commission
commission - کمیسیون
noun - اسم
UK :
US :
a group of people who have been given the official job of finding out about something or controlling something
گروهی از افرادی که وظیفه رسمی یافتن چیزی یا کنترل چیزی به آنها داده شده است
an extra amount of money that is paid to a person or organization according to the value of the goods they have sold or the services they have provided
مبلغ اضافی پولی که به یک شخص یا سازمان با توجه به ارزش کالایی که فروخته یا خدماتی که ارائه کرده است پرداخت می شود.
a request for an artist designer or musician to make a piece of art or music for which they are paid
درخواست یک هنرمند، طراح یا نوازنده برای ساخت یک قطعه هنری یا موسیقی که برای آن پول پرداخت می شود
سمت افسر در ارتش، نیروی دریایی و غیره
ارتکاب جرم، عمل انجام آن است
به طور رسمی از کسی بخواهید که یک گزارش رسمی بنویسد، یک اثر هنری برای شما تولید کند و غیره
an informal name for the European Commission
نام غیر رسمی برای کمیسیون اروپا
an amount of money paid to someone according to the value of goods, shares, bonds etc they have sold
مقدار پولی که با توجه به ارزش کالاها، سهام، اوراق قرضه و غیره به شخصی که فروخته است پرداخت می شود
درخواست از یک نویسنده، نوازنده یا هنرمند برای تولید اثری که در ازای آن پول دریافت می کنند
an official organization that ensures that the law is obeyed in a particular activity
یک سازمان رسمی که تضمین می کند که قانون در یک فعالیت خاص رعایت می شود
a temporary official organization looking at problems in a particular area and suggesting changes
یک سازمان رسمی موقت که به مشکلات در یک حوزه خاص نگاه می کند و تغییراتی را پیشنهاد می کند
درخواست رسمی از شخصی برای تهیه گزارش، اثر هنری و غیره
to formally choose someone to do a special piece of work or to formally ask for a special piece of work from someone
به طور رسمی شخصی را برای انجام یک کار خاص انتخاب کنید یا به طور رسمی یک قطعه کار خاص را از کسی بخواهید
دادن اختیار رسمی به فردی برای افسر شدن در نیروهای مسلح
a group of people who have been formally chosen to discover information about a problem or examine the reasons why the problem exists
گروهی از افراد که به طور رسمی برای کشف اطلاعات در مورد یک مشکل یا بررسی دلایل وجود مشکل انتخاب شده اند
a payment to someone who sells goods that is directly related to the amount sold, or a system that uses such payments
پرداختی به شخصی که کالاهایی را می فروشد که مستقیماً با مبلغ فروخته شده مرتبط است، یا سیستمی که از چنین پرداخت هایی استفاده می کند
درخواست برای انجام یک کار خاص
عمل ارتکاب جرم
مقام رسمی برای افسر در نیروهای مسلح
a group of people who have been formally chosen and given the authority to get information about a problem or to perform other special duties
گروهی از افرادی که به طور رسمی انتخاب شده اند و اختیار کسب اطلاعات در مورد یک مشکل یا انجام وظایف خاص دیگر به آنها داده شده است
یک درخواست رسمی برای انجام یک کار خاص برای پرداخت
عمل انجام کاری که غیرقانونی است یا اشتباه تلقی می شود
یک سیستم پرداخت بر اساس درصدی از ارزش فروش یا سایر مشاغل انجام شده، یا پرداخت به شخصی که تحت چنین سیستمی کار می کند.
a system of payment based on a percentage of the value of sales or other business done, or a payment to someone working under such a system
انتخاب کردن کسی برای انجام یک کار یا انجام یک کار
پرداختی به شخصی که خانهها، محصولات، سرمایهگذاریها و غیره را میفروشد که مستقیماً به میزان فروش آنها یا رویه دریافت این پرداختها مرتبط است.
a payment to someone who sells homes, products, investments, etc., which is directly related to the amount they sell or the practice of receiving these payments
گروهی از افرادی که به طور رسمی برای بررسی یک مشکل و توصیه در مورد بهترین اقدام انتخاب شده اند
a group of people who have been officially chosen to examine a problem and advise on the best action to take
یک سازمان رسمی که وظیفه آن مدیریت یک فعالیت خاص، پیشنهاد قوانین مربوط به فعالیت و اطمینان از رعایت قوانین است.
an official organization whose job is to manage a particular activity suggest laws relating to the activity and make certain that laws are obeyed
درخواست برای انجام یک کار خاص برای کسی
از کسی بخواهید که کار خاصی را برای شما انجام دهد
شکسته یا برای استفاده در دسترس نیست
انتظار می رود این کمیسیون در ماه آینده یافته های خود را گزارش کند.
