apply
apply - درخواست دادن
verb - فعل
UK :
US :
to make a formal request usually written, for something such as a job a place at a university or permission to do something
درخواست رسمی، معمولاً کتبی، برای چیزی مانند شغل، مکان در دانشگاه، یا اجازه انجام کاری
تأثیر گذاشتن روی یک فرد، گروه یا موقعیت خاص یا مربوط به آن
استفاده از چیزی مانند روش، ایده یا قانون در یک موقعیت، فعالیت یا فرآیند خاص
به کار انداختن چیزی مانند یک قطعه تجهیزات، معمولاً با فشار دادن یا فشار دادن چیزی
گذاشتن یا پخش کردن چیزی مانند رنگ، مایع یا دارو روی سطح
استفاده از یک کلمه یا نام خاص برای توصیف چیزی یا کسی
to make a formal usually written, request for something especially a job a place at university or permission to do something
درخواست رسمی، معمولاً کتبی، برای چیزی، به ویژه شغل، مکانی در دانشگاه، یا اجازه انجام کاری
استفاده از چیزی مانند قانون یا ایده در یک موقعیت خاص
تأثیر گذاشتن بر کسی یا چیزی، یا مربوط به شخص، گروه یا موقعیتی
درخواست چیزی، معمولاً به صورت رسمی، به ویژه به صورت کتبی یا با ارسال فرم
(مخصوصاً از قوانین یا قوانین) ارتباط داشته باشد یا مهم باشد
استفاده از چیزی یا استفاده از آن برای هدفی عملی
برای پخش یا مالیدن ماده ای مانند کرم یا رنگ روی سطح
If you apply yourself to something you work hard at it directing your abilities and efforts in a determined way so that you succeed
اگر خود را به چیزی اختصاص دهید، سخت روی آن کار می کنید و توانایی ها و تلاش های خود را به طور مصمم هدایت می کنید تا موفق شوید.
درخواست چیزی، معمولاً به طور رسمی، به ویژه. با نوشتن یا ارسال در یک فرم
(مثلا قواعد یا قوانین) داشتن ارتباط با کسی یا چیزی. مربوط بودن
برای پخش کردن یا مالیدن کرم، رنگ و غیره روی یک سطح
استفاده از چیزی برای هدفی خاص
اگر خودتان را به چیزی اختصاص دهید، سخت روی آن کار می کنید.
to officially ask for something such as a job a place on a course or a loan usually by completing a special form or writing a letter
درخواست رسمی چیزی مانند شغل، مکان در دوره یا وام، معمولاً با تکمیل یک فرم خاص یا نوشتن نامه
اگر چیزی مانند قاعده، شرط یا مالیات اعمال شود، بر شخص یا موقعیت خاصی تأثیر می گذارد
استفاده از چیزی برای یک هدف عملی یا در یک موقعیت واقعی
من هنوز پاسپورتم را دریافت نکرده ام چه زمانی درخواست دادی؟
بسیاری از محدودیت ها دیگر اعمال نمی شوند.
عایشه درخواست داد و به او گفتند که دس پر شده است.
It is noteworthy that more than half did equivalent or higher level courses than those they applied for at the institutions we covered.
قابل توجه است که بیش از نیمی از آنها دوره های معادل یا بالاتر از دوره هایی را که برای آنها در مؤسساتی که تحت پوشش ما درخواست کرده بودند، گذرانده اند.
قبل از اینکه این شغل به شما پیشنهاد شود برای چند شغل درخواست داده بودید؟
از برس برای نرم کردن خطوط استفاده کنید، سپس قبل از استفاده از رژ لب، مداد را روی لب ها قرار دهید.
آنها سعی می کنند هم بر سنگ تراشی ها و هم بر تامین کنندگان مواد فشار بیاورند.
در جاده های خیس یا یخ زده، ترمز را به آرامی فشار دهید.
کرم را صبح و عصر بمالید.
شما باید شخصا/از طریق نامه درخواست دهید.
تصمیم گرفتم برای این شغل جدید اقدام کنم.
They have successfully applied for political asylum.
آنها با موفقیت درخواست پناهندگی سیاسی داده اند.
برای درخواست ویزا / گذرنامه / کمک هزینه / مجوز
توسعه دهندگان درخواست مجوز برنامه ریزی برای ساخت بیش از 200 خانه کردند.
برای درخواست در یک شرکت/دانشگاه
آنها می توانند برای لغو تصمیم به دادگاه مراجعه کنند.
او برای پیوستن به ارتش درخواست داده است.
اگر زیر 18 سال هستید شرایط ویژه اعمال می شود.
قوانینی که در مورد کارکنان و رفتار آنها در محل کار اعمال می شود.
آنچه من می گویم فقط برای برخی از شما صدق می کند.
این سیاست به طور یکسان برای همه اعمال خواهد شد.
این قانون فقط برای اتباع خارجی اعمال می شد.
کلمه غیر هیجان انگیز را هرگز نمی توان در مورد رمان های او به کار برد.
برای اعمال فشار سیاسی
این چالش به دانش آموزان اجازه می دهد تا اصول اقتصادی را که در کلاس یاد می گیرند به کار گیرند.
برای اعمال تحریم های اقتصادی
برای اعمال یک آزمون/روش/تکنیک/رویکرد/قانون
هر شهروندی باید همان استانداردهایی را برای خود اعمال کند که برای دیگران.
The new technology was applied to farming.
فناوری جدید در کشاورزی به کار گرفته شد.
اکنون زمان اعمال بینش هایی است که از مطالعات خود به دست آورده اید.
کرم را به آرامی روی صورت و گردن خود بمالید.
چسب باید روی هر دو سطح اعمال شود.
موهایش را شانه کرد و با دقت آرایش کرد.
رنگ با یک برس خوب اعمال شد.
اگر خودت اپلای میکردی امتحاناتت رو قبول میشی.
ما ذهن خود را برای یافتن راه حلی برای مشکل خود به کار گرفتیم.
ترمز زدن (وسیله نقلیه)
فشار وارده به زخم باعث توقف خونریزی می شود.
می توانید از طریق نامه یا آنلاین درخواست دهید.
تصمیم گرفتم برای دانشگاه منچستر اپلای کنم.
ورزش
استخدام کردن
استفاده کنید
administer
اداره کند
پیاده سازی
execute
اجرا کردن
exert
اعمال
utiliseUK
UtiliseUK
utilizeUS
UtilizeUS
enact
وضع
practiseUK
تمرین انگلستان
مشغول کردن
اختصاص دهد
enforce
اجرا کنند
exploit
بهره برداری
harness
مهار
عمل کنند
ply
لایه بندی
prosecute
تحت تعقیب قرار دادن
خاموش کردن
wield
اعمال کردن
انجام دادن
رسیدگی
practiceUS
praktikUS
عملی شود
را به اجرا درآورد
را وارد بازی کنید
به بار آوردن
عملی سازی
مورد استفاده قرار دهد
اعمال به