem
قضاوت نادرست
misjudge
بد دانستن
misknow
اشتباه خوانده شود
misread
بیش از حد
overestimate
نادیده گرفتن
دست کم گرفتن
underestimate
اشتباه بزرگ
blunder
خرابی
botch
چاقو
bungle
از دست دادن
مخلوط کردن
اشتباه درک کردن
misperceive
اشتباه فهمیدن
miscomprehend
به هم ریختن
muddle up
بی توجهی
neglect
تحریف کردن
distort
چشم پوشی
disregard