sanction
sanction - تحریم
noun - اسم
UK :
US :
official permission approval or acceptance
مجوز رسمی، تایید یا پذیرش
نوعی تنبیه که در صورت سرپیچی از قانون یا قانون می تواند مورد استفاده قرار گیرد
رسما پذیرفتن یا اجازه دادن چیزی
official orders or laws stopping trade communication etc with another country as a way of forcing political changes
دستورات رسمی یا قوانینی که تجارت، ارتباط و غیره با کشور دیگری را به عنوان راهی برای تحمیل تغییرات سیاسی متوقف می کند
مجازات برای سرپیچی از یک قانون یا قانون
مجوز یا تایید رسمی
an official order such as the stopping of trade that is taken against a country in order to make it obey international law
دستور رسمی مانند توقف تجارت که علیه کشوری به منظور تبعیت از قوانین بین المللی صادر می شود
a strong action taken in order to make people obey a law or rule or a punishment given when they do not obey
اقدام شدیدی که برای وادار کردن مردم به اطاعت از قانون یا قاعده انجام می شود، یا مجازاتی که در صورت عدم اطاعت آنها صادر می شود
تأیید یا مجوز، به ویژه رسمی یا قانونی
to formally give permission for something
به طور رسمی برای چیزی اجازه دادن
to punish someone for something especially officially
تنبیه کردن کسی برای چیزی، مخصوصاً رسمی
تایید یا مجوز
an official action taken against a government to force it to behave in a particular way or as punishment for not doing so
اقدامی رسمی که علیه یک دولت انجام می شود تا آن را مجبور به رفتاری خاص یا به عنوان مجازاتی برای عدم انجام آن کند
به طور رسمی اجازه دادن به چیزی
an official order to stop or limit trade or communication with a country in order to make it obey international law
یک دستور رسمی برای توقف یا محدود کردن تجارت یا ارتباط با یک کشور به منظور تبعیت از قوانین بین المللی
مجازاتی که زمانی صادر می شود که کسی از قانون یا قانون پیروی نمی کند
تایید یا مجوز رسمی یا قانونی
مجازات کردن کسی به خاطر عدم رعایت قانون یا قانون
This confidence was given a democratic sanction in the referendum of 28 September 1958.
این اعتماد در همه پرسی 28 سپتامبر 1958 مورد تایید دموکراتیک قرار گرفت.
He acted without religious or government sanction.
او بدون مجوز مذهبی یا حکومتی عمل کرد.
Polanyi would propose a world environment organisation with the right to impose sanctions on countries that refuse to cut emissions.
پولانی یک سازمان جهانی محیط زیست با حق اعمال تحریم بر کشورهایی که از کاهش انتشار گازهای گلخانه ای امتناع می ورزند، پیشنهاد می کند.
مانند تحریم های غیررسمی، تحریم های رسمی ممکن است مثبت یا منفی باشند.
آزار و اذیت اقلیت های قومی یا مذهبی منجر به تحریم های بین المللی مختلفی می شود.
میجیک گفت که روزنامه او با دیوار داخلی تحریم ها مواجه است.
چنین تحریم هایی احتمالاً کودک را عصبانی می کند.
انگلیس اعلام کرد که آماده است تحریم ها را فوراً لغو کند.
زمانی که من آنجا بودم، آنها برای یکی از آنها ناامید بودند و نگران بودند که تحریم ها برداشته شود.
تحریم های تجاری علیه هر کشوری که از امضای توافقنامه خودداری کند، اعمال شد.
تحریم های اقتصادی برداشته شده است.
این تغییرات مستلزم تایید دادگاه است.
ایده های آنها در جلسه مورد تایید رسمی قرار گرفت.
تحریم نهایی تعطیلی رستوران خواهد بود.
ما اکنون یک تحریم موثر علیه کشتن نهنگ ها داریم.
برخی از شرکت ها با عرضه تسلیحات به کشورهای متخاصم، تحریم ها را شکسته اند.
سازمان ملل خواستار تحریم این کشور متجاوز شد.
این شرکت دستور تحریم را نقض کرده است.
درخواست هایی برای اعمال تحریم ها وجود داشت.
هیچ تصمیمی بدون تایید کمیته نمی تواند اتخاذ شود.
کنفرانس تصویب رسمی خود را به تغییر سیاست داد.
این جنبش اولین بار در دهه 1960 مورد تایید رسمی قرار گرفت.
هیچ تحریمی از سوی مجلس برای استقراض خزانه داری لازم نیست.
چنین اقدامی بدون مجوز او امکان پذیر نیست.
مدرسه از تمام تحریم های موجود برای حفظ نظم استفاده خواهد کرد.
تحریم های شدیدی علیه غیبت وجود داشت.
بسیاری از کشورها تحریم هایی را علیه این کشور به دلیل حملات این کشور به مردم خود اعمال کرده اند.
Trade/economic sanctions will only be lifted (= stopped) when the aggressor nation withdraws its troops.
تحریم های تجاری/اقتصادی تنها زمانی برداشته می شوند (= متوقف می شوند) که کشور متجاوز نیروهای خود را خارج کند.
بدون تحریم های واقع بینانه، برخی از معلمان در حفظ نظم در کلاس مشکل دارند.
آنها سعی کردند برای این طرح ها مجوز رسمی بگیرند.
The government was reluctant to sanction intervention in the crisis.
دولت تمایلی به تحریم مداخله در بحران نداشت.
اعضای هیئت منصفه بالقوه می توانند به دلیل تلاش برای اجتناب از انجام وظیفه هیئت منصفه تحریم شوند.
برای عادل بودن، یک حکومت باید مجوز حکومت شوندگان را داشته باشد.
trade/economic sanctions
تحریم های تجاری/اقتصادی
The UN sanctioned intervention in the crisis.
سازمان ملل مداخله در این بحران را تایید کرد.
این امر از تهدید تحریم های آمریکا علیه صادرات خودروهای ژاپنی جلوگیری کرد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم هایی را علیه این کشور اعمال کرد تا برنامه هسته ای خود را محدود کند.
economic/financial/trade sanctions
تحریم های اقتصادی / مالی / تجاری
drop/ease/lift sanctions
تحریم ها را حذف/سهولت/برداشتن
apply/enforce sanctions
اعمال/اجرای تحریم ها
authorisationUK
مجوز انگلستان
authorizationUS
مجوز ایالات متحده
اجازه
تصویب
consent
رضایت
licence
مجوز
endorsement
تایید
ترک کردن
توافق
موافقت
assent
قدرت
ترخیص کالا از گمرک
clearance
برکت
ratification
موافقت رسمی
blessing
پذیرش - پذیرفته شدن
approbation
تائیدیه
acceptance
حمایت کردن
confirmation
معافیت
concurrence
بینظیر
خوب
dispensation
کمک هزینه
imprimatur
اعتبار سنجی
acquiescence
سر تکان دادن
favourUK
allowance
طرفدار ایالات متحده
validation
باشه
پشتیبان
favourUK
favorUS
backing
prohibition
ممنوعیت
proscription
ممنوع کردن
رد
interdiction
تحریم
disapproval
امتناع
embargo
وتو
refusal
جایزه
veto
انکار
اختلاف نظر
denial
دلسردی
disagreement
افتخار ایالات متحده
discouragement
HonourUK
honorUS
مخالفت
honourUK
جلوگیری
سوال
prevention
طرد شدن
بار
rejection
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
بررسی
restraint
محدودیت
مانع
interdict
انسداد
توقف
مهلت قانونی
blockage
تحریم کردن
stoppage
مسدود کردن
moratorium
impediment
boycott
hindrance