recommendation
recommendation - توصیه
noun - اسم
UK :
US :
توصیه های رسمی که به کسی داده می شود، به ویژه در مورد آنچه که باید انجام شود
a suggestion to someone that they should choose a particular thing or person that you think is very good
پیشنهادی به کسی که باید چیز یا شخص خاصی را انتخاب کند که به نظر شما خیلی خوب است
a formal letter or statement saying that someone would be a suitable person to do a job take a course of study etc
نامه یا بیانیه رسمی مبنی بر اینکه شخصی برای انجام یک کار، گذراندن دوره تحصیلی و غیره فرد مناسبی است
توصیه رسمی به کسی که چه کاری باید انجام دهد
a suggestion that someone should choose a particular thing or person because they are very good or suitable
پیشنهادی مبنی بر اینکه شخصی باید یک چیز یا شخص خاص را انتخاب کند زیرا آنها بسیار خوب یا مناسب هستند
پیشنهادی مبنی بر اینکه چیزی برای یک هدف یا شغل خاص خوب یا مناسب است
توصیه ای که به کسی می گوید بهترین کار چیست
a statement that someone or something would be good or suitable for a particular job or purpose or the act of making such a statement
بیانیه ای که نشان می دهد کسی یا چیزی برای یک کار یا هدف خاص خوب یا مناسب است، یا انجام چنین اظهاراتی
مشاوره در مورد اینکه بهترین کاری که باید داشته باشید یا انجام دهید چیست
شخص یا چیزی که به عنوان بهترین انتخاب پیشنهاد شده است
کارفرمای سابق شاتز به او توصیه ای نوشت.
Dulles did more than make the customary recommendations that the policies of the colonial powers keep abreast of local political aspirations.
دالس بیش از توصیههای مرسوم مبنی بر اینکه سیاستهای قدرتهای استعماری همگام با آرمانهای سیاسی محلی باشد، انجام داد.
In addition the consultants prepared a series of flip charts for Rice to use in presenting his recommendations.
علاوه بر این، مشاوران یک سری فلیپ چارت برای رایس تهیه کردند تا در ارائه توصیه های خود از آن استفاده کند.
The Geneva group describes peer review voluntary, and mandatory monitoring schemes, but makes no recommendations.
گروه ژنو طرح های نظارت داوطلبانه و اجباری را شرح می دهد، اما هیچ توصیه ای ارائه نمی کند.
این کمیته تعدادی توصیه برای بهبود استانداردها در مدارس ارائه کرد.
من خانه را به توصیه مسکن خریدم و از آن زمان پشیمانم.
Unless the report's recommendations are implemented soon the future for industry could be very bleak indeed.
اگر توصیه های این گزارش به زودی اجرا نشود، آینده صنعت می تواند واقعاً تاریک باشد.
به نظر می رسد شرکت های راه آهن به طور کامل توصیه های ایمنی را نادیده می گیرند.
ما آن توصیه را می پذیریم و در اسرع وقت به آن عمل خواهیم کرد.
And that is the recommendation officers of the club are to put to members following an executive committee meeting at the weekend.
و این توصیه افسران باشگاه است که باید پس از جلسه کمیته اجرایی در آخر هفته به اعضا ارائه شود.
Unlike SSAPs, SORPs are not mandatory but companies are encouraged to comply with the recommendations that they make.
برخلاف SSAP ها، SORP ها اجباری نیستند، اما شرکت ها تشویق می شوند تا از توصیه هایی که ارائه می کنند پیروی کنند.
The recommendations now move to the congressional intelligence committees, which are expected to introduce legislation incorporating the recommendations.
توصیهها اکنون به کمیتههای اطلاعاتی کنگره منتقل میشوند، که انتظار میرود قوانینی را با این توصیهها ارائه کنند.
The review bodies are independent but Government has the option of modifying their recommendations.
نهادهای بررسی مستقل هستند، اما دولت این امکان را دارد که توصیه های خود را اصلاح کند.
