newspaper

base info - اطلاعات اولیه

newspaper - روزنامه

noun - اسم

/ˈnuːzpeɪpər/

UK :

/ˈnjuːzpeɪpə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [newspaper] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • a daily/weekly newspaper


    یک روزنامه روزانه / هفتگی

  • a local/national newspaper


    یک روزنامه محلی/ملی


  • یک روزنامه آنلاین

  • a tabloid/broadsheet newspaper


    یک روزنامه تبلوید/برگ

  • a newspaper article/report/headline


    مقاله/گزارش/ تیتر روزنامه

  • a newspaper cutting/clipping


    برش / برش روزنامه

  • a newspaper editor/reporter/columnist


    سردبیر/خبرنگار/ستون نویس روزنامه

  • newspapers and news websites


    روزنامه ها و وب سایت های خبری

  • British newspapers and their websites carried no photos of the event.


    روزنامه های بریتانیا و وب سایت های آنها هیچ عکسی از این رویداد منتشر نکردند.


  • کدام روزنامه را می خوانی؟

  • to publish/own/print a newspaper


    انتشار/داشتن/چاپ روزنامه

  • The newspaper reported on Friday that the boy had been found.


    این روزنامه روز جمعه گزارش داد که این پسر پیدا شده است.

  • I read about it in the newspaper.


    در روزنامه خواندم.

  • The company is considering up to 4000 job losses, according to The Times newspaper.


    طبق گزارش روزنامه تایمز، این شرکت در نظر دارد تا 4000 شغل را از دست بدهد.


  • او برای روزنامه محلی (= شرکتی که آن را تولید می کند) کار می کند.

  • Wrap all your glasses in newspaper.


    تمام لیوان های خود را در روزنامه بپیچید.

  • Use old newspaper to wipe windows clean and dry.


    از روزنامه های قدیمی برای پاک کردن و خشک کردن پنجره ها استفاده کنید.

  • Do you take a daily newspaper?


    آیا روزنامه روزانه می گیرید؟

  • A Seattle newspaper headline blared, ‘Summit Ends in Failure’.


    تیتر یک روزنامه سیاتل با عنوان اجلاس با شکست به پایان رسید.

  • She told the newspaper that the airline was committed to improving its customer service.


    او به روزنامه گفت که این شرکت هواپیمایی متعهد به بهبود خدمات مشتریان خود است.

  • He pulled out a box of newspaper clippings from around the world.


    او جعبه ای از بریده های روزنامه را از سراسر جهان بیرون آورد.

  • Have you got a copy of yesterday's newspaper?


    آیا یک نسخه از روزنامه دیروز دارید؟

  • He launched a weekly newspaper called ‘The Challenge’.


    او هفته نامه ای به نام «چالش» راه اندازی کرد.

  • Her article appeared in the Saturday newspaper.


    مقاله او در روزنامه شنبه منتشر شد.

  • Savage, writing in an Auckland newspaper quotes an eminent academic.


    ساویج که در یکی از روزنامه های اوکلند می نویسد، از قول یک دانشگاهی برجسته نقل می کند.

  • She got a job on a national newspaper.


    او در یک روزنامه ملی مشغول به کار شد.

  • She sued the newspaper for publishing photos of her on the beach.


    او از روزنامه به دلیل انتشار عکس های او در ساحل شکایت کرد.

  • The company is a strong contender in the race for the Scottish newspaper group.


    این شرکت یک رقیب قدرتمند در رقابت برای گروه روزنامه اسکاتلندی است.

  • The newspaper carried advertisements for several products.


    این روزنامه آگهی های چند محصول را منتشر کرد.

  • The newspaper comes out every Saturday.


    روزنامه هر شنبه منتشر می شود.

  • The newspapers speculated that the star was about to propose to his girlfriend.


    روزنامه ها حدس می زدند که این ستاره قصد دارد از دوست دخترش خواستگاری کند.

synonyms - مترادف

  • مجله


  • کاغذ


  • دوره ای

  • periodical


    تبلوید

  • tabloid


    روزنامه

  • gazette


    عضو

  • organ


    مطبوعات


  • کهنه

  • rag


    مرور


  • کتاب


  • بولتن

  • bulletin


    روزانه

  • diurnal


    ماگ

  • mag


    چاپ


  • سریال

  • serial


    ورق


  • هفتگی


  • زن

  • zine


    دو هفته ای

  • biweekly


    برگه گسترده

  • broadsheet


    اضافی


  • شهر بزرگ


  • رکورد

  • metropolitan


    منظم


  • تجارت


  • بولداگ


  • قرمز بالا

  • bulldog


    برگه رسوایی

  • red-top


    انتشار



antonyms - متضاد
  • broadsheet


    برگه گسترده

لغت پیشنهادی

abductor

لغت پیشنهادی

infusing

لغت پیشنهادی

highest