entrance

base info - اطلاعات اولیه

entrance - ورود

N/A - N/A

ˈen.trəns

UK :

ˈen.trəns

US :

family - خانواده
entrant
ورودی
entry
ورود
enter
وارد
google image
نتیجه جستجوی لغت [entrance] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • There are two entrances - one at the front and one around the back.


    دو ورودی وجود دارد - یکی در جلو و دیگری در پشت.

  • He makes a spectacular entrance in act two draped in a gold sheet.


    او یک ورودی تماشایی در پرده دوم می سازد که در یک ورق طلا پوشانده شده است.

  • I noticed her entrance because she slipped and fell in the doorway.


    متوجه ورودش شدم چون لیز خورد و در آستانه در افتاد.

  • The management reserve the right to refuse entrance.


    مدیریت حق امتناع از ورود را برای خود محفوظ می دارد.

  • He has entranced millions of people with his beautifully illustrated books.


    او با کتاب های مصور زیبای خود میلیون ها نفر را مجذوب خود کرده است.

  • There are two entrances – one at the front and one at the back of the building.


    دو ورودی وجود دارد - یکی در جلو و دیگری در پشت ساختمان.

  • Entrance to the museum is free on Sundays.


    ورود به موزه در روزهای یکشنبه رایگان است.

  • He took the entrance exam to law school yesterday.


    او دیروز در آزمون ورودی دانشکده حقوق شرکت کرد.

  • We were entranced by mourners singing in glorious harmony, accompanied by guitar music.


    ما شیفته عزادارانی شدیم که در هارمونی باشکوه و همراه با موسیقی گیتار می خواندند.

  • Analysts say the investment could prove to be a shrewd entrance into a largely unexploited market.


    تحلیلگران می‌گویند که این سرمایه‌گذاری می‌تواند ورود زیرکانه به یک بازار عمدتاً بهره‌برداری نشده باشد.

synonyms - مترادف

  • در، درب

  • doorway


    درگاه


  • دروازه


  • رویکرد


  • ورود


  • دسترسی داشته باشید


  • افتتاح

  • gateway


    پورتال

  • ingress


    گذر

  • portal


    ورودی


  • گذرگاه

  • entryway


    بندر

  • passageway


    خیابان


  • راندن

  • avenue


    راهرو


  • باند

  • driveway


    دهان

  • gangway


    مسیر


  • گردهمایی


  • سرسرا

  • concourse


    لابی

  • foyer


    عبور

  • inlet


    ویرایش

  • lobby


    طاق نما


  • ایوان

  • way


    رواق

  • adit


    دهلیز

  • archway



  • portico


  • vestibule


antonyms - متضاد
  • exit


    خروج

  • outlet


    پریز

  • egress


    خارج از گروه

  • outgang


    خارج از خانه

  • outway


    در، درب


  • درگاه

  • doorway


    دروازه


  • تهویه

  • gateway


    ترک کردن

  • vent


    پورتال


  • راه فرار

  • portal


    راه فرار هنگام آتش سوزی، پله فرار


  • عبور کردن


  • راه خروج


  • نتیجه


  • افتتاح


  • در رفتن



لغت پیشنهادی

slugger

لغت پیشنهادی

carefully

لغت پیشنهادی

riser