slice
slice - تکه
noun - اسم
UK :
US :
یک تکه تخت نازک غذا که از یک تکه بزرگتر بریده شده است
بخشی یا سهمی از چیزی
a way of hitting the ball in sports such as tennis or golf that makes the ball go to one side with a spinning movement rather than straight ahead
روشی برای ضربه زدن به توپ در ورزشهایی مانند تنیس یا گلف که باعث میشود توپ با حرکت چرخشی به یک سمت برود نه مستقیم به جلو.
برای برش دادن گوشت، نان، سبزیجات و غیره به قطعات صاف نازک
بریدن چیزی به راحتی با یک حرکت چاقوی تیز یا لبه
حرکت سریع و آسان در چیزی مانند آب یا هوا
to hit a ball for example in tennis or golf so that it spins sideways instead of moving straight forward
ضربه زدن به توپ، مثلاً در تنیس یا گلف، به طوری که به جای حرکت مستقیم به جلو، به پهلو بچرخد
یک تکه غذای مسطح و اغلب نازک که از یک تکه بزرگتر بریده شده است
بخشی از چیزی، مانند مقداری پول
ظروف آشپزخانه با تیغه پهن که برای سرو تکه های غذا استفاده می شود
in tennis the action of hitting the bottom of the ball so that it does not bounce very high when it hits the ground
در تنیس، ضربه زدن به پایین توپ به طوری که هنگام برخورد با زمین زیاد بالا نپرد.
in the sports of golf and baseball the action of hitting a ball so that it goes to one side rather than straight in front
در ورزش های گلف و بیسبال، ضربه زدن به توپ به گونه ای که به یک طرف برود نه مستقیم از جلو.
بریدن چیزی به قطعات نازک و مسطح
به راحتی با چاقوی تیز بر روی چیزی یا از درون آن بریدن
in the sports of golf and baseball to hit a ball so that it goes to one side rather than straight in front
در ورزش های گلف و بیسبال، ضربه زدن به توپ به گونه ای که به یک طرف برود نه مستقیم از جلو
If you slice the ball in a game of tennis you hit the bottom of the ball so that it does not bounce very high when it hits the ground.
اگر در یک بازی تنیس توپ را تکه تکه کنید، به ته توپ ضربه می زنید تا در هنگام برخورد با زمین خیلی بالا نپرد.
شکل. برش نیز هر قسمت کوچکی است که از چیزی بزرگتر جدا شده باشد
اگر داستانی را به عنوان برشی از زندگی توصیف می کنید، منظورتان این است که جزئیات معمولی از زندگی افراد ذکر شده را نشان می دهد.
If you describe a story as a slice of life you mean that it shows ordinary details of the lives of the people mentioned
بریدن چیزی به قطعات نازک یا بریدن یک یا چند تکه نازک از چیزی
بخشی یا سهمی از چیزی، به ویژه مقداری پول
نان را با زنجبیل پخش کنید و هر برش را به شکل رول درآورید.
چهار برش گلابی را روی آن قرار دهید، سپس روی هر کدام را با یک تکه پنیر بپوشانید.
گوشت گاو به ورقههایی به قدری نازک تراشیده شده بود که تقریباً میتوانید از میان آنها ببینید.
''نان تست بیشتری می خواهی؟'' ''فقط یک تکه دیگر، لطفا.''
برای سرو، چند برش پرتقال را در کنار یک تکه کیک شکلاتی قرار دهید.
من تکه های ضخیم کیک آلو که روی بشقاب چیده شده بود را تحسین کردم.
کباب را به ورقه های نازک برش دهید.
به طور سنتی، این نیاز خنک کننده با استفاده از تکه های دی اکسید کربن جامد، که بیشتر به عنوان یخ خشک شناخته می شود، انجام می شود.
Traditionally, this cooling requirement has been accomplished using slices of solid carbon dioxide, better known as dry ice.
جلوتر، چراغ ها و صداهای جاده، برش عمودی نازکی از آزادی بود.
قالب پای 9 اینچی را با 1/2 خمیر بچینید و ورقه های سیب زمینی را روی آن بچینید.
گوشت را به ورقه های نازک برش دهید.
یک تکه نان / پای
یک تکه نان تست/پیتزا
یک تکه کیک دیگر، کسی هست؟
شرکت ما برای تصاحب بخش بزرگی از بازار موقعیت خوبی دارد.
اجاره اتاق من بخش بزرگی از بودجه من بود.
با این برد می توانند برشی از تاریخ را مدعی شوند.
هر سازمانی در این سرزمین تلاش کرده است تا بخشی از پول نقد را از لاتاری ملی مطالبه کند.
یک تکه کیک
اگر فرودگاه جدید راه اندازی شود، همه شرکت های خارجی خواهان بخشی از این عمل خواهند بود.
این درام برشی از زندگی در کانکتیکات دهه 1950 را ارائه می دهد.
این شرکت خواستار یک تکه بزرگتر از پای شرکتی است.
یک جین و تونیک با یک تکه لیمو
سوسیس به صورت برشهای بستهبندی شده نیز فروخته میشود.
او برای برنده شدن در این بازی به یک تکه شانس بزرگ نیاز داشت.
آژانس بخش بزرگی از سود را می گیرد.
آنها بخش مناسبی از بودجه را صرف تحقیق و توسعه می کنند.
یک تکه نان/کیک
cucumber/lemon slices
برش های خیار/لیمو
آیا برش دیگری از ژامبون/گوشت گاو می خواهید؟
ما قبل از انجام معامله توافق کردیم که هر دو به یک اندازه از سود ببریم.
این فیلم برشی جذاب از تاریخ را به ما ارائه می دهد.
یک تکه کیک/ماهی
آن برش بک هند فوق العاده ماریا توپ را به جایی می فرستد که حریفش نمی تواند به آن برسد.
قارچ ها را نازک برش دهید و در کره تفت دهید.
آیا می توانید یک تکه کیک بسیار نازک برای من برش دهید/یک تکه کیک بسیار نازک را برای من برش دهید؟
در حالی که تیغه به پایش بریده شد، فریاد زد.
او بدن باریک و قوی او را در حالی که بدون زحمت از میان آب تکه تکه می کرد، تماشا کرد.
سارا توپ را تکه تکه کرد و آن را صد یارد یا بیشتر به سمت چپ فرستاد.
یک تکه نان / کیک / پیتزا
او خواستار یک برش از سود شد.
قطعه
بخش
wedge
گوه
تکه
chunk
کمک
helping
تکه تکه
hunk
توده
lump
برش
sliver
به هم ریختن
collop
اسکالوپ
escalope
راشر
rasher
گرد
اصلاح
shaving
اسلب
slab
ویفر
wafer
فریکاندو
قوز کردن
fricandeau
گوش ماهی
hunch
اسکالوپینا
scallop
اشتراک گذاری
scaloppina
واج
گاز گرفتن
wodge
تکه کردن
خدمت کردن
chop
قطعه نازک
serving
مسدود کردن
نوار
بار
آجر
کل
entirety
تمامیت
جمع
totality
کلیت
مقدار زیادی
entireness
نقطه اتصال
juncture
افزایش دادن
کره
glob
پر بودن
fullness
پر شده
wholeness
فله
اتحاد
bulk
ناهمواری
allness
بار
unevenness
کامل بودن
جمعی بودن
completeness
وسعت
collectiveness
همه
توافق
صلح
گروه
مجموع
ensemble
اکثر
تجمیع
sum
کامل
جمعی
aggregate
اکثریت
جرم
collectivity