report
report - گزارش
noun - اسم
UK :
US :
توصیف نوشتاری یا گفتاری یک موقعیت یا رویداد، که اطلاعات مورد نیاز مردم را در اختیار آنها قرار می دهد
یک قطعه نوشته در روزنامه در مورد اتفاقی که در حال رخ دادن است یا بخشی از یک برنامه خبری
یک سند رسمی که به دقت موضوع خاصی را در نظر می گیرد
اطلاعاتی مبنی بر اینکه اتفاقی افتاده است، که ممکن است درست باشد یا نباشد
بیانیه کتبی معلمان در مورد کار کودک در مدرسه که برای والدین او ارسال می شود
کسی که برای یک مدیر خاص کار می کند
صدای انفجار یا شلیک
to give people information about recent events, especially in newspapers and on television and radio
برای دادن اطلاعات به مردم در مورد رویدادهای اخیر، به ویژه در روزنامه ها و تلویزیون و رادیو
به کسی در مورد آنچه اتفاق افتاده است، یا کاری که به عنوان بخشی از کار خود انجام می دهید، بگویید
به طور رسمی اطلاعات را در اختیار مردم قرار دهد
به پلیس یا یکی از مقامات مسئول بگویید که یک حادثه یا جنایت اتفاق افتاده است
شکایت کردن از کسی به افراد مسئول
به جایی بروید و رسماً اعلام کنید که وارد شده اید
توصیف نوشتاری یا گفتاری یک موقعیت یا رویداد
a report presented each year by the directors of a company to the members and shareholders, containing financial information about the company’s trading activities and the documents the company must produce by law which are the BALANCE SHEET the PROFIT AND LOSS ACCOUNT and the AUDITOR’s and DIRECTORS' REPORTs
گزارشی که هر ساله توسط مدیران یک شرکت به اعضا و سهامداران ارائه می شود که حاوی اطلاعات مالی در مورد فعالیت های تجاری شرکت و اسنادی است که شرکت باید طبق قانون ارائه کند که عبارتند از ترازنامه، حساب سود و زیان و حسابرس و حسابرس. گزارش های مدیران
an official document produced by a group of people examining a particular subject. People often use the name of the committee producing the report to talk about it
یک سند رسمی که توسط گروهی از افراد تهیه شده و موضوع خاصی را بررسی می کند. مردم اغلب از نام کمیته تهیه کننده گزارش برای صحبت در مورد آن استفاده می کنند
مقاله روزنامه یا بخشی از برنامه تلویزیونی یا رادیویی در مورد یک موقعیت یا رویداد خاص
گزارش های یک مدیر افرادی هستند که برای او کار می کنند
اگر شرکتی سود، زیان و غیره را گزارش کند، به طور عمومی اعلام می کند که چقدر سود و غیره داشته است
برای دادن اطلاعات به مردم در مورد یک رویداد، موقعیت و غیره
به طور رسمی اعلام کنید که وارد یک دفتر، کارخانه و غیره شده اید، معمولاً با امضای نام خود
توصیف چیزی یا اطلاعاتی در مورد آن به کسی
توسط مردم به عنوان وجود یا انجام یک کار خاص توصیف شود، اگرچه هیچ مدرک واقعی وجود ندارد
شکایت کردن به یک مقام مسئول در مورد چیزی یا کسی
به یک مکان یا شخصی بروید و بگویید که آنجا هستید
بیانیه کتبی معلم به والدین در مورد توانایی و عملکرد کودک در مدرسه
توصیف یک رویداد یا موقعیت
داستان هایی که هنوز مدرک واقعی برای آنها ندارید
صدای بلند یک شلیک
توصیف چیزی یا اطلاعاتی در مورد چیزی به کسی
به جایی بروید و بگویید که آنجا هستید یا کسی را از کاری که انجام می دهید مطلع کنید
آیا این اخبار صحت دارد؟
media/press/newspaper reports
گزارش رسانه ها / مطبوعات / روزنامه ها
و اکنون برای گزارشی در مورد انتخابات آفریقای جنوبی به جیم مویر بروید.
یک ایستگاه خبری محلی گزارش ویژه ای در مورد این جنجال پخش کرد.
بر اساس گزارش هواشناسی عصر امروز فردا برف می بارد.
گزارش پلیس
این شرکت به تازگی گزارش سالانه خود را منتشر کرده است.
آیا می توانید یک گزارش پیشرفت به ما بدهید؟
شما باید گزارشی از یافته های خود تهیه کنید.
انتشار/صدور گزارش
این کمیته هفته آینده گزارش خود را در مورد خدمات بهداشتی منتشر خواهد کرد.
بر اساس این گزارش، با بحران چاقی مواجه هستیم.
گزارش های تایید نشده ای از تیراندازی در پایتخت وجود دارد.
من این گزارش های مربوط به مشاهده یوفو را باور نمی کنم.
ما گزارش هایی می شنویم که او ترک کرده است.
علیرغم گزارش ها مبنی بر اینکه بازار به سمت سقوط پیش می رود، او پیش بینی می کند که قیمت ها افزایش خواهد یافت.
گزارش مدرسه
برای دریافت گزارش خوب/بد
او این بار کارنامه بهتری گرفت.
یک جلسه هفتگی با گزارش های مستقیم من
مدیریت یکی از گزارش هایش برای او بسیار دشوار بود.
گزارشی با صدای بلند
آیا این گزارش های روزنامه صحت دارد؟
سال ها قبل از انتشار کامل داستان سپری شد.
داستان صفحه اول
او گزارش کامل این حادثه را به پلیس ارائه کرد.
او روایت خود را از آنچه در آن روز اتفاق افتاده بود به ما داد.
خبرنگار ما در کابل بیشتر روزها گزارش می دهد.
برای گزارش کامل از آخرین تحولات امشب ساعت 10 با ما همراه باشید.
ما نتوانستیم گزارش دقیقی از این حادثه پیدا کنیم.
این سخنگو گزارش اخیر وال استریت ژورنال را تایید کرد.
حساب
داستان
ارتباط
مقاله
شرح
قطعه
رکورد
dispatch
ارسال
write-up
نوشتن
broadcast
پخش
ستون
جزئیات
مورد
روایت
توجه داشته باشید
rundown
خلاصه
مختصر
chronicle
تاريخچه
chronology
گاهشماری
commentaries
تفسیرها
commentary
تفسیر
ویژگی
تاریخ
پیام
narration
طرح کلی
outline
رابطه
اسکوپ
scoop
بیانیه
نسخه
summary
concealment
پنهان کاری
ignorance
جهل
سوال
ساکت
سکوت
suppression
سرکوب
راز
حقیقت
hiding
قایم شدن
سخن، گفتار
withdrawal
برداشت از حساب
keeping
نگه داشتن
denial
انکار
disavowal
درخواست
تاریخ
پوشش
واقعیت
عوارض
complication
پس گرفتن
retraction
ابهام
vagueness
شواهد و مدارک
اثبات
ارائه اطلاعات نادرست
misrepresentation