wrong
wrong - اشتباه
adjective - صفت
UK :
US :
درست نیست و بر اساس حقایق واقعی نیست
برای توصیف موقعیتی که در آن مشکلاتی وجود دارد یا زمانی که فردی بیمار یا ناراضی است استفاده می شود
نه آن چیزی که در نظر داشتید یا آن چیزی که واقعاً می خواهید
از نظر اخلاقی درست یا قابل قبول نیست
برای هدف، موقعیت یا شخص خاصی مناسب نیست
اگر مشکلی در وسیله نقلیه یا ماشین وجود داشته باشد، به درستی کار نمی کند
ناخوشایند و ناراحت کننده یا توهین آمیز - اغلب به صورت طنز استفاده می شود
درست یا درست نیست - در مورد حقایق، پاسخ ها و غیره یا افراد استفاده می شود
something that is incorrect is wrong because someone has made a mistake. Incorrect is more formal than wrong
چیزی که نادرست است اشتباه است زیرا کسی اشتباه کرده است. نادرست بیشتر رسمی است تا اشتباه
چیزی که نادرست است دقیقا درست نیست و حاوی اشتباهات است
بر اساس حقایق واقعی نیست
بر اساس حقایق واقعی نیست، به خصوص به این دلیل که کسی دروغ می گوید یا حدس می زند
a misleading statement or piece of information makes people believe something that is wrong especially because it does not give all the facts
یک بیانیه گمراه کننده یا اطلاعات گمراه کننده باعث می شود مردم چیزی را باور کنند که اشتباه است، به ویژه به این دلیل که همه حقایق را ارائه نمی کند.
a misguided decision belief action etc is wrong because it is based on bad judgment or understanding
یک تصمیم اشتباه، باور، عمل و غیره اشتباه است زیرا بر اساس قضاوت یا درک نادرست است
wrong – used about ideas and beliefs. Also used about a person being wrong. You’re mistaken sounds more polite and less direct than saying you’re wrong
اشتباه - در مورد ایده ها و باورها استفاده می شود. همچنین در مورد اشتباه یک شخص استفاده می شود. شما اشتباه می کنید مودبانه تر و کمتر مستقیم به نظر می رسد تا اینکه بگویید اشتباه می کنید
نه به روش صحیح
رفتاری که از نظر اخلاقی درست نیست
اقدام، قضاوت یا موقعیتی که ناعادلانه است
رفتار ناعادلانه با کسی یا قضاوت کردن
غلط
اگر کسی اشتباه می کند، در قضاوت یا اظهار نظر خود در مورد چیزی درست نیست
با اعمال خود نشان دهید که قضاوت کسی در مورد شما صحیح نبوده است
مناسب یا صحیح نیست، یا آنطور که باید نباشد
چیزی که اشتباه است از نظر اجتماعی قابل قبول یا مناسب تلقی نمی شود
اگر از کسی بپرسید که چه چیزی اشتباه است، می خواهید بدانید چه چیزی باعث نگرانی یا ناراحتی او شده است
اگر چیزی اشتباه است، قسمتی که باید در جلو باشد در پشت است
اکثر مردم از نظر اخلاقی قابل قبول نیستند
درست کار نمی کند
به نحوی که صحیح نیست
در نحوه پاسخ دادن یا فهمیدن چیزی اشتباه کنید
اگر موقعیت یا رویدادی اشتباه پیش برود، ناخوشایند می شود و موفقیت آمیز نیست
همه جواب ها رو اشتباه گرفتم
او در سمت اشتباه جاده رانندگی می کرد.
با عرض پوزش، من باید شماره را اشتباه گرفته باشم.
شما دوربین را اشتباه گرفته اید!
اون عکس راهش اشتباهه
خیلی زود متوجه شدم که مسیر اشتباهی را در پیش گرفته ام.
او تمام محاسبات خود را اشتباه گرفته است.
The information is just plain wrong.
اطلاعات کاملاً اشتباه است.
من فکر می کنم او در شماره 44 زندگی می کند، اما ممکن است اشتباه کنم.
در مورد تام اشتباه کردی. بالاخره ازدواج نکرده
ما اشتباه کردیم که فرض کنیم او موافق است.
هر چه پیش می آمد به او ثابت می کرد که اشتباه می کرد (= ثابت می کرد که او اشتباه کرده است).
اگر اشتباه می کنم (= ممکن است اشتباه کنم) من را تصحیح کنید، اما نگفتید که شما دو نفر همدیگر را می شناسید؟
اگر فکر می کنید من خوشحالم، سخت در اشتباهید.
شما فکر می کنید که مرا شکست داده اید، اما این جایی است که اشتباه می کنید.
‘I thought this might interest you because I know you like boxing.’ ‘You're not wrong (= you are absolutely right). I love boxing.’
من فکر کردم این ممکن است به شما علاقه مند باشد زیرا می دانم که شما بوکس را دوست دارید. تو اشتباه نمی کنی (= کاملاً حق با توست). من عاشق بوکس هستم.
آیا چیزی اشتباه است؟ نگران به نظر میرسی
‘What's wrong?’ ‘Oh, nothing.’
«چی شده؟» «اوه، هیچی.»
مشکلی در چاپگر وجود دارد.
من مشکلی با پایم دارم.
دکتر هیچ مشکلی برای او پیدا نکرد.
او فرد اشتباهی برای این کار است.
او برای این کار اشتباه می کند.
فهمیدم که این حرف اشتباه بود.
اکثر مردم فکر می کنند که کشور در مسیر اشتباهی پیش می رود.
It was his bad luck to be in the wrong place at the wrong time (= so that he got involved in trouble without intending to).
بدشانسی بود که در زمان نادرست (= به طوری که بدون قصد در گرفتاری گرفتار شد).
ما نمی خواهیم این سند به دست افراد نادرست بیفتد.
او برای شما اشتباه می کند.
این مرد هیچ اشتباهی نکرده است.
دروغ گفتن اشتباه است.
کشتن کسی از نظر اخلاقی اشتباه است.
incorrect
غلط
inaccurate
نادرست
mistaken
اشتباه کرد
erroneous
اشتباه
unsound
نامناسب
inexact
غیر دقیق
faulty
معیوب
invalid
بی اعتبار
counterfactual
خلاف واقع
fallacious
سفسطه امیز
غیر منطقی
illogical
مبهم
imprecise
phonyUS
phonyUS
phoneyUK
phoneyUK
پیچیده
sophistical
بی اساس
unfounded
دروغگو
untrue
دمدمی مزاج
untruthful
گمراه کننده
erratic
ساختگی
misleading
دیس
bogus
خجالتی
dicey
خطاکار
dodgy
ناقص
erring
ناخوشایند
flawed
پف کرده
iffy
خاموش
fluffed
کج
بیراهه
askew
astray
درست
دقیق
بدون خطا
errorless
خطاناپذیر
infallible
غیر قابل انکار
irrefutable
تایید شده
confirmed
ایجاد
established
واقعی
مطلع
factual
ثابت شده است
informed
تست شده
precise
معتبر
proven
کامل
tested
مناسب
valid
صدا
error-free
درست است، واقعی
بدون ابهام
بلامنازع
رد نشده
صادقانه
unambiguous
نقطه روی
undeniable
فقط
undisputed
قابل اعتماد
unrefuted
راستگو
veracious
معقول
reliable
truthful