suggestion

base info - اطلاعات اولیه

suggestion - پیشنهاد

noun - اسم

/səˈdʒestʃən/

UK :

/səˈdʒestʃən/

US :

family - خانواده
suggestiveness
پیشنهادی
suggestive
قابل پیشنهاد
suggestible
پیشنهاد می دهد
suggest
---
suggestively
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [suggestion] در گوگل
description - توضیح
  • an idea plan or possibility that someone mentions, or the act of mentioning it


    ایده، طرح یا احتمالی که کسی به آن اشاره می کند یا عمل ذکر آن


  • نشانه یا احتمال چیزی

  • an indirect way of making you accept an idea for example by hypnotism


    روشی غیرمستقیم برای وادار کردن شما به پذیرش یک ایده، به عنوان مثال با هیپنوتیزم


  • ایده، طرح یا امکانی که کسی پیشنهاد می کند


  • یک پیشنهاد رسمی یا رسمی


  • یک پیشنهاد رسمی در مورد آنچه که باید انجام شود، به ویژه پیشنهادی که در یک گزارش موجود است

  • an idea plan or action that is suggested or the act of suggesting it


    ایده، طرح یا اقدامی که پیشنهاد می شود یا عمل پیشنهادی آن


  • ارتباط یک ایده بدون بیان مستقیم آن


  • مقدار بسیار کمی از چیزی


  • ایده، طرح احتمالی یا اقدامی که برای بررسی سایر افراد ذکر شده است


  • چیزی که وجود چیزی را نشان می دهد اما آشکار نیست

  • We welcome any suggestions from our viewers as to how to improve our service.


    ما از هر گونه پیشنهادی از طرف بینندگان خود برای بهبود خدمات خود استقبال می کنیم.

  • a list of holiday gift suggestions


    لیستی از پیشنهادات هدیه تعطیلات

  • After several public hearings that generated many suggestions, the city ventured into pockets of connectivity.


    پس از چندین جلسه عمومی که پیشنهادات زیادی را به همراه داشت، شهر به سمت شبکه های ارتباطی رفت.

  • Barry ignored my suggestion that he should try phoning her again.


    بری به پیشنهاد من مبنی بر اینکه باید دوباره با او تماس بگیرد نادیده گرفت.


  • با این حال هیچ پیشنهادی مبنی بر اتحاد بین Ge و زئوس وجود ندارد.

  • There is no suggestion that people directly involved with Kingfisher profited from knowing that a bid was imminent.


    هیچ پیشنهادی مبنی بر اینکه افرادی که مستقیماً با Kingfisher درگیر هستند از آگاهی از قریب الوقوع بودن مناقصه سود برده اند، وجود ندارد.

  • Don't underestimate the power of suggestion.


    قدرت پیشنهاد را دست کم نگیرید.

  • Does anyone have any other suggestions?


    آیا کسی پیشنهاد دیگری دارد؟

  • I make no such suggestion Mr Mayor.


    من چنین پیشنهادی ندارم، آقای شهردار.

  • You must be flexible and open to suggestions in this job.


    شما باید در این شغل انعطاف پذیر و پذیرای پیشنهادات باشید.

  • We remain open to suggestions on decommissioning.


    ما همچنان آماده پیشنهادات در مورد از کار افتادن هستیم.

  • She made some useful suggestions about places we could visit.


    او در مورد مکان هایی که می توانستیم بازدید کنیم، پیشنهادهای مفیدی ارائه کرد.

  • We liked your suggestion about changing the timetable.


    پیشنهاد شما در مورد تغییر جدول زمانی را پسندیدیم.

example - مثال
  • Can I make a suggestion?


    میتونم یه پیشنهاد بدم؟

  • Do you have any suggestions?


    آیا پیشنهادی داری؟

  • I would like to offer a suggestion.


    من می خواهم یک پیشنهاد ارائه کنم.

  • He rejected my suggestion as impractical.


    او پیشنهاد من را رد کرد و آن را غیرعملی دانست.

  • The report offers suggestions for improvement to policy.


    این گزارش پیشنهادهایی برای بهبود سیاست ارائه می دهد.

  • I'd like to hear your suggestions for ways of raising money.


    مایلم پیشنهادات شما را برای راه های جمع آوری پول بشنوم.

  • We welcome any comments and suggestions on these proposals.


