sanction

base info - اطلاعات اولیه

sanction - تحریم

noun - اسم

/ˈsæŋkʃn/

UK :

/ˈsæŋkʃn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [sanction] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Trade sanctions were imposed against any country that refused to sign the agreement.


    تحریم های تجاری علیه هر کشوری که از امضای توافقنامه خودداری کند، اعمال شد.

  • The economic sanctions have been lifted.


    تحریم های اقتصادی برداشته شده است.

  • These changes will require the sanction of the court.


    این تغییرات مستلزم تایید دادگاه است.

  • Their ideas received official sanction at the meeting.


    ایده های آنها در جلسه مورد تایید رسمی قرار گرفت.

  • The ultimate sanction will be the closure of the restaurant.


    تحریم نهایی تعطیلی رستوران خواهد بود.


  • ما اکنون یک تحریم موثر علیه کشتن نهنگ ها داریم.

  • Some companies have broken sanctions by supplying arms to the warring states.


    برخی از شرکت ها با عرضه تسلیحات به کشورهای متخاصم، تحریم ها را شکسته اند.

  • The UN called for sanctions against the invading country.


    سازمان ملل خواستار تحریم این کشور متجاوز شد.

  • The company is in breach of a sanctions order.


    این شرکت دستور تحریم را نقض کرده است.

  • There were calls for the imposition of sanctions.


    درخواست هایی برای اعمال تحریم ها وجود داشت.

  • No decision can be taken without the sanction of the committee.


    هیچ تصمیمی بدون تایید کمیته نمی تواند اتخاذ شود.


  • کنفرانس تصویب رسمی خود را به تغییر سیاست داد.


  • این جنبش اولین بار در دهه 1960 مورد تایید رسمی قرار گرفت.

  • No parliamentary sanction is needed for the Treasury to borrow money.


    هیچ تحریمی از سوی مجلس برای استقراض خزانه داری لازم نیست.

  • Such a step could not be taken without his sanction.


    چنین اقدامی بدون مجوز او امکان پذیر نیست.

  • The school will use all available sanctions to maintain discipline.


    مدرسه از تمام تحریم های موجود برای حفظ نظم استفاده خواهد کرد.

  • There were strict sanctions against absenteeism.


    تحریم های شدیدی علیه غیبت وجود داشت.

  • Many nations have imposed sanctions on the country because of its attacks on its own people.


    بسیاری از کشورها تحریم هایی را علیه این کشور به دلیل حملات این کشور به مردم خود اعمال کرده اند.

  • Trade/economic sanctions will only be lifted (= stopped) when the aggressor nation withdraws its troops.


    تحریم های تجاری/اقتصادی تنها زمانی برداشته می شوند (= متوقف می شوند) که کشور متجاوز نیروهای خود را خارج کند.

  • Without realistic sanctions, some teachers have difficulty keeping order in the classroom.


    بدون تحریم های واقع بینانه، برخی از معلمان در حفظ نظم در کلاس مشکل دارند.

  • They tried to get official sanction for the plans.


    آنها سعی کردند برای این طرح ها مجوز رسمی بگیرند.

  • The government was reluctant to sanction intervention in the crisis.


    دولت تمایلی به تحریم مداخله در بحران نداشت.

  • Prospective jurors can be sanctioned for attempting to avoid jury duty.


    اعضای هیئت منصفه بالقوه می توانند به دلیل تلاش برای اجتناب از انجام وظیفه هیئت منصفه تحریم شوند.


  • برای عادل بودن، یک حکومت باید مجوز حکومت شوندگان را داشته باشد.

  • trade/economic sanctions


    تحریم های تجاری/اقتصادی

  • The UN sanctioned intervention in the crisis.


    سازمان ملل مداخله در این بحران را تایید کرد.

  • This averted the threat of American sanctions on Japanese car exports.


    این امر از تهدید تحریم های آمریکا علیه صادرات خودروهای ژاپنی جلوگیری کرد.

  • The UN Security Council imposed sanctions on the country to curb its nuclear program.


    شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم هایی را علیه این کشور اعمال کرد تا برنامه هسته ای خود را محدود کند.

  • economic/financial/trade sanctions


    تحریم های اقتصادی / مالی / تجاری

  • drop/ease/lift sanctions


    تحریم ها را حذف/سهولت/برداشتن

  • apply/enforce sanctions


    اعمال/اجرای تحریم ها

synonyms - مترادف
  • authorisationUK


    مجوز انگلستان

  • authorizationUS


    مجوز ایالات متحده


  • اجازه


  • تصویب

  • consent


    رضایت

  • licence


    مجوز

  • endorsement


    تایید


  • ترک کردن


  • توافق


  • موافقت

  • assent


    قدرت


  • ترخیص کالا از گمرک

  • clearance


    برکت

  • ratification


    موافقت رسمی

  • blessing


    پذیرش - پذیرفته شدن

  • approbation


    تائیدیه

  • acceptance


    حمایت کردن

  • confirmation


    معافیت

  • concurrence


    بی‌نظیر


  • خوب

  • dispensation


    کمک هزینه

  • imprimatur


    اعتبار سنجی

  • acquiescence


    سر تکان دادن

  • OK


    favourUK

  • allowance


    طرفدار ایالات متحده

  • validation


    باشه

  • nod


    پشتیبان

  • favourUK


  • favorUS



  • backing


antonyms - متضاد
  • prohibition


    ممنوعیت

  • proscription


    ممنوع کردن

  • ban


    رد

  • interdiction


    تحریم

  • disapproval


    امتناع

  • embargo


    وتو

  • refusal


    جایزه

  • veto


    انکار


  • اختلاف نظر

  • denial


    دلسردی

  • disagreement


    افتخار ایالات متحده

  • discouragement


    HonourUK

  • honorUS


    مخالفت

  • honourUK


    جلوگیری


  • سوال

  • prevention


    طرد شدن


  • بار

  • rejection


    خویشتن داری - خودداری - پرهیز

  • bar


    بررسی

  • restraint


    محدودیت


  • مانع

  • interdict


    انسداد


  • توقف


  • مهلت قانونی

  • blockage


    تحریم کردن

  • stoppage


    مسدود کردن

  • moratorium


  • impediment


  • boycott


  • hindrance



لغت پیشنهادی

fittings

لغت پیشنهادی

bellyful

لغت پیشنهادی

drafted