because

base info - اطلاعات اولیه

because - زیرا

conjunction - پیوستگی

/bɪˈkəz/

UK :

/bɪˈkəz/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [because] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I did it because he told me to.


    من این کار را کردم زیرا او به من گفت.

  • Just because I don't complain people think I'm satisfied.


    فقط به این دلیل که من شکایت نمی کنم، مردم فکر می کنند که من راضی هستم.

  • Because it was so late he found it unacceptable to send them all away.


    چون خیلی دیر شده بود، فرستادن همه آنها را غیرقابل قبول دید.

  • There are two main reasons why I think it’s the best option: first there's the cost and second the quality.


    دو دلیل اصلی وجود دارد که به نظر من بهترین گزینه است: اول، هزینه و دوم، کیفیت.

  • I think/​believe it's the right thing to do because it gives everyone a fair chance.


    من فکر می کنم / معتقدم که این کار درستی است زیرا به همه فرصت مناسبی می دهد.

  • I would choose the newer one on the grounds that it will last longer.


    من جدیدتر را انتخاب می کنم به این دلیل که دوام بیشتری خواهد داشت.

  • Of the three houses, the largest one seems to me to be the best because they need the room.


    از بین این سه خانه، بزرگترین خانه به نظر من بهترین است، زیرا آنها به اتاق نیاز دارند.

  • My choice would be number 3, simply because it's the clearest design.


    انتخاب من شماره 3 خواهد بود، فقط به این دلیل که واضح ترین طرح است.

  • Why did you do it? Because Carlos told me to.


    چرا این کار را کردی؟ چون کارلوس به من گفت.

  • We can't go to Julia's party because we're going away that weekend.


    ما نمی‌توانیم به مهمانی جولیا برویم زیرا آخر هفته می‌رویم.


  • فقط به این دلیل که من لباس امشبم را به تو قرض می دهم به این معنی نیست که هر زمان که بخواهی می توانی آن را قرض بگیری.

  • Where've you been, because (= the reason I am asking is that) we haven't seen you recently?


    کجا بودی، چون (= دلیلی که می پرسم این است که) اخیراً تو را ندیده ایم؟

  • Why does that happen? Because science.


    چرا این اتفاق می افتد؟ به دلیل علم.

  • Why did you throw it? Because Carlos told me to.


    چرا پرتش کردی؟ چون کارلوس به من گفت.

  • We can’t go to Julia’s party because we’re going away that weekend.


    این سفر به دلیل بدی آب و هوا لغو شد.

  • The trip was canceled because of bad weather.


synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

fund

لغت پیشنهادی

bilk

لغت پیشنهادی

relevant