    ما از هرگونه نظر و پیشنهاد در مورد این پیشنهادات استقبال می کنیم.

  • Are there any suggestions about how best to tackle the problem?


    آیا پیشنهادی در مورد بهترین روش برای مقابله با مشکل وجود دارد؟


  • او با پیشنهاد من موافقت کرد که باید تاریخ را تغییر دهیم.

  • We are open to suggestions (= willing to listen to ideas from other people).


    ما آماده پیشنهادات هستیم (= مایل به گوش دادن به ایده های افراد دیگر).

  • We need to get it there by four. Any suggestions?


    باید تا چهار به آنجا برسیم. پیشنهادی دارید؟

  • A spokesman dismissed any suggestion of a boardroom rift.


    یک سخنگوی هر پیشنهادی مبنی بر اختلاف در اتاق هیئت مدیره را رد کرد.

  • There is no suggestion of any impropriety.


    هیچ پیشنهادی مبنی بر نادرستی وجود ندارد.

  • There was no suggestion that he was doing anything illegal.


    هیچ پیشنهادی مبنی بر انجام کار غیرقانونی وجود نداشت.

  • Most advertisements work through suggestion.


    اکثر تبلیغات از طریق پیشنهاد کار می کنند.


  • قدرت پیشنهاد

  • She looked at me with just a suggestion of a smile.


    فقط با یک پیشنهاد لبخند به من نگاه کرد.

  • He spoke English with a suggestion of a French accent.


    او انگلیسی را با پیشنهاد لهجه فرانسوی صحبت می کرد.

  • Her eyes contained a strong suggestion of mischief.


    چشمانش حکایت از شیطنت داشت.

  • At his suggestion I bought the more expensive printer.


    به پیشنهاد او، چاپگر گران‌تر را خریدم.

  • At the suggestion of his boss he resigned.


    به پیشنهاد رئیسش استعفا داد.

  • Can you give us any suggestions for a slogan?


    آیا می توانید برای شعار پیشنهادی به ما بدهید؟

  • They made three specific suggestions.


    آنها سه پیشنهاد مشخص کردند.

  • Please send your suggestions via email to…


    لطفا پیشنهادات خود را از طریق ایمیل به …

  • Employee suggestion boxes invite raw ideas.


    جعبه های پیشنهاد کارمندان ایده های خام را دعوت می کنند.

  • I've had several helpful suggestions from colleagues.


    من چندین پیشنهاد مفید از همکاران داشتم.

  • Management welcomes practical suggestions on how to improve the facilities.


    مدیریت از پیشنهادات عملی در مورد چگونگی بهبود امکانات استقبال می کند.

  • I think we might take up the suggestion of printing the books in Hong Kong.


    فکر می کنم ممکن است پیشنهاد چاپ کتاب ها را در هنگ کنگ بپذیریم.

  • I'd appreciate any suggestions you may have.


    من از هر پیشنهادی که ممکن است داشته باشید سپاسگزارم.

  • We have noted your suggestion and will give it due consideration.


    ما به پیشنهاد شما توجه کرده ایم و آن را مورد توجه قرار خواهیم داد.

  • suggestions for further reading


    پیشنهاداتی برای مطالعه بیشتر

synonyms - مترادف

  • پیشنهاد


  • مشاوره

  • proposition


    قضیه

  • commendation


    ستایش


  • توصیه

  • counsel


    اندیشه


  • حرکت - جنبش


  • ارسال

  • submission


    نصیحت

  • exhortation


    اشاره

  • hint


    نکته

  • tip


    گام صدا


  • طرح


  • ارائه


  • برانگیختن

  • prompting


    پیشرفت

  • advancement


    زاویه


  • رویکرد


  • بیت

  • bid


    زاییده فکر

  • bit


    شارژ

  • brainchild


    سرنخ


  • دستورالعمل


  • نظر


  • طرح کلی


  • برپایی

  • outline


    مناقصه


  • ایده بزرگ

  • setup


  • tender



antonyms - متضاد
  • condemnation


    محکوم کردن

  • declaration


    اعلام


  • تقاضا


  • سفارش


  • سوال


  • بیانیه

  • telling


    گفتن

  • refusal


    امتناع

لغت پیشنهادی

fog

لغت پیشنهادی

disprove

لغت پیشنهادی

grounded