immigration
immigration - مهاجرت
noun - اسم
UK :
US :
فرآیند ورود به کشور دیگری به منظور زندگی دائم در آنجا
تعداد کل افرادی که مهاجرت می کنند
the place at an airport sea port etc where officials check the documents of everyone entering the country
مکانی در فرودگاه، بندر دریایی و غیره که در آن مقامات مدارک همه افرادی که وارد کشور می شوند را بررسی می کنند
فرآیند ورود به کشور، ایالت دیگر و غیره برای زندگی در آنجا
مکانی در فرودگاه، بندر و غیره که در آن مقامات مدارک افرادی را که وارد کشور می شوند بررسی می کنند
عمل شخصی که برای زندگی در کشور دیگری آمده است
the process of examining your passport and other documents to make certain that you can be allowed to enter the country or the place where this is done
روند بررسی گذرنامه و سایر مدارک شما برای اطمینان از اینکه می توانید اجازه ورود به کشور یا مکانی که در آن انجام می شود
the process by which people come in to a foreign country to live there or the number of people coming in
فرآیندی که طی آن افراد برای زندگی به یک کشور خارجی وارد می شوند یا تعداد افرادی که وارد آن کشور می شوند
فرآیند آمدن به یک کشور برای زندگی دائمی در آن کشور
the process of having your passport and other documents officially checked to make certain that you are allowed to enter the country or the place where this is done
فرآیند بررسی رسمی گذرنامه و سایر مدارک شما برای اطمینان از اینکه شما مجاز به ورود به کشور یا مکانی که در آن انجام می شود
Immigration officials stopped and arrested the man at JFK airport.
ماموران مهاجرت این مرد را در فرودگاه JFK متوقف و دستگیر کردند.
Immigration reached its peak in the 1950s.
مهاجرت در دهه 1950 به اوج خود رسید.
Immigration trends change Changing immigration trends are largely responsible for the bifurcation in the community.
روندهای مهاجرت تغییر می کند تغییر روند مهاجرت تا حد زیادی مسئول دوشاخه شدن در جامعه است.
Below was a racist article about immigration control.
در زیر یک مقاله نژادپرستانه در مورد کنترل مهاجرت بود.
The federal government has sole responsibility to enforce immigration laws, including the prevention of illegal entries into the United States.
دولت فدرال تنها مسئولیت اجرای قوانین مهاجرت، از جمله جلوگیری از ورود غیرقانونی به ایالات متحده را دارد.
رشد کل شامل تعادل مهاجرت و مهاجرت نیز می شود.
Demonstrations throughout the city have focused on immigration and an calling for an amnesty for illegal aliens.
تظاهرات در سراسر شهر بر مهاجرت و درخواست برای عفو بیگانگان غیرقانونی متمرکز شده است.
اکنون همه این مهاجرت ها یک قطره است.
اکثر مردم بریتانیا معتقدند که مهاجرت اقتصاد و فرهنگ ملی را غنی کرده است.
ادوارد ام.. کندی، D-Mass.، از الحاق افزایش حداقل دستمزد به لایحه مهاجرت.
نمی توان این مشکلات را به مهاجرت اعتبار بخشید.
legal/illegal immigration
مهاجرت قانونی/غیرقانونی
We are strongly supportive of immigration and multiculturalism.
ما قویا از مهاجرت و چندفرهنگی حمایت می کنیم.
laws restricting immigration into the US
قوانین محدود کننده مهاجرت به ایالات متحده
مهاجرت از شرق اروپا افزایش یافته است.
immigration policy/reform
سیاست/اصلاحات مهاجرتی
ما در هیترو فرود آمدیم و گمرک و مهاجرت را طی کردیم.
immigration officers
افسران مهاجرت
قدرت اجرای قوانین مهاجرت با دولت فدرال است.
آنها اقداماتی را برای جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی اعلام کردند.
The men were interviewed by immigration officials.
مقامات اداره مهاجرت با این افراد مصاحبه کردند.
There are strict limits on immigration (into the country).
محدودیت های سختی برای مهاجرت (به داخل کشور) وجود دارد.
پس از گذراندن مراحل مهاجرت (کنترل)، می توانید بروید و چمدان خود را بگیرید.
سیاست مهاجرت
Immigration increased by 25% last year.
مهاجرت در سال گذشته 25 درصد افزایش یافته است.
Current immigration levels are driving the U.S. population to double this century.
سطوح کنونی مهاجرت جمعیت ایالات متحده را در این قرن به دو برابر افزایش می دهد.
An immigration lawyer can help guide you through the immigration process.
یک وکیل مهاجرت می تواند شما را در فرآیند مهاجرت راهنمایی کند.
In the United Arab Emirates, identity cards can be used to go through passport control at entry and exit points so that passengers can pass more smoothly through immigration.
در امارات متحده عربی می توان از شناسنامه برای عبور از کنترل پاسپورت در مبادی ورودی و خروجی استفاده کرد تا مسافران بتوانند راحت تر از مسیر مهاجرت عبور کنند.
emigration
مهاجرت
relocation
جابجایی
migration
عزیمت، خروج
departure
جنبش
سفر
مسافرت رفتن
expatriation
در حال حرکت
خروج
moving
سرگردان
exodus
فرار
wandering
سفر دریایی
defection
تغییر مکان
voyage
پیاده روی طولانی
مارس
trek
اسکان مجدد
march
توافق
resettlement
ورود
حل و فصل
پیوند زدن
استعمار انگلستان
settling
استعمار ایالات متحده
transplanting
عبور از
colonisationUK
جابه جایی
colonizationUS
تبعید
crossing
ترک
displacement
پرخاشگری
exile
انتقال
leaving
خانه داری
peregrination
transmigration
homesteading
ورود