may

base info - اطلاعات اولیه

may - ممکن است

modal verb - فعل معین شرطی

/meɪ/

UK :

/meɪ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [may] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • That may or may not be true.


    این ممکن است درست باشد یا نباشد.

  • He may have (= perhaps he has) missed his train.


    او ممکن است (= شاید او) قطار خود را از دست داده باشد.

  • They may well win.


    آنها به خوبی ممکن است برنده شوند.

  • There is a range of programs on the market which may be described as design aids.


    طیف وسیعی از برنامه ها در بازار وجود دارد که می توان آنها را به عنوان کمک های طراحی توصیف کرد.

  • May I come in?


    اجازه هست بیایم داخل؟

  • You may come in if you wish.


    در صورت تمایل می توانید وارد شوید.

  • They may be well-meaning, but they are wrong.


    آنها ممکن است خوش نیت باشند، اما اشتباه می کنند.


  • شما دوست داشتنی به نظر می رسید، اگر بخواهم بگویم.

  • May I ask why you took that decision?


    می توانم بپرسم چرا چنین تصمیمی گرفتید؟

  • If I may just add one thing…


    اگر اجازه داشته باشم فقط یک چیز اضافه کنم…

  • May she rest in peace.


    خدا رحمتش کند.

  • Business has been thriving in the past year. Long may it continue to do so.


    تجارت در سال گذشته رونق داشته است. برای مدت طولانی ممکن است به این کار ادامه دهد.

  • There is a need for more resources so that all children may have a decent education.


    نیاز به منابع بیشتری وجود دارد تا همه کودکان تحصیلات مناسبی داشته باشند.

  • I know that he has tried hard; be that as it may his work is just not good enough.


    می دانم که او خیلی تلاش کرده است. هر چند که ممکن است، کار او به اندازه کافی خوب نیست.

  • If no one else wants it we might as well give it to him.


    اگر هیچ کس دیگری آن را نمی خواهد، ممکن است آن را به او بدهیم.

  • If you are going to have sugar you may as well have a bar of chocolate.


    اگر می خواهید شکر بخورید، ممکن است یک تکه شکلات نیز بخورید.

  • Can I borrow your calculator?


    آیا می توانم ماشین حساب شما را قرض بگیرم؟


  • در صورت تمایل می توانید با ما بیایید.

  • You can’t park your car there.


    شما نمی توانید ماشین خود را در آنجا پارک کنید.

  • May I borrow your newspaper?


    آیا می توانم روزنامه شما را قرض بگیرم؟

  • You may come if you wish.


    در صورت تمایل می توانید بیایید.

  • Visitors may use the swimming pool between 7 a.m. and 7 p.m.


    بازدیدکنندگان می توانند از ساعت 7 صبح تا 7 بعد از ظهر از استخر شنا استفاده کنند.

  • Students may not use the college car park.


    دانش آموزان نمی توانند از پارکینگ کالج استفاده کنند.

  • He can speak three languages.


    او می تواند به سه زبان صحبت کند.

  • She will try and visit tomorrow.


    او سعی خواهد کرد و فردا دیدار خواهد کرد.

  • You must find a job.


    باید کار پیدا کنی

  • You ought to stop smoking.


    شما باید سیگار را ترک کنید

  • I used to smoke but I gave up two years ago.


    من سیگار می کشیدم اما دو سال پیش آن را ترک کردم.

  • Can I invite Mary?


    آیا می توانم مریم را دعوت کنم؟

  • Should I have invited Mary?


    آیا باید مریم را دعوت می کردم؟

  • There may be other problems that we don't know about.


    ممکن است مشکلات دیگری وجود داشته باشد که ما از آنها اطلاعی نداریم.

synonyms - مترادف
  • can


    می توان

  • be allowed to


    اجازه داده شود

  • be authorized to


    مجاز باشد

  • be permitted to


    مستحق باشد

  • be authorised to


    الزامات را برآورده کند

  • be entitled to


    در محدوده حقوق خود باشد

  • meet the requirements for


    این حق را دارد که

  • meet the requirements to


    واجد شرایط

  • be within one's rights to




antonyms - متضاد

  • اراده

لغت پیشنهادی

cutting

لغت پیشنهادی

constricted

لغت پیشنهادی

commentary