her

base info - اطلاعات اولیه

her - او

pronoun - ضمیر

/hər/

UK :

/hə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [her] در گوگل
description - توضیح
  • belonging to or connected with a woman girl or female animal that has already been mentioned


    تعلق یا ارتباط با زن، دختر یا حیوان ماده که قبلاً ذکر شد

  • connected with a country ship car etc that has already been mentioned


    مرتبط با کشور، کشتی، ماشین و غیره که قبلاً ذکر شد

  • used to refer to a woman girl or female animal that has already been mentioned or is already known about


    برای اشاره به زن، دختر یا حیوان ماده ای که قبلاً ذکر شده یا قبلاً در مورد آن شناخته شده است استفاده می شود

  • used to refer to a country ship car etc that has already been mentioned


    برای اشاره به کشور، کشتی، ماشین و غیره که قبلاً ذکر شد استفاده می شود

  • used usually as the object of a verb or preposition, to refer to a woman girl or female animal that has just been mentioned or is just about to be mentioned


    معمولاً به عنوان مفعول فعل یا حرف اضافه برای اشاره به زن، دختر یا حیوان ماده ای استفاده می شود که به تازگی ذکر شده یا قرار است ذکر شود.


  • برای اشاره به یک کشور، یک قایق یا یک ماشین استفاده می شود

  • belonging to or connected with a woman girl or female animal that has just been mentioned or is known about


    تعلق یا ارتباط با یک زن، دختر یا حیوان ماده که اخیراً ذکر شده یا درباره آن شناخته شده است

  • belonging to a country a boat or a car


    متعلق به یک کشور، یک قایق یا یک ماشین

  • belonging to or connected with the person mentioned; the possessive form of she used before a noun


    تعلق یا ارتباط با شخص ذکر شده؛ شکل ملکی she که قبل از اسم استفاده می شود

  • the female being spoken about who has already been mentioned; the objective form of she


    ماده ای که در مورد آن صحبت می شود، که قبلاً ذکر شد. شکل عینی او

  • One woman washes the goddess' feet while another examines her own.


    یک زن پاهای الهه را می‌شوید و دیگری پای خود را معاینه می‌کند.

  • She saw her own blood spurting as the lamb's must have spurted out.


    او می‌دید که خون خودش فوران می‌کند، همانطور که خون بره باید فوران کرده باشد.

  • Barbara, 60, from Widnes, has always made her own clothes originally to save cash and then out of habit.


    باربارا، 60 ساله، اهل ویدنز، همیشه لباس های خود را، در اصل برای صرفه جویی در پول نقد و سپس از روی عادت، ساخته است.

  • Zsa Zsa Gabor brought her own hairdresser.


    Zsa Zsa Gabor آرایشگاه خودش را آورد.

  • But Iritnefert had been found by the river outside the compound; and Neferukhebit in her own home.


    اما Iritnefert در کنار رودخانه، خارج از محوطه پیدا شده بود. و نفروخبیت در خانه خودش.

  • She led her own isolated sort of life.


    او زندگی منزوی و منزوی خود را داشت.

  • Why couldn't Maggie have shown a bit more interest in something other than her own relationship with Moira?


    چرا مگی نمی توانست به چیزی غیر از رابطه خودش با مویرا کمی بیشتر علاقه نشان دهد؟

  • She is a Labour member of Darlington council but promises to keep her own views out of the campaign.


    او یکی از اعضای حزب کارگر شورای دارلینگتون است، اما قول می دهد که دیدگاه های خود را از مبارزات انتخاباتی دور نگه دارد.

example - مثال
  • We're going to call her Sophie.


    ما او را سوفی صدا می کنیم.

  • Please give her my regards.


    لطفا سلام مرا به او برسانید

  • The manager will be free soon—you can wait for her here.


    مدیر به زودی آزاد می شود - می توانید اینجا منتظر او باشید.

  • That must be her now.


    الان باید اون باشه

  • My daughter prefers to see a woman doctor.


    دخترم ترجیح می دهد به پزشک خانم مراجعه کند.

  • They have a male nanny for their kids.


    آنها برای بچه هایشان یک پرستار بچه دارند.

  • a female racing driver


    یک راننده مسابقه زن

  • Everyone needs to feel he is loved.


    همه باید احساس کنند که دوستش دارند.

  • Does everybody know what they want?


    آیا همه می دانند که چه می خواهند؟

  • Somebody’s left their coat here.


    یکی کتش را اینجا جا گذاشته است.

  • I hope nobody’s forgotten to bring their passport with them.


    امیدوارم کسی فراموش نکرده باشد که پاسپورت خود را همراه داشته باشد.

  • When a guest arrives, they check in and we show them to their room.


    وقتی مهمان می آید، آنها را چک می کنند و ما آنها را به اتاقشان نشان می دهیم.

  • Everyone knows what’s best for him- or herself.


    همه می دانند که چه چیزی برای خودش بهتر است.

  • If in doubt ask your doctor. He/​she can give you more information.


    اگر شک دارید، از پزشک خود بپرسید. او می تواند اطلاعات بیشتری به شما بدهد.

  • A baby cries when he or she is tired


    نوزاد وقتی خسته است گریه می کند

  • Babies cry when they are tired.


    نوزادان وقتی خسته هستند گریه می کنند.

  • I want to share with you that I am trans, and my pronouns are ‘they’ and ‘them’.


    می خواهم با شما به اشتراک بگذارم که من ترنس هستم و ضمایر من آنها و آنها هستند.

  • If your sister's around bring her too.


    اگر خواهرت در اطراف است، او را هم بیاور.

  • I gave her the letter.


    نامه را به او دادم.

  • She's a beautiful horse - how long have you had her?


    او یک اسب زیبا است - چند وقت است که او را دارید؟

  • God bless this ship and all who sail in her.


    خدا به این کشتی و همه کسانی که در آن دریانورد هستند برکت دهد.

  • I'll see if Louisa will bring her guitar to the party.


    ببینم آیا لوئیزا گیتارش را به مهمانی خواهد آورد یا نه.

  • I don't know why she quit her job.


    نمی دانم چرا کارش را رها کرد.

  • We saw a mother duck with her ducklings.


    اردک مادری را با جوجه اردک هایش دیدیم.

  • The boat sank with all her crew.


    قایق با تمام خدمه غرق شد.

  • Her name is Linda.


    نام او لیندا است.

  • She met her husband in college.


    او در دانشگاه با شوهرش آشنا شد.

  • I saw her yesterday.


    دیروز دیدمش

synonyms - مترادف
  • belonging to her


    متعلق به او

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

lingering

لغت پیشنهادی

anecdote

لغت پیشنهادی

bareheaded