should

base info - اطلاعات اولیه

should - باید

modal verb - فعل معین شرطی

/ʃəd/

UK :

/ʃəd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [should] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • You shouldn't drink and drive.


    شما نباید مشروب بخورید و رانندگی کنید.

  • He should have been more careful.


    او باید بیشتر مراقب بود.

  • A present for me? You shouldn't have! (= used to thank somebody politely)


    هدیه ای برای من؟ شما نباید داشته باشید! (= برای تشکر مؤدبانه از کسی استفاده می شود)

  • You should stop worrying about it.


    شما باید نگران آن نباشید.

  • Should I call him and apologize?


    آیا باید به او زنگ بزنم و عذرخواهی کنم؟

  • I should wait a little longer, if I were you.


    من اگر جای شما بودم باید کمی بیشتر صبر کنم.

  • ‘She doesn't think she'll get a job.’ ‘She should worry with all her qualifications (= she does not need to worry).’


    او فکر نمی کند که شغلی پیدا کند. او باید نگران باشد، با تمام شرایطش (= نیازی به نگرانی ندارد).


  • قبل از تاریک شدن هوا باید برسیم.

  • I should have finished the book by Friday.


    باید تا جمعه کتاب را تمام می کردم.

  • The roads should be less crowded today.


    امروز جاده ها باید کمتر شلوغ باشند.

  • It should be snowing now according to the weather forecast.


    طبق پیش بینی هواشناسی الان باید برف ببارد.

  • The bus should have arrived ten minutes ago.


    اتوبوس باید ده دقیقه پیش می رسید.

  • He asked me what time he should come. (= His words were: ‘What time shall I come?’)


    از من پرسید چه ساعتی باید بیاید. (= سخنان او این بود: چه ساعتی بیایم؟)

  • I said (that) I should be glad to help.


    گفتم (که) باید خوشحال باشم که کمک کنم.

  • She recommended that I should take some time off.


    او توصیه کرد که باید کمی مرخصی داشته باشم.

  • In order that training should be effective it must be planned systematically.


    برای اینکه آموزش موثر باشد باید به طور سیستماتیک برنامه ریزی شود.


  • فکر کنم حدود سه ساعت طول بکشه.

  • ‘Is this enough food for everyone?’ ‘I should think so.’


    «آیا این غذا برای همه کافی است؟» «باید اینطور فکر کنم.»

  • ‘Will it matter?’ ‘I shouldn't think so.’


    مهم خواهد بود؟ من نباید اینطور فکر کنم.

  • ‘I know it's expensive but it will last for years.’ ‘I should hope so too!’


    «می‌دانم گران است اما سال‌ها دوام خواهد آورد.» «من هم باید امیدوار باشم!»

  • ‘Nobody will oppose it.’ ‘I should think not!’


    هیچ کس با آن مخالفت نخواهد کرد. من نباید فکر کنم!

  • Why should I help him? He's never done anything for me.


    چرا باید به او کمک کنم؟ او هرگز برای من کاری نکرده است.

  • How should I know where you've left your bag?


    چگونه باید بدانم کیفت را کجا گذاشته ای؟

  • I got on the bus and who should be sitting in front of me but Tony!


    من سوار اتوبوس شدم و چه کسی باید جلوی من بنشیند جز تونی!


  • وقتی فهمید باید صورتش را می دیدی!

  • I'm anxious that we should allow plenty of time.


    من نگران این هستم که ما باید زمان زیادی بگذاریم.

  • I find it astonishing that he should be so rude to you.


    به نظر من این حیرت آور است که او باید اینقدر با شما بی ادب باشد.

  • I should like to call my lawyer.


    من می خواهم با وکیلم تماس بگیرم.

  • We should be grateful for your help.


    ما باید قدردان کمک شما باشیم.

  • If I were asked to work on Sundays, I should resign.


    اگر از من بخواهند یکشنبه ها کار کنم، باید استعفا بدهم.


  • اگر باید نظر خود را تغییر دهید، به من اطلاع دهید.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

distanced

لغت پیشنهادی

rigging

لغت پیشنهادی

abbreviate