throughout
throughout - در سراسر
preposition, adverb - حرف اضافه، قید
UK :
US :
در هر قسمت از یک منطقه خاص، مکان و غیره
در تمام یک دوره خاص، از ابتدا تا انتها
در هر بخش یا در کل دوره زمانی
در هر بخش یا در کل دوره
Outbreaks of cholera have been reported throughout the country.
شیوع وبا در سراسر کشور گزارش شده است.
داستان های عاشقانه و ماجراجویی در سراسر قرون وسطی رایج بود.
They export their products to markets throughout the world.
آنها محصولات خود را به بازارهای سراسر جهان صادر می کنند.
کل خانه سفید رنگ شده بود.
این موزه هر روز در طول سال باز است.
مراسم دو ساعت به طول انجامید و ما مجبور شدیم تمام مدت بایستیم.
مردم در سراسر کشور بیکار هستند.
He yawned throughout the performance.
او در طول اجرا خمیازه می کشید.
در سراسر مدرسه رنگ آمیزی شده است.
Grass grows throughout the world.
علف در سراسر جهان رشد می کند.
او در تمام مدت مراجعه به دندانپزشک آرام بود.
گرد
در سراسر
از طریق
در باره
دور و بر
سراسر
everyplace
هرجا
دور تا دور
در هر قسمت
در هر قسمت از
هر کجا
همه جا در
همه را از طریق
در طول و عرض
درست از طریق
دور و گسترده
اینجا و آنجا
بالا و پایین
اینجا و آنجا در
در هر گوشه و کناری
در طول کامل از
هر ذره از
از انتهای تا انتهای
از این سر تا سر دیگر
از همه نظر
در هر مکان از
داخل و خارج
تا پایان