waste
waste - هدر
noun - اسم
UK :
US :
هدر دادن
اسراف
ضایع کننده
فاسد
بی فایده
هدر رفته
اتلاف
بیهوده
زمانی که چیزی مانند پول یا مهارت به روشی موثر، مفید یا معقول استفاده نمی شود
مواد یا مواد ناخواسته ای که پس از استفاده از چیزی باقی می مانند
استفاده از پول، زمان، انرژی و غیره بیشتر از آنچه مفید یا معقول است
عدم استفاده کامل از کسی یا چیزی
کسی را بکشند، او را به شدت مجروح کنند یا او را شکست دهند
مواد زائد، مواد و غیره ناخواسته هستند زیرا بخش خوبی از آنها حذف شده است
زمین بایر خالی است یا کسی از آن مراقبت نمی کند
مواد یا مواد ناخواسته ای که پس از یک فرآیند خاص باقی می مانند
چیزهایی مانند پول یا مهارت هایی که باید به طور موثر استفاده شوند، اما نیستند
to use more of something especially time or money than you need to or use it in a way that is not sensible
استفاده از چیزی، مخصوصاً از زمان یا پول، بیشتر از آنچه نیاز است، یا استفاده از آن به نحوی که معقول نیست
استفاده غیر ضروری یا نادرست از پول، مواد، زمان، انرژی، توانایی ها و غیره.
عدم استفاده، خوردن و غیره
unwanted matter or material of any type especially what is left after useful substances or parts have been removed
مواد یا مواد ناخواسته از هر نوع، به ویژه آنچه پس از حذف مواد یا قطعات مفید باقی میماند
منطقه ای از زمین در شهر یا نزدیک آن که به هیچ وجه ساخته نشده یا از آن استفاده نمی شود
زمین های وسیعی که برای کشت محصولات کشاورزی استفاده نمی شود و حیوانات یا گیاهان زنده کمی دارند
استفاده بیش از حد از چیزی یا استفاده بد از چیزی وقتی مقدار محدودی از آن وجود دارد
برای کشتن کسی
استفاده نادرست از چیز با ارزشی که فقط مقدار محدودی از آن دارید
مواد یا مواد ناخواسته از هر نوع، به ویژه. آنچه پس از استفاده باقی می ماند
فضولات انسانی فضولات است.
Waste disposal is the process or system for getting rid of unwanted material by burying it burning it or dropping it in the sea.
دفع زباله فرآیند یا سیستمی برای خلاص شدن از شر مواد ناخواسته از طریق دفن، سوزاندن یا انداختن آن در دریا است.
استفاده از چیزی بدون توجه یا فکر
استفاده غیر ضروری یا بی دقت از منابع یا مهارت ها
materials or substances with no use or value for example ones that are produced when other products are being made
مواد یا موادی که هیچ کاربرد یا ارزشی ندارند، به عنوان مثال، موادی که در زمان تولید محصولات دیگر تولید می شوند
پس از استفاده از چیز با ارزش باقی مانده و دیگر مورد نیاز نیست
برای استفاده از پول، زمان، منابع و غیره بیشتر از آنچه نیاز است
استفاده نکردن از چیزی به روشی موثر
برای انجام کاری فوری
اما این نیز نشانه ای از اعتقاد او بود که شایعات صرفاً اتلاف وقت است.
کمیسیون قبلاً پیشنهاد ایجاد یک صندوق جبران خسارت ناشی از زباله را داده است.
در غیاب تاسیسات بازفرآوری خانگی، زباله ها به سرعت در انبار انباشته می شوند.
I hate unnecessary waste.
من از زباله های غیر ضروری متنفرم.
دور ریختن غذای خوب ضایعاتی به نظر می رسد.
من از دیدن غذای خوب بیزارم (= دور انداخته شدن).
این گزارش به اتلاف منابع این وزارتخانه انتقاد می کند.
چه کاغذ بیهوده ای!
این جلسات یک اتلاف وقت کامل است.
آنها معتقدند این مجسمه هدر دادن پول مالیات دهندگان است.
کل تمرین فقط هدر دادن تلاش است.
household/garden/industrial waste
زباله های خانگی / باغی / صنعتی
hazardous/toxic/radioactive waste
زباله های خطرناک / سمی / رادیواکتیو
محل دفن زباله های جامد به ظرفیت خود رسیده است.
دفع زباله (= فرآیند خلاص شدن از شر زباله)
بخش خصوصی نقش مهمی در مدیریت پسماند دارد.
پساب خروجی به رودخانه ها 92 درصد کاهش یافت.
کشاورزان از فضولات حیوانی و انسانی به عنوان کود استفاده می کنند.
زباله های یخ زده سیبری
شما یک هدر دادن رقت انگیز فضا هستید!
ارسی پهنی به کمرش انداخته بود.
شما نمی توانید با صبر کردن وقت خود را تلف کنید.
انجام چنین کار پیش پا افتاده ای هدر دادن استعداد شماست.
مواد زائد حاصل از این فرآیند را می توان به کود تبدیل کرد.
اگر کسی نیاید این همه غذا هدر می رود.
سعی کنید از ضایعات غیر ضروری خودداری کنید.
اتلاف غم انگیز زندگی انسان
اتلاف انرژی/منابع
اتلاف جنایتکارانه پول عمومی
همه چیز اتلاف وقت کامل بوده است.
سالانه حدود چهار میلیون تن زباله صنعتی دفع می شود.
دفع زباله های سمی/رادیواکتیو
وظیفه بسیار پرهزینه پاکسازی زباله های سمی است
the vast amounts of electronic waste being shipped to developing countries
حجم عظیمی از زباله های الکترونیکی که به کشورهای در حال توسعه حمل می شود
رد کردن
rubbish
زباله
debris
آشغال
litter
باطله
scrap
تفاله
dross
زباله ها
garbage
جنس اوراق و شکسته
trash
خاکریز
junk
ترک می کند
dregs
کله پاچه
leavings
مواد زائد
offal
افلوویوم
offscourings
جاروها
effluvium
کاه. پوسته
sweepings
چوب خشک
chaff
ریزه
deadwood
غرق
detritus
درک
dreck
گرد و خاک
drek
افلوویا
باقی مانده
effluvia
دفع
leftovers
قرعه کشی
offscouring
باقی
raffle
ریفراف
remains
ضایعات
riffraff
ریختن
scraps
کامیون
spilth
پساب
effluent