consumption

base info - اطلاعات اولیه

consumption - مصرف

noun - اسم

/kənˈsʌmpʃn/

UK :

/kənˈsʌmpʃn/

US :

family - خانواده
consumer
مصرف كننده
consume
مصرف کردن
google image
نتیجه جستجوی لغت [consumption] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
  • expenditure


    مخارج

  • use


    استفاده کنید

  • utilizationUS


    استفاده ایالات متحده

  • depletion


    تخلیه

  • exhaustion


    فرسودگی

  • usage


    استفاده

  • utilisationUK


    UtilizationUK

  • dissipation


    اتلاف


  • هدر

  • drain


    زه کشی

  • expending


    خرج کردن

  • exploitation


    بهره برداری


  • ضرر - زیان

  • wasting


    سوزش

  • burning


    مصرف کننده

  • consuming


    پراکنده شدن

  • dissipating


    اسراف کردن

  • draining


    هدر دادن


  • مصرف کردن

  • squander


    سوختن

  • squandering


    خالی کردن

  • wastage


    شیره زدن

  • using up


    خرج نادرست

  • burning up


    سرخ کردنی

  • emptying


    اسراف

  • sapping


    بی خیالی

  • misspending


    سوء استفاده

  • frittering


  • extravagance


  • improvidence


  • misuse


antonyms - متضاد
  • conservation


    حفاظت

  • preservation


    حفظ


  • صرفه جویی در

  • husbandry


    دامداری


  • نگهداری

  • upkeep


    حفظ کردن


  • کنترل

  • preserving


    نگهبانی


  • اهميت دادن

  • conservancy


    نگه داشتن

  • conserving


    مدیریت

  • safeguarding


    محافظت می کند

  • guarding


    رزق و روزی


  • پایداری

  • keeping


    ذخیره سازی


  • نگاه داشتن

  • managing


    حکومت داری

  • protecting


    مباشرت

  • sustentation


    نظارت

  • sustainment


    مدیریت دقیق


  • قیمومیت


  • زنده نگه داشتن

  • safekeeping


    ادامه دادن

  • governing


  • stewardship


  • supervising


  • supervision



  • guardianship


  • keeping alive


  • keeping going


لغت پیشنهادی

stun

لغت پیشنهادی

archeology

لغت پیشنهادی

expel