chocolate
chocolate - شکلات
noun - اسم
UK :
US :
a sweet brown food that you can eat as a sweet or use in cooking to give foods such as cakes a special sweet taste
یک غذای قهوه ای شیرین که می توانید آن را به عنوان شیرینی بخورید یا در آشپزی استفاده کنید تا به غذاهایی مانند کیک طعم شیرین خاصی بدهد.
یک شیرینی کوچک که با شکلات پوشیده شده است
یک نوشیدنی شیرین داغ با شیر و شکلات یا یک فنجان از این نوشیدنی
یک رنگ قهوه ای تیره
a sweet usually brown food made from cacao seeds, that is usually sold in a block and is often used as a flavour for desserts, drinks, etc.
یک غذای شیرین، معمولا قهوه ای، تهیه شده از دانه های کاکائو، که معمولا به صورت بلوک فروخته می شود و اغلب به عنوان طعم دهنده برای دسرها، نوشیدنی ها و غیره استفاده می شود.
یک شیرینی کوچک ساخته شده از شکلات
نوشیدنی داغی که از شیر یا آب، پودر شکلات و شکر تهیه می شود
ساخته شده یا مربوط به شکلات
دارای رنگ قهوه ای تیره
غذایی ساخته شده از کاکائو و اغلب شکر، معمولا قهوه ای شده و به عنوان آب نبات خورده می شود یا در مواد غذایی دیگر مانند کیک استفاده می شود.
a food made from cocoa and often sugar usually brown and eaten as candy or used in other food such as cakes
بستنی شکلاتی
چه کسی به پاستا بیشتری نیاز دارد وقتی می توانید شکلات بخورید و شکر رنده شده بخورید؟
بریتانیا بیشترین مصرف شکلات را در جهان دارد، به مراتب بیشتر از هر کشور دیگری.
یا خرید جعبه های شکلاتی که طعمی شبیه مقوای خامه ای دارند.
او به سادگی راضی به نظر می رسد، گویی تازه لذیذترین تخته شکلاتی را که تا به حال چشیده گاز گرفته است.
She simply looks satisfied, as if she had just bitten into the most delicious slab of chocolate she ever tasted.
با شکلات و سیگار و غذا و گل.
یک تخته شکلات
کوکی های شکلاتی
یک کیک شکلاتی
یک کارخانه شکلات سازی
یک نوار/تکه شکلات
توت فرنگی آغشته به شکلات
یک جعبه شکلات دست ساز بلژیکی به او دادم.
شکلات دیگری میل دارید؟
یک لیوان شکلات نوشیدنی
او چند مربع شکلات را پاره کرد.
100 گرم شکلات پخت و پز را در یک قابلمه روی آب داغ ذوب کنید.
او یک شکلات را به چهار تکه تقسیم کرد.
هم بزنید تا شکلات آب شود.
یک جعبه آجیل برزیلی با روکش شکلات
شیر/شکلات تیره/سفید
milk/dark/white chocolate
یک جعبه شکلات برایش بردم.
شکلات هایی که وسطش کارامل هست رو دوست دارم.
با یک لیوان شکلات روی تخت خوابیده بودم.
نزدیک به زمان خواب چیزی حاوی کافئین (قهوه، چای، کولا یا شکلات) ننوشید.
تصویر قسمت بالای زردآلو را با دامن شکلاتی نشان می دهد.
شکلات عمیق روی دیوارها زیبا به نظر می رسد.
در اینجا دستور پخت کیک های شکلاتی بسیار خوشمزه وجود دارد.
براونی شکلاتی با بستنی وانیلی سرو می شود
تعداد گوسفندان با پوشش شکلاتی تیره در حال کاهش است.
در همه اتاق ها پرده های کتانی شکلاتی و ملحفه های سفید شفاف وجود دارد.
بستنی شکلاتی
یک جعبه شکلات (= آب نبات های ساخته شده از شکلات)