instead

base info - اطلاعات اولیه

instead - بجای

adverb - قید

/ɪnˈsted/

UK :

/ɪnˈsted/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [instead] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Lee was ill so I went instead.


    لی مریض بود به جایش رفتم.

  • He didn't reply. Instead he turned on his heel and left the room.


    او جواب نداد در عوض روی پاشنه پا چرخید و از اتاق خارج شد.

  • She said nothing preferring instead to save her comments till later.


    او چیزی نگفت، در عوض ترجیح داد نظرات خود را تا بعد ذخیره کند.


  • او ممکن بود یک حرفه موفق در تجارت را دنبال کند، اما در عوض تصمیم گرفت راهبه شود.

  • The UN resisted any tougher sanctions, opting instead for more time to give talks a chance.


    سازمان ملل در برابر هرگونه تحریم شدیدتر مقاومت کرد و در عوض زمان بیشتری را برای فرصت دادن به مذاکرات انتخاب کرد.

  • While the Conservatives put the emphasis on the economy Labour focused instead on public services.


    در حالی که محافظه کاران بر اقتصاد تأکید داشتند، حزب کارگر به جای آن بر خدمات عمومی متمرکز شد.

  • There's no coffee - would you like a cup of tea instead?


    قهوه وجود ندارد - آیا به جای آن یک فنجان چای میل دارید؟


  • اگر تابستان امسال به اروپا نرویم، دوست دارید به جای آن به کجا بروید (= چه مکان دیگری دوست دارید بروید)؟

  • We went by train instead of by car.


    به جای ماشین با قطار رفتیم.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

ghosts

لغت پیشنهادی

certification

لغت پیشنهادی

point