cut
cut - برش
verb - فعل
UK :
US :
کم کردن مقدار چیزی
تقسیم کردن چیزی یا جدا کردن چیزی از قسمت اصلی آن با استفاده از قیچی، چاقو و غیره
با چاقو، قیچی و غیره چیزی کوتاهتر بسازید، مخصوصاً برای اینکه آن را تمیزتر کنید
to remove parts from a film book speech etc for example because it is too long or might offend people
برای حذف قطعات از یک فیلم، کتاب، سخنرانی و غیره، به عنوان مثال به این دلیل که خیلی طولانی است یا ممکن است باعث آزار مردم شود
سوراخ کردن یا علامت گذاری روی سطح چیزی یا باز کردن آن با ابزار نوک تیز
به خود آسیب بر روی چیزی تیز که پوست را می شکند و باعث خونریزی شما می شود
ساختن یا شکل دادن چیزی از یک قطعه جامد چوب، فلز و غیره با استفاده از ابزار تیز
بریدن چیزی مانند فلز یا طناب به منظور فرار کسی از جایی که به دام افتاده است
اگر ابزاری خوب، بد و غیره برش دهد، چیزها را خوب یا بد برش می دهد و غیره
اگر یک تکه لباس به روش خاصی بریده شده باشد، طراحی و ساخت آن به همین صورت است
برای حذف چیزی از یک سند یا فایل در رایانه
برای رسیدن به جایی سریعتر و مستقیمتر از راه معمول
برای تقسیم یک منطقه به دو یا چند قسمت
برای تقسیم یک بسته کارت به دو قسمت
برای تهیه سی دی، آهنگ و غیره برای خرید مردم
تا قسمت بالایی از محصولاتی مانند گندم را قبل از جمع آوری آنها جدا کنید
to put the parts of a film together so that they make a continuous story and get rid of the parts you do not want
قسمت های یک فیلم را کنار هم قرار دهید تا داستانی پیوسته بسازند و از شر قسمت هایی که نمی خواهید خلاص شوید
in a film if the camera cuts away or cuts to a different scene the scene on the screen changes to a different one
در یک فیلم، اگر دوربین صحنهای را قطع کند یا به صحنه دیگری برود، صحنه روی صفحه به صحنه دیگری تغییر میکند.
اگر خطی خط دیگری را قطع کند، در نقطه خاصی از یکدیگر عبور می کنند
اگر کودک دندانی را ببرد، دندان شروع به رشد می کند
مخلوط کردن یک ماده مخدر غیرقانونی مانند هروئین با ماده دیگری
برای تقسیم کردن چیزی به دو یا چند تکه، مخصوصاً با استفاده از چاقو یا قیچی
to quickly cut something especially using scissors
بریدن سریع چیزی مخصوصاً با استفاده از قیچی
ایجاد یک برش دراز و باریک از طریق چیزی، به ویژه با استفاده از چاقو
بریدن چیزی به سرعت و با خشونت با چاقو، ایجاد یک برش نازک طولانی
بریدن چوب با استفاده از اره (= ابزاری با ردیف نوک تیز)
برای تکه تکه کردن چوب، سبزیجات یا گوشت
برای بریدن نان، گوشت یا سبزیجات به قطعات نازک
سبزیجات یا گوشت را به قطعات کوچک مربعی برش دهید
برای بریدن پنیر یا سبزی سفت با مالیدن آن به ابزار مخصوص
برای بریدن قسمت بیرونی چیزی مانند سیب زمینی یا سیب
انگشتش را روی یک تکه شیشه برید.
خود را برید (= صورتش) تراشیدن.
Sometimes people experiencing distress cut themselves (= deliberately).
گاهی اوقات افرادی که پریشانی را تجربه می کنند خود را بریده اند (= عمدا).
افتاده بود و سرش را باز کرده بود.
او چاقو را برداشت و گوشت را برش داد.
برای برش فلز به یک اره قوی نیاز دارید.
قایق رانی آب را قطع کرد.
ریسمان را نبرید، گره ها را باز کنید.
اتوبوس توسط قطار دو نیم شد.
حالا گوجه فرنگی ها را از وسط نصف کنید.
او نان را به ورقه های ضخیم برش داد.
برای امرار معاش موها را کوتاه می کند.
برای بریدن چمن / چمن / پرچین
بوی علف تازه بریده شده
موهایش را خیلی کوتاه کرده است.
ابتدا یک تکه نخ بلند ببرید.
چهار برش ضخیم از نان برید.
یک دسته گل شاخه بریده
من همه آنها را یک تکه کیک تولد برش دادم.
من برای همه آنها یک تکه کیک تولد بریدم.
کارگران سوراخی در لوله ایجاد کردند.
کوهنوردان در یخ پله ها را بریدند.
بیسکویت های خانگی برش خورده به شکل قلب
یک دایره از کاغذ موم شده را به اندازه کف تابه برش دهید.
این چاقو نمیبره
Sandstone cuts easily.
ماسه سنگ به راحتی برش می دهد.
برای کاهش هزینه ها / قیمت ها / مخارج / مالیات
خریداران برای کاهش هزینه خانه مورد نظرشان سخت چانه می زنند.
طرحی برای کاهش شدید گازهای گلخانه ای
حقوق او ده درصد کاهش یافته است.
بانک مرکزی انگلیس نرخ بهره را به 1.5 درصد کاهش داده است.
slash
بریده بریده
gash
گاز گرفتن
nick
بریدگی کوچک
slit
شکاف
incise
بریدن
lacerate
پارگی
penetrate
نفوذ کند
pierce
سوراخ کردن
نمره
تکه
زخم
notch
بریدگی
scratch
خراشیدن
graze
چراندن
injure
زخمی کردن
lance
نیزه
rip
پاره كردن
saw
اره
hack
هک کردن
snick
اسنیک
amputate
قطع کردن
behead
سر بریدن
تراشه
fell
سقوط
flitch
تلنگر
guillotine
گیوتین
perforate
پنچر شدن
puncture
با خاک یکسان کردن
raze
رودخانه
rive
sabreUK
sabreUK