when

base info - اطلاعات اولیه

when - چه زمانی

adverb - قید

/wen/

UK :

/wen/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [when] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • When did you last see him?


    آخرین بار کی او را دیدی؟

  • When can I see you?


    چه زمانی می توانم شما را ببینم؟

  • When (= in what circumstances) would such a solution be possible?


    چه زمانی (= در چه شرایطی) چنین راه حلی ممکن است؟

  • Sunday is the only day when I can relax.


    یکشنبه تنها روزی است که می توانم استراحت کنم.

  • There are times when I wonder why I do this job.


    مواقعی پیش می آید که فکر می کنم چرا این کار را انجام می دهم.

  • The last time I went to Scotland was in May when the weather was beautiful.


    آخرین باری که به اسکاتلند رفتم ماه می بود که هوا بسیار زیبا بود.

  • I did tell you about it. When? I don't remember.


    من در مورد آن به شما گفتم. کی؟ یادم نیست.

  • When are you going?


    کی میری؟

  • When's the baby due?


    زمان تولد کیست؟

  • We'll go when you're ready.


    وقتی آماده شدی میریم

  • Tell me when to start.


    بگو کی شروع کنم

  • Ask him when he's next coming home.


    از او بپرسید که کی به خانه می آید.

  • When do you expect to have the project completed (by)?


    انتظار دارید چه زمانی پروژه تکمیل شود؟

  • She was only 20 when she had her first baby.


    او تنها 20 سال داشت که اولین بچه اش را به دنیا آورد.

  • He was shocked when I told him.


    وقتی به او گفتم شوکه شد.

  • I hate it when there's no one in the office.


    من از آن متنفرم وقتی کسی در دفتر نیست.

  • I went there when I was a child.


    وقتی بچه بودم به آنجا رفتم.

  • I was just getting into the bath when the phone rang.


    داشتم وارد حمام می شدم که تلفن زنگ خورد.

  • Did you know Lucy was back in England? Is she - since when?


    آیا می دانستی لوسی به انگلیس بازگشته است؟ آیا او - از چه زمانی؟

  • How can you say you don't like something when you've never even tried it!


    چگونه می توانید بگویید که چیزی را دوست ندارید در حالی که هرگز آن را امتحان نکرده اید!

  • You can't complain about being lonely when you don't make any effort to meet people.


    وقتی هیچ تلاشی برای ملاقات با مردم نمی کنید، نمی توانید از تنهایی شکایت کنید.

  • Why is she training to be a teacher when she doesn't even like children?


    چرا او در حال آموزش معلمی است در حالی که حتی بچه ها را دوست ندارد؟

  • I don't suppose I can really call myself a vegetarian when I eat fish.


    فکر نمی‌کنم وقتی ماهی می‌خورم واقعاً بتوانم خودم را گیاه‌خوار بدانم.

  • He says he doesn't have any money when in fact he has thousands of dollars in his account.


    او می گوید که هیچ پولی ندارد در حالی که در واقع هزاران دلار در حساب خود دارد.

  • I don't understand how he can say that everything's fine when it's so obvious that it's not.


    نمی‌فهمم چطور می‌تواند بگوید همه چیز خوب است، وقتی آنقدر واضح است که نیست.

  • When is supper going to be ready?


    شام کی آماده میشه؟

  • When did the American Civil War begin?


    جنگ داخلی آمریکا از چه زمانی آغاز شد؟

  • I was just getting into the shower when the phone rang.


    داشتم داخل دوش می شدم که تلفن زنگ خورد.

  • I can’t really call myself a vegetarian when I eat fish.


    وقتی ماهی می خورم واقعاً نمی توانم خودم را گیاهخوار بنامم.

  • He says he hasn’t got any money when the truth is he’s got plenty.


    او می گوید که هیچ پولی ندارد در حالی که حقیقت این است که پول زیادی دارد.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bergschrund

لغت پیشنهادی

irreparable

لغت پیشنهادی

backbiting