throughout

base info - اطلاعات اولیه

throughout - در سراسر

preposition, adverb - حرف اضافه، قید

/θruːˈaʊt/

UK :

/θruːˈaʊt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [throughout] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • They export their products to markets throughout the world.


    آنها محصولات خود را به بازارهای سراسر جهان صادر می کنند.

  • The house was painted white throughout.


    کل خانه سفید رنگ شده بود.


  • این موزه هر روز در طول سال باز است.

  • The ceremony lasted two hours and we had to stand throughout.


    مراسم دو ساعت به طول انجامید و ما مجبور شدیم تمام مدت بایستیم.


  • مردم در سراسر کشور بیکار هستند.

  • He yawned throughout the performance.


    او در طول اجرا خمیازه می کشید.

  • The school has been repainted throughout.


    در سراسر مدرسه رنگ آمیزی شده است.

  • Grass grows throughout the world.


    علف در سراسر جهان رشد می کند.

  • She was calm throughout her visit to the dentist.


    او در تمام مدت مراجعه به دندانپزشک آرام بود.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • هیچ جایی


  • جای خالی وجود ندارد

  • in a cursory way


    به صورت گذرا

لغت پیشنهادی

hi

لغت پیشنهادی

contender

لغت پیشنهادی

reeve