possibly
possibly - احتمالا
adverb - قید
UK :
US :
عدم امکان
---
زمانی استفاده می شود که می گوییم ممکن است چیزی درست یا محتمل باشد، اگرچه شما کاملاً مطمئن نیستید
برای تأکید بر این که از چیزی بسیار شگفت زده یا شوکه شده اید یا نمی توانید آن را درک کنید استفاده می شود
used to emphasize that someone will do or has done everything they can to help or to achieve something
برای تأکید بر اینکه کسی هر کاری که می تواند برای کمک یا رسیدن به چیزی انجام می دهد یا انجام داده است استفاده می شود
used to emphasize that you cannot do something or that something cannot or could not happen or be done
برای تأکید بر این که شما نمی توانید کاری را انجام دهید یا چیزی نمی تواند یا نمی تواند اتفاق بیفتد یا انجام شود استفاده می شود
زمانی استفاده می شود که چیزی قطعی نباشد
زمانی که شک و شبهه ای در میان باشد برای موافقت یا مخالفت استفاده می شود
برای تأکید با «میتوان» یا «میتوان» استفاده میشود
در درخواست های مودبانه استفاده می شود
هنگام رد مودبانه پیشنهادات استفاده می شود
برای انجام یا رسیدن به چیزی
با احتمالی که ممکن است درست باشد یا نباشد؛ شاید
او طوری به من نگاه کرد که انگار خیلی جوان هستم و احتمالاً کمی کند هستم.
استون احتمالا بهترین کارگردان فیلم آمریکاست.
آیا ممکن است در مورد انسان ها صدق کند؟
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که نرخ بهره احتمالاً در اوایل بهار آینده افزایش خواهد یافت.
سالن امتحان وسیع بود، حداقل 700 یا 800 دانش آموز و احتمالاً 1000 دانش آموز داشت.
نمی توان چنین ادعایی را برای گوبرنی های اسمولنسک، کورسک یا پولتاوا مطرح کرد.
این سرطان احتمالاً در اثر قرار گرفتن در معرض آزبست ایجاد شده است.
چطور ممکن است کسی این کار را با او انجام دهد؟
تجارت بین دو کشور در قرن یازدهم و احتمالاً زودتر از آن آغاز شد.
او در مسابقات قهرمانی گلف آزاد ایالات متحده بازی می کند - احتمالا برای آخرین بار.
شما نمی توانید در یک روز به همه آن فروشگاه ها بروید.
The cilia in the respiratory tract hasten the exit from the body of possibly harmful foreign material.
مژک های موجود در دستگاه تنفسی خروج مواد خارجی احتمالاً مضر را از بدن تسریع می کنند.
او قرار است حداقل سه هفته بماند، احتمالاً بیشتر.
In the following pages a number of the more visible and possibly more successful and productive organizations are identified and described.
در صفحات بعدی تعدادی از سازمانهای قابل مشاهدهتر و احتمالاً موفقتر و سازندهتر شناسایی و توصیف میشوند.
I have everything I could possibly need.
من هر چیزی که ممکن است نیاز داشته باشم را دارم.
هیچ کس دیگری نمی تواند آنچه را که شما رنج می برید تصور کند.
They may insist on payment by instalments, possibly spread throughout the whole of your notice period.
آنها ممکن است اصرار به پرداخت اقساطی داشته باشند که احتمالاً در کل دوره اعلان شما پخش می شود.
It was possibly their worst performance ever.
این احتمالاً بدترین عملکرد آنها بود.
شاید به دلیل تفاوت سنی آنها، ادامه دادن با او دشوار بود.
«هفته آینده میشوی؟» «احتمالاً.»
‘I’m sure he didn’t mean to be rude.’ ‘Quite possibly (= you may be right), but the damage has been done.’
«مطمئنم که او قصد بی ادبی نداشت.» «احتمالاً (= ممکن است حق با شما باشد)، اما آسیب وارد شده است.»
سال گذشته مادرش احتمالاً به دلیل نارسایی قلبی فوت کرد.
یک نوع محبوب اما احتمالا خطرناک از رژیم غذایی افراطی
شما احتمالاً نمی توانید این منظور را داشته باشید!
چطور ممکن است فکر کنید که من با آن کاری دارم!
معلوم شد که او خوب ترین مردی است که می توانید تصور کنید.