طبق قانون، رئیس جمهور ایالات متحده باید تا 29 اوت 2000 به این توصیه عمل کند.
مشاوران چندین توصیه بسیار خوب و معتبر داده اند.
to accept/reject a recommendation
قبول/رد یک توصیه
گزارش او توصیه های متعددی را برای بهبود ایمنی فهرست می کند.
این کمیته در مورد حقوق و شرایط معلمان توصیه هایی را به هیئت مدیره ارائه کرد.
توصیه اصلی تغییر در قانون است.
توصیه هایی در مورد استفاده از واکسن
این کمیسیون در مورد چگونگی کاهش انتشار گازهای گلخانه ای توصیه هایی ارائه خواهد کرد.
ما تمام توصیه های گزارش را اجرا خواهیم کرد.
شورا به هر توصیه ای که توسط بازرسان آتش نشانی داده شود عمل خواهد کرد.
ما 16 توصیه گزارش را می پذیریم.
من به توصیه دکترم عمل کردم.
بهتر است یک سازنده از طریق توصیه شخصی پیدا کنید.
ما هتل را به توصیه آنها انتخاب کردیم (= چون آنها آن را توصیه کردند).
در اینجا لیستی از بهترین توصیه های رستوران من است.
دختر به توصیه مادرش مبنی بر خوب بودن با بچه ها عمل کرد.
شرکت به او توصیه درخشانی کرد.
آیا برای من توصیه نامه می نویسید؟
در توصیه سنا آمده بود که خصوصی سازی بیمارستان های دولتی باید متوقف شود.
شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد ارائه شده توسط دبیرکل را تایید کرد.
این کمیته مجموعه ای از توصیه ها را در مورد اخلاق در مراقبت های بهداشتی ارائه کرده است.
این کمیته توصیه های گسترده ای را برای بهبود ایمنی در زمین های ورزشی ارائه کرد.
طراحی موج شکن بر اساس توصیه های یک مطالعه مهندسی انجام شد.
دولت تضمین داد که توصیه ها را به طور کامل اجرا خواهد کرد.
در این گزارش توصیه های گسترده ای به دولت ارائه شده است.
مجموعه ای دقیق از توصیه ها پس از بررسی جامع موضوع
توصیه هایی با هدف دستیابی به سیاست پذیرش عادلانه تر
توصیه های داوران
توصیه هایی برای بهبود کیفیت خدمات
توصیه هایی در رابطه با مسئولان بانک
توصیه هایی در مورد چگونگی بهبود استانداردهای بهداشتی و ایمنی
recommendations with regard to management procedures
توصیه هایی با توجه به رویه های مدیریتی
توصیه های هیئت به وزیر
endorsement
تایید
commendation
ستایش
praise
پلاگین
plug
گواهینامه
testimonial
ارجاع
پیشنهاد
دفاع
advocacy
تصویب
تحریم
نکته
تحسین
laudation
قدردانی انگلستان
acclaim
تصدیق ایالات متحده
acclamation
موافقت رسمی
acknowledgementUK
برکت
acknowledgmentUS
تعریف و تمجید
approbation
تشویق
blessing
تمجید
compliment
ادای احترام
encouragement
قضاوت انگلستان
extolment
قضاوت ایالات متحده
homage
اشاره
judgementUK
سلام
judgmentUS
احترام
دستورالعمل
salutation
حمایت کردن
tribute
اصرار
esteem
urging
dissuasion
منصرف کردن
discouragement
دلسردی
disapproval
رد
caution
احتیاط
deterrence
بازدارندگی
censure
انتقاد
بازدارنده
disincentive
مخالفت
محکومیت
condemnation
عزم
determent
هشدار
deterrent
تحقیر
افشاگری
disparagement
اعتراض
expostulation
امتناع
remonstrance
نزول کردن
refusal
سرزنش کردن
انکار
نارضایتی انگلستان
denial
طرد شدن
disfavourUK
نارضایتی آمریکا
rejection
وتو
disfavorUS
veto