be
be - بودن
verb - فعل
UK :
US :
برای تشکیل زمان های استمراری (4) افعال با یک فعل حال استفاده می شود
با فعل های گذشته برای تشکیل مفعول استفاده می شود
در جملات شرطی 1(2) در مورد یک موقعیت تصوری استفاده می شود
used in conditional sentences to introduce an aim when you are saying what must be done in order to achieve it
در جملات شرطی برای معرفی یک هدف استفاده می شود، زمانی که می گویید برای رسیدن به آن چه باید کرد
به جای have برای تشکیل زمان perfect3 برخی از افعال استفاده می شود
می گفت فلانی یا چیزی عین فاعل جمله است
برای گفتن اینکه فلان یا کسی کجاست
وقتی اتفاقی می افتد می گفت
برای توصیف کسی یا چیزی یا گفتن اینکه به چه گروه یا گروهی تعلق دارند استفاده می شود
to behave in a particular way
به شیوه ای خاص رفتار کند
می گفت یک نفر چند سال دارد
می گفت چیزی متعلق به کیست
در مورد قیمت چیزی صحبت می کرد
برابر یک عدد یا مقدار خاص باشد
خارج شدن
به این معنی است که با کسی یا چیزی به شیوه خاصی رفتار می شود
wearing or covered by a particular thing
پوشیدن یا پوشاندن با یک چیز خاص
used to say something about a person thing or state to show a permanent or temporary quality state job etc.
برای گفتن چیزی در مورد یک شخص، چیز یا حالت، برای نشان دادن کیفیت، حالت، شغل و غیره دائمی یا موقتی استفاده می شود.
برای نشان دادن موقعیت یک شخص یا چیز در مکان یا زمان استفاده می شود
برای نشان دادن چیزی که از چه چیزی ساخته شده است استفاده می شود
می گفت که کسی باید یا باید کاری را انجام دهد
برای نشان دادن اینکه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد استفاده می شود
در جملات شرطی برای بیان آنچه ممکن است اتفاق بیفتد استفاده می شود
می گفت چه اتفاقی می تواند بیفتد
وجود داشته باشد یا زندگی کند
used with the present participle of other verbs to describe actions that are or were still continuing
با فعل فعلی سایر افعال برای توصیف اعمالی که همچنان ادامه دارند یا همچنان ادامه دارند استفاده می شود
با فعل ماضی دیگر افعال برای تشکیل مفعول استفاده می شود
برای اتصال دو چیز یا یک چیز با چیزی که به عنوان کیفیت یا شرط دارد استفاده می شود
Be همچنین برای نشان دادن موقعیت یک شخص یا چیز در مکان یا زمان استفاده می شود
با فعل فعلی سایر افعال برای توصیف اعمالی که ادامه دارند یا ادامه دارند استفاده می شود
Today is Monday.
امروز دوشنبه است.
‘Who is that?’ ‘It's my brother.’
این کیست؟ این برادر من است.
او یک زیبایی بزرگ است.
Susan is a doctor.
سوزان دکتر است.
می خواهد وقتی بزرگ شد خلبان شود (= شود).
It's beautiful!
زیباست!
Life is unfair.
زندگی غیر منصفانه است.
او ده ساله است.
حالت چطوره؟ من خیلی خوبم، ممنون.
Be quick!
سریع باش!
واقعیت این است (که) ما پول کافی نداریم.
مشکل این است که همه چیز در زمان موجود انجام شود.
مشکل این است که همه چیز را در زمان موجود انجام دهید.
در سونا واقعا گرم بود.
عجیب است که او دیگر هرگز به دیدن ما نمی آید.
او فکر می کند که مسخره کردن مردم هوشمندانه است.
حیف است اگر آن را از دست بدهید.
این یک مسابقه عالی خواهد بود.
آیا خدایی وجود دارد؟
روزی روزگاری شاهزاده خانمی بود…
سعی کردم زنگ بزنم اما جوابی نیومد.
یک بانک در پایین جاده وجود دارد.
آیا در هتل استخر وجود داشت؟
شهر سه مایل دورتر است.
اگر به دنبال فایل خود هستید، روی میز است.
Mary's upstairs.
مریم طبقه بالا
She's from Italy.
او اهل ایتالیا است.
مهمانی عصر جمعه است.
جلسات همیشه در اتاق کنفرانس اصلی برگزار می شود.
او ساعت ها در اتاقش بوده است.
They're here till Christmas.
آنها تا کریسمس اینجا هستند.
ماندن
ادامه هید
آخر
اقامت کردن
endure
تحمل کن
linger
درنگ
زنده
abide
پایبند بودن
persist
اصرار ورزیدن
prevail
غالب شدن پیروز شدن چیره شدن
reside
اقامت داشتن
صبر کن
bide
بده
dwell
ساکن
نگه دارید
lodge
کلبه
باقی مانده
آویزان شدن
hover
شناور
inhabit
ساکن بودن
حضور داشته باشید
معلق
پاتوق کردن
دور آویزان
سرجاتون بمونین
اقامت در
سر جای خود بمان
بچسبید
منتظر ماندن
depart
رفتن
بمیر
expire
منقضی شود
perish
از بین رفتن
succumb
تسلیم شدن
cease
دست کشیدن
discontinue
متوقف کردن
forsake
رها کردن
برو
halt
مکث
idle
بیکار
ترک کردن
از دست دادن
عبور
فوت شدن
رد کردن
دست برداشتن از
عقب افتادن
استفاده نمی
علت
اقامت کردن