چه چیزی ممکن است اشتباه باشد؟
آیا ممکن است آن پنجره را باز کنید؟
در اولین فرصت میام.
آنها تمام تلاش خود را برای بهبود وضعیت انجام دادند.
اگر بتوانیم از آن اجتناب کنیم، نمیخواهیم این شایعات منتشر شود.
نمیدانم او چه کاری میتوانست انجام دهد.
من نمی توانم این را به شما بگویم!
شما نمی توانید همه آن کیف ها را حمل کنید.
«بگذار آن را برایت بخرم.» «این از نظر شما بسیار مهربان است، اما من نمیتوانم (= قبول کنم).»
Most cybercrime involves traditional crimes, such as theft and fraud, being committed in new ways. Phishing is perhaps/possibly/probably the best-known example of this.
بیشتر جرایم سایبری شامل جرایم سنتی مانند سرقت و کلاهبرداری است که به روش های جدید انجام می شود. فیشینگ شاید/احتمالا/احتمالاً شناخته شده ترین نمونه از این باشد.
It seems/appears that the more personal data which organizations collect the more opportunity there is for this data to be lost or stolen.
به نظر می رسد/به نظر می رسد که هر چه سازمان ها داده های شخصی بیشتری را جمع آوری کنند، فرصت بیشتری برای گم شدن یا سرقت این داده ها وجود دارد.
به نظر واضح است که معرفی کارت ملی کمک چندانی به جلوگیری از سرقت هویت نمی کند.
It could be argued that the introduction of national ID cards might actually make identity theft easier.
می توان ادعا کرد که معرفی کارت های شناسایی ملی ممکن است در واقع سرقت هویت را آسان تر کند.
It is possible that/It may be that the only way to protect ourselves against DNA identity theft is to avoid the creation of national DNA databases.
این امکان وجود دارد که / ممکن است تنها راه برای محافظت از خود در برابر سرقت هویت DNA اجتناب از ایجاد پایگاه های داده ملی DNA باشد.
افزایش قیمت ها در سال جاری تقریباً اجتناب ناپذیر است.
فکر می کنم امروز بعد از ظهر احتمالاً باران می بارد.
من احتمالاً در آن زمان دور خواهم بود.
من حدس می زنم که پنجاه درصد احتمال دارد که نه بگویند.
It's unlikely but not totally impossible I suppose.
بعید است، اما نه کاملا غیر ممکن، فکر می کنم.
آنها نمی توانند / واقعاً در مورد خرید یک قایق جدی باشند!
بیایید بدون آنها شروع کنیم. حتما دیر می رسند
او ممکن است تصمیم بگیرد که نیاید، در این صورت مشکلی وجود ندارد.
شاید
conceivably
قابل تصور
به طور عملی
feasibly
احتمال دارد
احتمالا
perchance
به طور بالقوه
تصادف
mayhap
به وقوع پیوستن
peradventure
مورد
خوشبختانه
haply
میتوانست باشد
percase
می تواند باشد
به احتمال زیاد
hopefully
ممکن است
برای همه می داند
غیرممکن نیست
قابل تصور است
در محدوده امکان
به طور قابل اعتماد
منطقی
not impossibly
قابل قبول
it is conceivable
از نظر تئوری
within realm of possibility
imaginably
credibly
reasonably
mayhaps
plausibly
presumably
theoretically
impossibly
غیر ممکن
improbably
غیر محتمل
بعید
implausibly
غیر قابل قبول
questionably
سوال برانگیز
dubiously
به طرز مشکوکی
inconceivably
غیر قابل تصور
doubtfully
با شک
absurdly
غیر منطقی
هرگز
unrealistically
غیر واقعی
incredibly
بطور باور نکردنی
unbelievably
باور نکردنی
preposterously
مضحک
unreasonably
به طرز عجیبی
inanely
بی جهت
unduly
نامتجانس
irrationally
غیر قابل تحمل
unthinkably
به طرز مسخره ای
illogically
به صورت مسخره
incongruously
با خنده
intolerably
قابل توجه
ridiculously
به طرز تکان دهنده ای
farcically
ناگفتنی
laughably
فوق العاده
remarkably
به طرز شگفت آور
shockingly
unspeakably
extraordinarily
astonishingly
unplausibly