colonial

base info - اطلاعات اولیه

colonial - استعماری

adjective - صفت

/kəˈləʊniəl/

UK :

/kəˈləʊniəl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [colonial] در گوگل
description - توضیح
  • relating to a country that controls and rules other countries, usually ones that are far away


    مربوط به کشوری است که کشورهای دیگر را کنترل و حکومت می کند، معمولا کشورهایی که دور هستند

  • made in a style that was common in the US in the 18th century


    ساخته شده به سبکی که در قرن 18 در ایالات متحده رایج بود

  • relating to the US when it was under British rule


    مربوط به ایالات متحده در زمانی که تحت سلطه بریتانیا بود

  • someone who lives in a colony but who is a citizen of the country that rules the colony


    کسی که در یک مستعمره زندگی می کند اما شهروند کشوری است که بر مستعمره حاکم است

  • relating to a colony or colonialism


    مربوط به یک مستعمره یا استعمار

  • Colonial furniture or buildings are in the style of a period when a country was a colony


    مبلمان یا ساختمان های استعماری به سبک دوره ای است که یک کشور مستعمره بوده است


  • فردی از کشور دیگری که در یک مستعمره زندگی می کند، به ویژه به عنوان بخشی از سیستم حکومتی آن

  • involving a period of political control by a more powerful country.


    شامل یک دوره کنترل سیاسی توسط یک کشور قدرتمندتر است.

  • Numerous programs for increasing the white population were debated in the colonial assembly, but no resolution was adopted.


    برنامه های متعددی برای افزایش جمعیت سفیدپوست در مجلس استعمار مورد بحث قرار گرفت، اما هیچ قطعنامه ای تصویب نشد.

  • The goal of the uprising was to overthrow the colonial government.


    هدف این قیام سرنگونی حکومت استعماری بود.

  • They were frequently imposed by colonial regimes using force where necessary.


    آنها اغلب توسط رژیم های استعماری با استفاده از زور در صورت لزوم تحمیل می شدند.

  • During seventy years of colonial rule no university had been established.


    در طول هفتاد سال حکومت استعماری، دانشگاهی تأسیس نشده بود.

  • Their main duty was to arrest wanted persons; they rarely reported or investigated crime during the early years of colonial rule.


    وظیفه اصلی آنها دستگیری افراد تحت تعقیب بود. آنها در سالهای اولیه حکومت استعماری به ندرت گزارش یا تحقیق می کردند.

  • Both are born into colonial societies ordered by traditional social systems of hierarchy and male domination and by strong fundamentalist religion.


    هر دو در جوامع استعماری متولد شده‌اند که بر اساس نظام‌های اجتماعی سنتی سلسله‌مراتبی و سلطه مردان و مذهب قوی و بنیادگرا تنظیم شده‌اند.

  • Captain Dean voices the sentiment of centuries of colonial soldiery.


    کاپیتان دین احساسات قرن ها سربازی استعماری را بیان می کند.

  • a Colonial-style brick house


    یک خانه آجری به سبک استعماری

  • It is a system that smacks of the company stores of colonial times.


    این سیستمی است که بوی فروشگاه های شرکت دوران استعمار را می دهد.

  • The North receives a kind of colonial tribute in debt service whilst getting its raw materials at rock-bottom prices.


    شمال نوعی خراج استعماری در خدمت بدهی دریافت می کند، در حالی که مواد خام خود را با قیمت های پایین دریافت می کند.

example - مثال

  • یک قدرت استعماری

  • Tunisia achieved independence from French colonial rule in 1956.


    تونس در سال 1956 از استعمار فرانسه استقلال یافت.

  • Western colonial attitudes


    نگرش های استعماری غرب

  • life in colonial times


    زندگی در دوران استعمار


  • دولت استعماری ورمونت

  • Turkey was once an important colonial power.


    ترکیه زمانی یک قدرت مهم استعماری بود.

  • Various parts of Africa have suffered under colonial rule.


    بخش‌های مختلف آفریقا تحت سلطه استعمار آسیب دیده‌اند.

  • a colonial mentality


    یک ذهنیت استعماری

  • colonial architecture


    معماری استعماری

  • colonial-style houses


    خانه هایی به سبک استعماری

synonyms - مترادف
  • frontier


    مرز

  • unsettled


    بی قرار


  • وحشی

  • provincial


    استانی

  • outland


    خارج از کشور

  • new


    جدید

  • primitive


    اولیه

  • crude


    خام

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bathwater

لغت پیشنهادی

fix

لغت پیشنهادی

enemy