consumption
consumption - مصرف
noun - اسم
UK :
US :
مقدار انرژی، نفت، برق و غیره که استفاده می شود
عمل خوردن یا آشامیدن
مقدار ماده ای که مردم می خورند، می نوشند، سیگار می کشند و غیره
عمل خرید و استفاده از محصولات
tuberculosis
بیماری سل
مقدار کالاها، خدمات، انرژی یا مواد طبیعی مورد استفاده در یک دوره زمانی خاص
عمل خرید و استفاده از محصولات، خدمات و غیره
مبلغی که مصرف کنندگان در یک دوره زمانی خاص برای کالاها خرج می کنند
مقدار مصرف یا خورده شده
عمل استفاده، خوردن یا نوشیدن چیزی
the situation in which information entertainment etc. is intended for a particular group of people
وضعیتی که در آن اطلاعات، سرگرمی و غیره برای گروه خاصی از افراد در نظر گرفته شده است
از مد افتاده برای سل (= بیماری جدی ریه)
an amount of something that is used or the process of using something esp. so that there is less of it
مقداری از چیزی که استفاده می شود، یا فرآیند استفاده از چیزی، به ویژه. به طوری که کمتر از آن وجود دارد
Consumption is the using of goods and services in an economy or the amount of goods and services used.
مصرف عبارت است از استفاده از کالاها و خدمات در یک اقتصاد یا میزان کالاها و خدمات مورد استفاده.
عمل استفاده، خوردن یا نوشیدن چیزی، یا مقدار مصرف و غیره.
فرآیند خرید و استفاده از کالا یا مقداری که خریداری و استفاده می شود
عوامل دیگری مانند چاقی، مصرف زیاد الکل و ورزش نکردن می تواند باشد.
دکتر بوکسال گفت باید مصرف الکل را کم کنم.
In 1980, the per capita consumption in the United States was 18 pounds of cheese of which one-third was cottage cheese.
در سال 1980، مصرف سرانه در ایالات متحده 18 پوند پنیر بود که یک سوم آن پنیر دلمه بود.
کاهش مصرف زغال سنگ، نفت و گاز
اکثر مردم از نیاز به کاهش مصرف انرژی آگاه هستند.
Fuel consumption is predicted to rise.
پیش بینی می شود مصرف سوخت افزایش یابد.
Cyclical variations in consumption investment and national income following an increase in autonomous investment - explosive case.
تغییرات چرخه ای در مصرف، سرمایه گذاری و درآمد ملی به دنبال افزایش سرمایه گذاری مستقل - مورد انفجاری.
By January 1941 a Central Statistical Office was turning out regular reports on production figures, inflation consumption and manpower resources.
تا ژانویه 1941، یک اداره مرکزی آمار گزارشهای منظمی در مورد ارقام تولید، تورم، مصرف و منابع نیروی انسانی ارائه میکرد.
Several other recent studies have shown that moderate consumption of red wine in particular is helpful for preventing heart disease.
چندین مطالعه اخیر نشان داده اند که مصرف متوسط شراب قرمز به ویژه برای پیشگیری از بیماری قلبی مفید است.
هدف این طرح پاداش پس انداز و مصرف مالیات است.
an increase in the consumption of electrical products
افزایش مصرف محصولات الکتریکی
تبلیغ پنج روز به منظور افزایش مصرف محصولات تازه است.
دولت از مردم می خواهد که مصرف آب خود را کاهش دهند.
تولید سوخت برای مصرف داخلی (= برای استفاده در کشوری که در آن تولید می شود)
مصرف گاز و نفت همیشه در هوای سرد افزایش می یابد.
این گوشت برای مصرف انسان نامناسب اعلام شد.
به او توصیه شد مصرف الکل خود را کاهش دهد.
پزشکان می گویند کودکان باید مصرف میوه و سبزیجات را افزایش دهند.
سخنرانی او برای اعضای حزب برای مصرف عمومی (= برای شنیدن توسط مردم) در نظر گرفته نشده بود.
Consumption rather than saving has become the central feature of contemporary societies.
مصرف به جای پس انداز به ویژگی اصلی جوامع معاصر تبدیل شده است.
این صنعت در تلاش برای تحریک مصرف با چالش جدی مواجه بود.
نیمی از محصول کوچک برای مصرف خانگی نگهداری می شد.
مهم است که بهبود صادرات به جای مصرف داخلی انجام شود.
کاهش مصرف سالانه انرژی اولین قدم مهم است.
اسناد به جای مصرف عمومی برای کمیته بود.
اسناد برای مصرف عمومی نبود.
باید مصرف الکل خود را کاهش دهید.
households that save for future consumption
خانوارهایی که برای مصرف آینده پس انداز می کنند
کشوری که بیشترین مصرف سوخت را در جهان دارد
به عنوان یک ملت، مصرف غذاهای ناسالم ما وحشتناک است.
ما باید با داشتن خودروهای کمتر در جاده، مصرف سوخت خود را کاهش دهیم.
گوشت به وضوح برای مصرف انسان نامناسب بود (= برای مردم بی خطر نبود).
این محصولات برای مصرف ملی نیستند، بلکه برای صادرات هستند.
This memo is for internal consumption only.
این یادداشت فقط برای مصرف داخلی است.
این فیلم برای مصرف عمومی در نظر گرفته نشده بود.
Consumption of electricity is always higher during the summer months because of air-conditioning.
مصرف برق در طول ماه های تابستان به دلیل تهویه مطبوع همیشه بیشتر است.
هزینه حمل و نقل آبی کمتر از حمل و نقل جاده ای است، ازدحام را کاهش می دهد و مصرف انرژی را کاهش می دهد.
برنامه ای که برای افزایش مصرف میوه و سبزیجات توسط خانواده های کم درآمد طراحی شده است
بیشتر محصولات ما برای مصارف داخلی تولید می شوند تا صادرات.
افزایش ثروت خانوار با مصرف شخصی بالاتر همراه است.
expenditure
مخارج
استفاده کنید
utilizationUS
استفاده ایالات متحده
depletion
تخلیه
exhaustion
فرسودگی
usage
استفاده
utilisationUK
UtilizationUK
dissipation
اتلاف
هدر
drain
زه کشی
expending
خرج کردن
exploitation
بهره برداری
ضرر - زیان
wasting
سوزش
burning
مصرف کننده
consuming
پراکنده شدن
dissipating
اسراف کردن
draining
هدر دادن
مصرف کردن
squander
سوختن
squandering
خالی کردن
wastage
شیره زدن
using up
خرج نادرست
burning up
سرخ کردنی
emptying
اسراف
sapping
بی خیالی
misspending
سوء استفاده
frittering
extravagance
improvidence
misuse
conservation
حفاظت
preservation
حفظ
صرفه جویی در
husbandry
دامداری
نگهداری
upkeep
حفظ کردن
کنترل
preserving
نگهبانی
اهميت دادن
conservancy
نگه داشتن
conserving
مدیریت
safeguarding
محافظت می کند
guarding
رزق و روزی
پایداری
keeping
ذخیره سازی
نگاه داشتن
managing
حکومت داری
protecting
مباشرت
sustentation
نظارت
sustainment
مدیریت دقیق
قیمومیت
زنده نگه داشتن
safekeeping
ادامه دادن
governing
stewardship
supervising
supervision
guardianship
keeping alive
keeping going