household
household - خانواده
noun - اسم
UK :
US :
همه افرادی که با هم در یک خانه زندگی می کنند
مربوط به مراقبت از خانه و افراد داخل آن است
با مراقبت از یک خانه و افراد در آن مرتبط است
گروهی از مردم، اغلب یک خانواده، که با هم زندگی می کنند
گروهی از مردم، اغلب یک خانواده، که با هم در یک خانه یا آپارتمان زندگی می کنند
مربوط به یک خانه یا آپارتمان و افرادی که در آنجا زندگی می کنند
برای توصیف چیزی که در خانه استفاده می شود استفاده می شود
سب بوز را در حال گره زدن برخی از اقلام حجیم خانه اش به عقب کاروانش پیدا کرد.
یک خانوار دو درآمدی
اگر فقط یک نفر وجود داشت، آن شخص میتوانست تقاضای تخفیف کند، همانطور که خانوادههای فقیرتر میتوانند درخواست تخفیف کنند.
وقتی ادوارد ده ساله شد، خانواده توماس پنج پسر داشتند.
اکثر خانوارها در حال حاضر حداقل یک ماشین دارند.
به طور متوسط یک خانوار بیشتر برای مسکن هزینه می کند تا غذا.
جوانان خانواده های کم درآمد
خانواده تک والدی / تک والدی / دو والدی
خانواده هایی با سرپرست خانوار مرد/زن
درآمد خانوارها راکد مانده است.
چه کسی بیشتر کارهای خانه را انجام می دهد؟
بسته بندی حدود یک سوم زباله های خانگی را تشکیل می دهد.
بالغ شدن و راه اندازی یک خانواده دیگر معنای مشابهی ندارد.
یک خانوار به طور متوسط 27p در روز به عنوان نرخ آب پرداخت می کند.
سرپرست خانوار مسئولیت تکمیل فرم مالیات شورا را بر عهده دارد.
خانواده هایی که سرپرستی آنها توسط یک والدین مجرد است
قیمت مسکن به دلیل افزایش بزرگ تعداد خانوارهای تک نفره در حال افزایش است.
Government figures showed household spending fell by 2% in October.
ارقام دولتی نشان می دهد که مخارج خانوارها در ماه اکتبر 2 درصد کاهش یافته است.
محتویات خانه تحت پوشش بیمه نامه جداگانه قرار می گیرد.
در دهه 1960، اکثر خانواده ها تلویزیون داشتند.
household chores
کارهای خانه
household expenses
هزینه های خانوار
زباله خانگی
او بخشی از خانواده او شد.
در حال حاضر به طور متوسط 2.5 نفر در هر خانوار در این ایالت وجود دارد.
یک خانواده پردرآمد/کم درآمد/خانوار با درآمد متوسط
گاهی اوقات تعجب می کنم که من و همسرم چگونه به عنوان یک خانواده تک درآمدی اداره می کنیم.
High-technology products are hard to sell to households where the head of the household is over 60 years of age.
فروش محصولات با تکنولوژی بالا به خانوارهایی که سرپرست خانوار بالای 60 سال دارند، دشوار است.
مستاجران مسکن عمومی ملزم به پرداخت 30 درصد از درآمد خانوار خود برای اجاره هستند.
تعجبی ندارد که بدهی خانوارها در حال افزایش است.
متوسط هزینه سالانه خانوار برای غذا 2030 دلار بود.
یک لوازم خانگی/اقلام/محصول
طی دو دهه گذشته، مصرف سرانه آب خانگی در لندن 22 درصد افزایش یافته است.
خانواده
clan
قبیله
مردم
folks
نوزادان
brood
مدیریت
ménage
خانه
menage
خانواده گسترده
حلقه خانواده
تاسیس داخلی
extended family
واحد خانواده
آینگا
روابط
بستگان
ainga
خویشاوندی
relations
دودمان
relatives
خط
خون
kindred
خانواده هسته ای
lineage
خانواده و خویشاوندان
خویشاوندان
اجداد
نسل ها
kith and kin
نوع
kin
شجره نامه
ancestors
generations
progenitors
forebears
pedigree
خارق العاده
infrequent
نادر
nondomestic
غیر خانگی
nonfamilial
غیر خانوادگی
به ندرت
seldom
غیر معمول
uncommon
نا آشنا
unfamiliar
خارجی
غیرطبیعی
exotic
کسب و کار
abnormal
تجاری
ناهمسان
صنعتی
خاص
کمیاب
پراکنده
scarce
فرد
sporadic
گاه به گاه
بی رویه
occasional
جدا شده
irregular
متناوب
isolated
پراکنده شده است
intermittent
استثنایی
scattered
اندک
exceptional
غیرعادی
scant
ناخوشایند
unaccustomed
محدود
fitful
sparse
scanty