otherwise

base info - اطلاعات اولیه

otherwise - در غیر این صورت

adverb - قید

/ˈʌðərwaɪz/

UK :

/ˈʌðəwaɪz/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [otherwise] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • My parents lent me the money. Otherwise I couldn't have afforded the trip.


    پدر و مادرم این پول را به من قرض دادند. وگرنه نمیتونستم هزینه سفر رو بپردازم.


  • پنجره را ببند وگرنه اینجا خیلی سرد می شود.

  • We're committed to the project. We wouldn't be here otherwise.


    ما به پروژه متعهد هستیم. در غیر این صورت ما اینجا نبودیم.

  • The project had given children opportunities they would never otherwise have had.


    این پروژه به کودکان فرصت هایی داده بود که در غیر این صورت هرگز نمی توانستند داشته باشند.

  • There was some music playing upstairs. Otherwise the house was silent.


    در طبقه بالا کمی موسیقی پخش می شد. وگرنه خانه ساکت بود.

  • He was slightly bruised but otherwise unhurt.


    او کمی کبود شده بود اما در غیر این صورت آسیبی ندیده بود.

  • Bismarck, otherwise known as ‘the Iron Chancellor’


    بیسمارک که به عنوان صدر اعظم آهنین شناخته می شود

  • It is not permitted to sell or otherwise distribute copies of past examination papers.


    فروش یا توزیع کپی از اوراق امتحانی گذشته مجاز نیست.

  • You know what this is about. Why pretend otherwise (= that you do not)?


    شما می دانید این در مورد چیست. چرا غیر از این وانمود می کنید (= که نمی کنید)؟

  • He maintains that he is innocent but the police are looking for evidence and witnesses to prove otherwise.


    او مدعی است که بی گناه است، اما پلیس به دنبال شواهد و شاهدانی برای اثبات خلاف آن است.


  • حتی زمانی که عقل سلیم خلاف این را بیان می کند، خوش بینی حاکم است.

  • I wanted to see him but he was otherwise engaged (= doing something else).


    می خواستم او را ببینم اما او غیر از آن نامزد بود (= کار دیگری می کرد).

  • Unless otherwise stated, all translations in the text are my own.


    مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد، تمام ترجمه های موجود در متن متعلق به من است.

  • You'd think this was a high-budget film if you didn't know otherwise.


    اگر غیر از این نمی دانستید، فکر می کردید این یک فیلم پرهزینه است.


  • کشف حقیقت یا غیر این گفته ها ضروری بود.

  • We insure against all damage accidental or otherwise.


    ما در برابر هر گونه خسارت، تصادفی یا غیره بیمه می کنیم.


  • بهتره بنویسم وگرنه فراموشش میکنم

  • Call home otherwise your parents will start to worry.


    با خانه تماس بگیرید، در غیر این صورت والدین شما شروع به نگرانی خواهند کرد.

  • The police believe he is the thief, but all the evidence suggests otherwise (= that he is not).


    پلیس معتقد است که او دزد است، اما همه شواهد خلاف این را نشان می دهد (= که او نیست).

  • Under the Bill of Rights, a person is presumed innocent until proved otherwise (= guilty).


    بر اساس منشور حقوق، شخص تا زمانی که خلاف آن ثابت نشود (= گناهکار) بی گناه فرض می شود.

  • Protestors were executed, jailed or otherwise persecuted.


    معترضان اعدام، زندانی یا تحت تعقیب دیگر قرار گرفتند.

  • Marion Morrison, otherwise known as the film star John Wayne, was born in 1907.


    ماریون موریسون با نام دیگر جان وین ستاره سینما در سال 1907 به دنیا آمد.

  • I can't meet you on Tuesday - I'm otherwise engaged/occupied (= doing something else).


    من نمی توانم شما را در روز سه شنبه ملاقات کنم - من در غیر این صورت نامزد/مشغول هستم (= کار دیگری انجام می دهم).

  • The bike needs a new wheel but otherwise it's in good condition.


    دوچرخه نیاز به چرخ جدید دارد، اما در غیر این صورت وضعیت خوبی دارد.


  • کیفیت ضعیف صدا یک فیلم زیبا را خراب کرد.

  • He might have told you he was a qualified electrician, but the truth is quite otherwise.


    او ممکن است به شما گفته باشد که یک برقکار ماهر است، اما حقیقت کاملاً خلاف این است.

  • Samuel Clemens, otherwise known as Mark Twain


    ساموئل کلمنس، معروف به مارک تواین

  • Parts of the company will be sold or otherwise dismantled.


    بخش‌هایی از شرکت فروخته می‌شود یا به‌طور دیگری برچیده می‌شود.

  • I like working outside when it’s warm but otherwise I stay indoors.


    من دوست دارم وقتی هوا گرم است بیرون کار کنم، اما در غیر این صورت در خانه می مانم.

  • Tell me if you want it otherwise I’ll give it to Freya.


    اگر می خواهی به من بگو وگرنه آن را به فریا می دهم.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

loss

لغت پیشنهادی

stressful

لغت پیشنهادی

cautious