yet

base info - اطلاعات اولیه

yet - هنوز

adverb - قید

/jet/

UK :

/jet/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [yet] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I haven't received a letter from him yet.


    من هنوز نامه ای از او دریافت نکرده ام.

  • I didn't receive a letter from him yet.


    من هنوز نامه ای از او دریافت نکردم.

  • ‘Are you ready?’ ‘No, not yet.’


    آماده ای؟ نه، هنوز نه.

  • We don't yet know what really happened.


    ما هنوز نمی دانیم واقعا چه اتفاقی افتاده است.


  • هنوز تصمیم نگرفته ایم که چه اقدامی انجام دهیم (= تصمیم نگرفته ایم که چه اقدامی انجام دهیم).

  • Don't go yet.


    هنوز نرو

  • We don't need to start yet.


    ما هنوز نیازی به شروع نداریم


  • برف، برف و برف بیشتر


  • یک کتاب رژیم غذایی دیگر

  • Prices were cut yet again (= once more after many other times).


    قیمت ها دوباره کاهش یافت (= یک بار دیگر، پس از چندین بار دیگر).


  • جامع ترین مطالعه در مورد موسیقی او

  • It was the tallest building yet constructed anywhere.


    این بلندترین ساختمانی بود که تاکنون ساخته شده بود.

  • He'll be busy for ages yet.


    او هنوز برای چندین سال مشغول خواهد بود.

  • They won't arrive for at least two hours yet.


    آنها هنوز حداقل دو ساعت نمی آیند.

  • We may win yet.


    هنوز ممکن است برنده شویم.


  • او هنوز می تواند همه ما را شگفت زده کند.

  • a recent and yet more improbable theory


    یک نظریه جدید و در عین حال غیر محتمل تر

  • an as yet unpublished report


    گزارشی که هنوز منتشر نشده است

  • As yet little was known of the causes of the disease.


    هنوز اطلاعات کمی در مورد علل این بیماری وجود دارد.

  • You can see and better yet hear the effects of these changes on their website.


    شما می توانید اثرات این تغییرات را در وب سایت آنها ببینید و حتی بهتر از آن بشنوید.

  • I wanted to make my parents proud by becoming a lawyer or better yet a doctor.


    می خواستم با وکیل یا بهتر بگویم پزشک شدن پدر و مادرم را به خود افتخار کنم.

  • I can't give you the money just yet.


    من هنوز نمی توانم به شما پول بدهم.

  • I already did it.


    من قبلا آن را انجام دادم.

  • Did you eat yet?


    هنوز خوردی؟

  • I’ve already done it.


    من قبلا آن را انجام داده ام.

  • Have you eaten yet?


    تا حالا خوردی؟

  • I already knew this because Mike had told me.


    من قبلاً این را می دانستم زیرا مایک به من گفته بود.

  • I’ve just had some bad news.


    من فقط یک خبر بد داشتم

  • I just got some bad news.


    تازه یه خبر بد گرفتم

  • I haven't spoken to her yet.


    من هنوز باهاش ​​صحبت نکردم

  • He hasn't finished yet.


    او هنوز تمام نشده است.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

regionalized

لغت پیشنهادی

tacking

لغت پیشنهادی

deer