somewhere
somewhere - جایی
adverb - قید
UK :
US :
در یا به یک مکان، اما شما دقیقا نمی گویید یا نمی دانید کجاست
در یا در مکانی دارای موقعیتی است که بیان نشده یا ناشناخته است
approximately; about
تقریبا در باره
در، به، یا در مکانی که مشخص نیست یا بیان نشده است
(مخصوصاً قبل از عدد استفاده می شود) تقریباً; در باره
ماشینها با عجله به جایی میرفتند.
جایی در گل و لای بوده است.
Weaving through the hills was the Owens River aqueduct, and somewhere along its course were the Alabama Gates.
از میان تپهها قنات رودخانه اوونز میبافید و جایی در مسیر آن دروازههای آلاباما قرار داشت.
از جایی در امتداد راهرو صدای خنده آمد.
The concept of walking around looking somewhere between medium-rare and well-done is relatively recent.
مفهوم قدم زدن در اطراف به دنبال جایی بین متوسط-نادر و خوب انجام شده نسبتاً جدید است.
میدونم جایی دیدمش ولی دقیقا یادم نیست کجاست.
بنابراین من برای جای دیگری پرتاب کردم و این را در وضعیت بسیار بدی از تعمیر یافتیم.
He survived and is now believed to be hiding somewhere in the United States under federal protection.
او زنده ماند و اکنون گمان می رود در جایی در ایالات متحده تحت حمایت فدرال پنهان شده است.
میدونم خونه شون یه جایی نزدیک اینجاست.
او جایی نزدیک منچستر زندگی می کند.
او باید قبل از شروع کار جدید جایی برای زندگی پیدا کند.
The pathfinder, hidden in the tree line somewhere told us everybody was loaded and to take off to the left.
رهیاب که در جایی در ردیف درخت پنهان شده بود، به ما گفت که همه در حال بارگیری هستند و به سمت چپ پرواز کنید.
He supposed it was somewhere under the rug, perhaps held on to by old Josh as some sort of comforter.
او فکر می کرد جایی زیر فرش است که شاید جاش پیر آن را به عنوان نوعی آرامش نگه داشته است.
جایی خواندم که از مصاحبه امتناع می کند.
میشه بریم یه جای گرم؟
من قبلاً آنجا را نگاه کردم - باید جای دیگری باشد.
او در یورک یا جایی به مدرسه رفت (= مطمئن نیستم کجا).
آنها در جایی در فرانسه زندگی می کنند.
قبلا جایی دیده بودمش
I'm sure the information is out there somewhere.
من مطمئن هستم که اطلاعات در جایی وجود دارد.
حدود دو هزار دلار قیمت داشت.
آخرین بار از زندگی او در سواحل جنوبی فرانسه شنیده شد.
حتما نامه شان را جایی گذاشته اید!
من به دنبال جایی برای خوردن / ماندن هستم.
آیا میتوانیم برای صحبت به جای دیگری برویم - اینجا خیلی پر سر و صدا است.
آیا دوست ندارید به دیزنی لند یا جایی (= یا به یک مکان مشابه) بروید؟
هر هفته چیزی بین 900 تا 1100 جرم جزئی در این شهر گزارش می شود.
بین سه تا چهار ساعت طول می کشد تا برگردیم.
گردش مالی سالانه این شرکت حدود 70.7 میلیون دلار است.
من می خواهم جای دیگری زندگی کنم.
میشه بریم یه جایی حرف بزنیم؟
قیمت هر سی دی حدود 15 دلار است.
تقریبا
practically
عملا
به صورت مجازی
نزدیک
در باره
مرزی
borderline
منصفانه
nigh
اکثر
بدجنس
بسیار
feckly
نمایشگاه
دور و بر
در جای دیگر
پراکنده شده است
جایی
scattered
جاهایی
someplace
به خیر
somewheres
جنب
well-nigh
همه اما
کم و بیش، تقریبا
فقط درمورد
به خوبی
در یک اینچ از
اطراف جایی
لگد زدن به اطراف
قطعات ناشناخته
هر مکان قدیمی
kicking around
اینجا و آنجا
parts unknown
هیچ جایی