bother
bother - زحمت
verb - فعل
UK :
US :
تلاش برای انجام کاری
برای وادار کردن کسی که کمی احساس نگرانی، ناراحتی یا نگرانی کند
برای آزار دادن کسی، به خصوص با قطع صحبت های او زمانی که می خواهند کاری انجام دهند
اگر بخشی از بدن شما را آزار می دهد، کمی دردناک یا ناراحت کننده است
to upset or frighten someone by talking to them when they do not want to talk to you trying to hurt them touch them sexually etc
برای ناراحت کردن یا ترساندن کسی با صحبت کردن با او در زمانی که نمی خواهد با شما صحبت کند، تلاش برای صدمه زدن به او، لمس جنسی و غیره
trouble or difficulty that has been caused by small problems and that usually only continues for a short time
مشکل یا مشکلی که ناشی از مشکلات کوچک است و معمولاً فقط برای مدت کوتاهی ادامه دارد
زمانی استفاده می شود که کمی اذیت می شوید
اگر نمی توانید کاری را انجام دهید یا کاری را انجام دهید، برای انجام آن خیلی تنبل یا خسته هستید.
ایجاد احساس نگرانی یا ناراحتی در کسی
آزار دادن یا ایجاد مشکل برای کسی
مشکل یا مشکلات
یک فرد یا موقعیت آزاردهنده
برای ابراز خشم استفاده می شود
تلاش برای انجام کاری، به ویژه. چیزی که راحت نیست
آزار دادن، نگران کردن یا ایجاد مشکل برای کسی
یک تلاش بزرگ
چیزی که برای کسی آزاردهنده یا مشکل ایجاد کند
فقط به این دلیل که تنها زندگی می کنید به این معنی نیست که نباید اذیت شوید.
و سرانجام او از من سؤالی پرسید که بیست سال است او را آزار می دهد.
چیزی او را آزار می دهد اما مطمئن نیستم چه چیزی.
داستان را از ته دل می دانی.-پس چرا از اول زحمت کشیدی؟
دست از اذیت کردن من بر میداری؟ دارم سعی میکنم یه برنامه ببینم
تنها چیزی که مرا آزار می دهد این است که چگونه از ایستگاه به مزرعه بروم.
چیزی که مرا آزار می دهد این است که تو احساس نمی کردی می توانی با من یا پدرت در مورد آن صحبت کنی.
راستش کمرم اذیتم نکرده
از آنجایی که کارفرمایان زحمت نمی کشند، می توان کاغذها را ارزان تولید کرد، بنابراین مهاجران غیرقانونی بیشتری وارد می شوند.
Because employers do not bother the papers can be produced cheaply, so more illegal immigrants come in.
هیچ کدام در ابتدا ممکن است نگهبان کوی غربی را که دغدغه اصلی او تامین کیفیت آب خوب برای ماهی خود است، آزار ندهد.
None of which may initially bother the Western Koi-keeper, whose main concern is to provide good water quality for his fish.
به مشتریان ایرتی که زحمت شکایت از مدیران آب محلی خود را به زحمت می اندازند، گفته می شود که افزایش قیمت ها بالاتر از پیش بینی ها نیست.
Irate customers who bother to complain to their local water executives will be told the rises are no higher than were forecast.
شما تکالیف خود را به موقع تحویل نمی دهید یا حتی به خود زحمت انجام آن را نمی دهید.
من نامزد احتمالی حزب کارگر در هارو، وست را به چالش کشیده ام تا این کار را انجام دهد، اما او به خود زحمت نداده است که پاسخ دهد.
I have challenged the prospective Labour candidate in Harrow, West to do so but he has not bothered to reply.
‘Shall I wait?’ ‘No, don't bother’.
«صبر کنم؟» «نه، زحمت نکش».
نمیدونم چرا اذیت میشم! هیچ کس هرگز گوش نمی دهد!
اگر این همه تشکری است که می کنم، در آینده مزاحم نمی شوم!
ارزش ندارد با (= استفاده از) چتر زحمت بکشید - ماشین درست بیرون است.
نمی دانم چرا با آن جمعیت (= چرا با آنها وقت می گذرانید) زحمت می دهید.
او زیاد به ظاهرش اهمیت نمی دهد.
حتی حوصله نداشت به من خبر بدهد که می آید.
او حتی به خود زحمت خواندن اسناد مهم را نداده بود.
پزشکان هرگز به خود زحمت ندادند فشار خون او را چک کنند.
چرا به خود زحمت می دهید که بپرسید اگر واقعاً علاقه ای ندارید؟
حوصله توضیح دادن احساساتم را نداشتم.
چیزی که آزارم می دهد این است که…
آن قوزک پیچ خورده هنوز او را آزار می دهد (= درد می کند).
او از ناحیه پا آسیب دیده است.
«متاسفم که او اینقدر با تو بی ادبی کرد.» «آزارم نمیدهد.»
در حال حاضر نمی خواهم او را با مشکلاتم اذیت کنم.
آیا این شما را آزار می دهد که او بیشتر از شما درآمد دارد؟
فکر کردن به تنهایی او در آن خانه بزرگ مرا آزار می دهد.
وقتی کار می کنم دست از آزارم بردارید.
اگه دوباره اذیتت کرد بهم خبر بده
با عرض پوزش که مزاحم شما شدم، اما یک تماس برای شما در خط دو وجود دارد.
لطفا با این همه سوال من را اذیت نکنید!
من در مورد اینکه او چه فکر می کند ناراحت نیستم.
«کجا باید بخوریم؟» «مزاحمت نمیشوم.» (= برایم مهم نیست کجا برویم.)
من واقعاً باید این آخر هفته کمی کار کنم، اما نمی توانم اذیت شوم.
همه اینها به این دلیل اتفاق افتاده است که شما حوصله ندارید پیام را به من بدهید.
حتی حوصله نوشتن را هم نداشته است.
می توانستی با ما تماس بگیری اما زحمتی نمی کشید.
خسته نباشید تخت را مرتب کنید - بعداً این کار را انجام خواهم داد.
اگر به خود زحمت می دادید آن را پیدا می کردید.
شما هیچ اعتباری برای انجام آن نخواهید داشت، پس چرا زحمت بکشید؟
annoy
آزار دادن
vex
مزاحم
irritate
تحریک کردن
مشکل
irk
irk
bug
حشره
upset
ناراحت
disturb
عصبانی
exasperate
تشدید - مشدد
aggravate
نگران بودن
harass
صفرا
عذاب
gall
غرغر
torment
طاعون
rile
تحریک
plague
گزنه
provoke
خفن
nettle
انزجار
peeve
عذاب، عذاب دادن
pique
تلاطم
hassle
نارک
pester
آزار و اذیت
ruffle
سوزن
nark
چفیه
persecute
مبتلا شدن
needle
هری
chafe
گرفتن
afflict
نارضایتی
harry
displease
کمک
کمک کند
facilitate
تسهیل کردن
further
به علاوه
مسکن
relieve
کمک ایالات متحده
succorUS
succourUK
succourUK
حمایت کردن
تسکین دادن
appease
آرام کردن
assuage
اطمینان دادن
تعریف و تمجید
compliment
لذت بسیار
delight
سهولت
تشويق كردن
خوشحال
gladden
چشم پوشی
بی توجهی
neglect
سفارش
لطفا
ستایش
praise
راضی کردن
reassure
متوقف کردن
خوشحال کردن
پیشرفت
ترویج
رو به جلو
توسعه دهد
پرورش دادن، پروردن
foster