why

base info - اطلاعات اولیه

why - چرا

adverb - قید

/waɪ/

UK :

/waɪ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [why] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Why were you late?


    چرا دیر کردی؟

  • Tell me why you did it.


    به من بگو چرا این کار را کردی.

  • ‘I would like you to go.’ ‘Why me?’


    «دوست دارم بری.» «چرا من؟»

  • Why oh why do people keep leaving the door open?


    چرا آه چرا مردم در را باز می گذارند؟

  • Why get upset just because you got one bad grade?


    چرا فقط بخاطر اینکه یک نمره بد گرفتی ناراحت میشی؟

  • Why bother to write? We'll see him tomorrow.


    چرا زحمت نوشتن؟ فردا می بینیمش

  • That's why I left so early.


    برای همین خیلی زود رفتم.

  • I know you did it—I just want to know why.


    می دانم که تو این کار را کردی - فقط می خواهم بدانم چرا.

  • The reason why the injection needs repeating every year is that the virus changes.


    دلیل نیاز به تکرار هر سال تزریق این است که ویروس تغییر می کند.

  • Why ever didn't you tell us before?


    چرا قبلا به ما نگفتی؟

  • Why not write to her?


    چرا برایش ننویسی؟

  • ‘Let's eat out.’ ‘Why not?’


    «بیا بیرون غذا بخوریم.» «چرا نه؟»

  • Why don't we go together?


    چرا با هم نریم؟

  • There are two main reasons why I think it’s the best option: first there's the cost and second the quality.


    دو دلیل اصلی وجود دارد که به نظر من بهترین گزینه است: اول، هزینه و دوم، کیفیت.

  • I think/​believe it's the right thing to do because it gives everyone a fair chance.


    من فکر می کنم / معتقدم که این کار درستی است زیرا به همه فرصت مناسبی می دهد.

  • I would choose the newer one on the grounds that it will last longer.


    من جدیدتر را انتخاب می کنم به این دلیل که دوام بیشتری خواهد داشت.

  • Of the three houses, the largest one seems to me to be the best because they need the room.


    از بین این سه خانه، بزرگترین خانه به نظر من بهترین است، زیرا آنها به اتاق نیاز دارند.

  • My choice would be number 3, simply because it's the clearest design.


    انتخاب من شماره 3 خواهد بود، فقط به این دلیل که واضح ترین طرح است.

  • I'm going home. Why?


    من به خانه می روم. چرا؟

  • Why did you choose to live in London?


    چرا لندن را برای زندگی انتخاب کردید؟

  • Why wait? Let's leave now.


    چرا صبر کنیم؟ حالا بریم.

  • Why should I help him - he never helps me?


    چرا باید به او کمک کنم - او هرگز به من کمک نمی کند؟

  • Why is it that I find chocolate so addictive?


    چرا به نظر من شکلات اینقدر اعتیاد آور است؟

  • The police asked me to explain why I hadn't reported the accident sooner.


    پلیس از من خواست که توضیح بدهم چرا زودتر تصادف را گزارش نکرده بودم.

  • I don't know why she isn't here.


    من نمی دانم چرا او اینجا نیست.

  • Quite why he isn't here today is a mystery.


    اینکه چرا او امروز اینجا نیست یک راز است.

  • There is no reason why we shouldn't succeed.


    دلیلی وجود ندارد که ما موفق نشویم.

  • Why if it isn't old Georgie Frazer!


    چرا، اگر جورجی فریزر قدیمی نیست!

  • Why I've never seen anything like it!


    چرا، من هرگز چنین چیزی ندیده بودم!

  • I know very little about the whys and the wherefores of the situation.


    من در مورد چراها و دلایل این وضعیت اطلاعات کمی دارم.

  • Why do you like living in Paris?


    چرا زندگی در پاریس را دوست دارید؟

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • نتیجه


  • تولید - محصول


  • اثر

  • corollary


    اثر بعدی


  • میوه

  • aftereffect


    توسعه


  • عواقب


  • سرنوشت


  • عاقبت

  • aftermath


    حاصل

  • upshot


    موضوع


  • توالی

  • sequel


    برآمدگی

  • resultant


    رد کردن


  • پایان


  • پیامد

  • outgrowth


    انصراف

  • dénouement


    محصول جانبی


  • انشعاب

  • end


    عوارض جانبی

  • repercussion


    واکنش جانبی

  • denouement


  • by-product


  • ramification




لغت پیشنهادی

motives

لغت پیشنهادی

terry

لغت پیشنهادی

abandonment