assign
assign - اختصاص دهد
verb - فعل
UK :
US :
دادن شغل خاصی به کسی یا مسئول ساختن او در قبال شخص یا چیز خاصی
دادن زمان، ارزش، مکان خاص به چیزی
دادن پول، تجهیزات و غیره به کسی که استفاده کند
to give someone a particular job or task or send them to work in a particular place or for a particular person
به کسی کار یا وظیفه خاصی بدهند یا او را برای کار در یک مکان خاص یا برای شخص خاصی بفرستند
دادن مقدار مشخصی از زمان، پول یا منابع به چیزی
تصمیم گرفتن که چیزی ارزش خاصی دارد یا کیفیت خاصی دارد
اعطای چیزی مانند مال به دیگری به طور رسمی و به موجب قرارداد
دادن کار یا کار خاصی به کسی
اگر زمانی را برای یک کار یا فعالیت تعیین کنید، تصمیم می گیرید که در آن زمان انجام شود
اگر برای چیزی مشخصه یا ارزش قائل شوید، می گویید که آن ویژگی را دارد
تصمیم گرفتن دلیلی برای چیزی
فرستادن کسی به جایی برای انجام کاری
برای قرار دادن یک مقدار در یک موقعیت خاص در حافظه یک کامپیوتر
دادن اموال، پول یا حقوق با استفاده از یک روند قانونی
to give to someone a job or responsibility or to decide on a person for a particular job or responsibility
دادن شغل یا مسئولیت به شخصی یا تصمیم گیری در مورد شخصی برای یک شغل یا مسئولیت خاص
شخصی را که به مکانی منصوب می کنند برای انجام کاری به آنجا می فرستند
اگر چیزهایی را به افراد اختصاص دهید، آنها را به روشی سازماندهی شده ارائه می دهید
فرستادن کسی برای کار در یک مکان خاص یا انجام یک کار خاص
دادن چیزی، مثلاً مقدار خاصی از زمان یا پول، برای یک هدف خاص
تصمیم گرفتن که چیزی دارای ارزش یا سطح خاصی است
to give your rights to a property etc. to someone else either by selling them or preparing a legal document as an agreement
اینکه حقوق خود را نسبت به ملک و غیره یا با فروش آن و یا تنظیم سند قانونی به صورت توافقی به دیگری بدهید
if a computer website, etc. assigns something it gives a value to it so that a connection can be made between the data and the user
اگر رایانه، وب سایت و غیره چیزی را اختصاص دهد، به آن مقدار می دهد تا بتوان بین داده ها و کاربر ارتباط برقرار کرد.
پس از اینکه ترفیع او به اجرا درآمد، به او یک شغل تحقیقاتی منصوب شد.
به عنوان یک قاعده کلی، هزینه های تعهد و واگذاری تقریباً برابر است.
Academic freedom does not protect materials, discussions, or comments that are not relevant to the assigned subject.
آزادی آکادمیک از مطالب، بحثها یا نظراتی که مرتبط با موضوع تعیینشده نیستند محافظت نمیکند.
وظیفه به روز نگه داشتن سوابق به شما محول شده است.
اگر می دانید آن روز به او مأموریت داده شد که چه کار کند؟
من همچنان در ابی رود مقدس درگیر موضوعی هستم که به من محول شده است.
اوری و معاونش، ژنرال گوستاو هوفوئت کواسی، به وظایف نامشخص دیگری منصوب شدند.
وظیفه تهیه برنامه توسعه به وزیر کشور واگذار شد.
از او خواسته شد تا دو نفر از کارمندان خود را به بخش کنترل موجودی منصوب کند.
معلم برای هر یک از بچه ها کار متفاوتی تعیین کرد.
دو کلاس بزرگ به ما اختصاص داده شده است.
دو کلاس درس بزرگ به ما اختصاص داده شده است.
معلم برای هر یک از بچه ها وظایف متفاوتی را تعیین کرد.