دولت یک کمیسیون تحقیق در مورد اغتشاشات در زندان تشکیل داده است.
کمیسیون انتخابات دریافت که هیچ یک از نامزدها آرای کافی برای جلوگیری از دور دوم را به دست نیاوردند.
the British representative on the commission
نماینده بریتانیا در کمیسیون
متهم در یک کمیسیون نظامی محاکمه خواهد شد.
او همچنین عضو کمیسیون تعلیمات دینی بود.
a commission on human rights
کمیسیون حقوق بشر
The government appointed an independent commission to investigate the causes of the disaster.
دولت یک کمیسیون مستقل را برای بررسی علل فاجعه تعیین کرد.
You get a 10 per cent commission on everything you sell.
از هر چیزی که می فروشید 10 درصد کمیسیون دریافت می کنید.
He earned £2 000 in commission last month.
او در ماه گذشته 2000 پوند پورسانت دریافت کرد.
در این شغل شما با پورسانت کار می کنید (= با توجه به مبلغی که می فروشید پرداخت می شود).
1 per cent commission is charged for exchanging foreign currency.
برای تبادل ارز 1 درصد کارمزد دریافت می شود.
بانک برای این تراکنش ها کارمزد بالایی دریافت می کند.
Eventually she agreed to accept the commission.
در نهایت او با پذیرش کمیسیون موافقت کرد.
او کمیسیون طراحی ساختمان جدید مجلس را دریافت کرد.
گاهی برای پرتره سفارش می گیرم.
این نمایشگاه موفقیت آمیز بود و از مشتریان ثروتمند کمیسیون دریافت کرد.
He resigned his commission when he got married.
او هنگام ازدواج از کمیسیون خود استعفا داد.
ارتکاب جرم
تعدادی از هواپیماهای این شرکت هواپیمایی به طور موقت از کار افتاده و تحت بررسی های ایمنی هستند.
The government has set up a joint commission to consider the problem.
دولت کمیسیون مشترکی را برای بررسی این مشکل ایجاد کرده است.
کمیسیون خشونت خانگی
the Commission for Racial Equality
کمیسیون برابری نژادی
او به ریاست کمیسیون تحقیق درباره ناآرامی های اخیر منصوب شد.
او عضو کمیسیون پزشکی IOC است.
Sweden's Environment Commission has ruled against the dam project.
کمیسیون محیط زیست سوئد رای مخالف پروژه سد داده است.
The government set up a fact-finding commission to investigate the circumstances surrounding the accident.
دولت یک کمیسیون حقیقت یاب را برای بررسی شرایط حادثه تشکیل داد.
This is the first meeting of an intergovernmental commission on economic cooperation between the two countries.
این اولین نشست کمیسیون بین دولتی همکاری های اقتصادی بین دو کشور است.
the Atomic Energy Commission
کمیسیون انرژی اتمی
برای کار بر اساس کمیسیون
اکثر فروشندگان پورسانت هستند.
برش
اشتراک گذاری
بخش
پرداخت
درصد
تکه
هزینه
remuneration
پاداش
allowance
کمک هزینه
حقوق
dividend
سود سهام
compensation
جبران خسارت
قطعه
گرفتن
ضربت زدن
whack
توجه
stipend
تقسیم بندی
افتخاری
apportionment
گاز گرفتن
honorarium
حق بیمه
دلالی
premium
جایزه
brokerage
نکته
chunk
جدا شده
bonus
حق امتیاز
نصفه
divvy
کوانتومی
gratuity
royalty
moiety
quantum