آنها بهترین مرد خود را به این کار منصوب کرده اند.
دو افسر ارشد برای این پرونده تعیین شده اند.
نیروهای بریتانیایی برای کمک به حفظ صلح تعیین شده اند.
I was assigned to B platoon.
من به لشکر B اعزام شدم.
او در سال 1975 به نیروی دریایی سلطنتی کانادا منصوب شد.
به هر نوع اطلاعات رنگ متفاوتی اختصاص دهید.
نمی توان تاریخ دقیقی را برای نقاشی تعیین کرد.
این قرارداد حق چاپ را به ناشر واگذار می کند.
او اجاره نامه را به دخترش واگذار کرده است.
وظیفه بازسازی بیمارستان به نیروهای سازمان ملل واگذار شد.
پرونده به ارشدترین افسر ما محول شده است.
آیا تا به حال روزی را برای مصاحبه در نظر گرفته اید؟
هر بازدید کننده از سایت، یک جایگزین آنلاین را انتخاب می کند که نامی به آن اختصاص داده می شود.
کارآگاهان نتوانسته اند انگیزه قتل را مشخص کنند.
این گزارش مسئولیت این حادثه را بر عهده مقررات ایمنی ناکافی قرار داده است.
او به دفتر روزنامه برلین منصوب شد.
اموال او به نوه هایش واگذار شد.
ما به آلبرتو وظیفه نظارت بر بچه ها را محول کردیم.
جودیت به دفتری در واشنگتن دی سی منصوب شد.
ما در حال تخصیص صندلی ها بر اساس اولویت اول، اولین خدمت هستیم.
این سند نحوه اداره سازمان و نحوه تعیین وظایف تحقیقاتی را مشخص می کند.
آنها به او مأموریت دادند تا سوابق رایانه ای را تجزیه و تحلیل کند تا نشانه های کلاهبرداری را جستجو کند.
هر فرد به تیمی که نماینده یکی از ذینفعان اصلی بود منصوب شد.
من به طور موقت به بخش مالی منصوب شده ام.
طی دهه گذشته، این سازمان تعداد مدیران خود را که در خارج از کشور منصوب شده اند، دو برابر کرده است.
آنها مبلغ زیادی را برای تحقیق و توسعه اختصاص دادند.
Locals are frustrated that of the $110bn assigned by Congress in relief aid only $53bn has actually been spent.
مردم محلی ناامید هستند که از 110 میلیارد دلاری که کنگره برای کمک های امدادی اختصاص داده است، تنها 53 میلیارد دلار در واقع هزینه شده است.
تعیین کنید
designate
نامزد کردن
nominate
نام
کمیسیون
نماینده
delegate
برگزیدن
انتخاب کنید
منصوب کردن
ordain
محل
تشکیل می دهند
جزئیات
پست
استخدام
autoriseUK
authoriseUK
autorizeUS
authorizeUS
ساختن
برچسب زدن
tag
رای
ثبت نام در انگلستان
enrolUK
ثبت نام در ایالات متحده
enrollUS
اتخاذ کردن
اسلات
slot
برگه
tab
قالب
معاون انگلستان
deputiseUK
معاون ایالات متحده
deputizeUS
قدرت دادن
empower
ترویج
ايجاد كردن
دوبله
dub
discharge
تخلیه
رد
expel
اخراج کردن
آتش
cancel
لغو
انکار
disallow
اجازه ندادن
disapprove
رد کردن
چشم پوشی
نگاه داشتن
پس گرفتن
خودداری کنید
retract
نگه دارید
withhold
حفظ
گرفتن
پنهان کردن، پوشاندن
دريافت كردن
conceal
سرکوب کردن
بی توجهی
suppress
هدر
neglect
تایید کنید
پنهان شدن
سوء استفاده
استفاده کنید
misuse
دفاع
خودداری
نگهبان
refrain
متوقف کردن