city
city - شهر
noun - اسم
UK :
US :
یک شهر مهم بزرگ
شهر بزرگی که پادشاه یا ملکه به آن عنوان رسمی داده است
a town of any size that has definite borders and powers that were officially given by the state government
شهری با هر وسعتی که دارای مرزها و اختیارات مشخصی است که به طور رسمی توسط دولت ایالتی داده شده است
مردمی که در یک شهر زندگی می کنند
a large area with houses, shops, offices etc that is often the centre of government for an area. A city is bigger than a town
یک منطقه بزرگ با خانه ها، مغازه ها، ادارات و غیره که اغلب مرکز دولت برای یک منطقه است. یک شهر بزرگتر از یک شهر است
یک منطقه بزرگ با خانه ها، مغازه ها، ادارات و غیره. یک شهر کوچکتر از یک شهر است
شهری که حکومت یک کشور یا ایالت در آن است
یک شهر شلوغ بزرگ که پر از جمعیت و فعالیت است
مربوط به شهرها و شهرها
منطقه اطراف لبه یک شهر یا درست خارج از آن
منطقه ای در اطراف لبه های یک شهر که افراد زیادی در آن زندگی می کنند
an area in central London where there are many large banks and financial organizations, including the Bank of England and the stock exchange. The City has an area of about one square mile (about 2.5 square kilometres), and it is sometimes called ‘the Square Mile’, especially in newspapers. Its name is sometimes used to mean people who work there and make financial decisions. There is a similar area in New York City called Wall Street
منطقه ای در مرکز لندن که در آن بانک ها و سازمان های مالی بزرگ از جمله بانک انگلستان و بورس وجود دارد. مساحت شهر حدود یک مایل مربع (حدود 2.5 کیلومتر مربع) است و گاهی اوقات به ویژه در روزنامه ها به آن مایل مربع می گویند. نام آن گاهی اوقات به معنای افرادی است که در آنجا کار می کنند و تصمیمات مالی می گیرند. منطقه ای مشابه در شهر نیویورک به نام وال استریت وجود دارد
London’s financial institutions, for example the INTERNATIONAL STOCK EXCHANGE and other markets, banks, and insurance companies considered together as a financial centre
موسسات مالی لندن، به عنوان مثال بورس بین المللی و سایر بازارها، بانک ها و شرکت های بیمه با هم به عنوان یک مرکز مالی در نظر گرفته می شوند.
منطقه ای از لندن که اکثر موسسات مالی در آن مستقر هستند
یک شهر بزرگ
هر شهری در بریتانیا که کلیسای جامع دارد (= کلیسای بزرگ و مهم)
حکومت یک شهر
the business centre of London where the large financial organizations are, such as the Bank of England
مرکز تجاری لندن که در آن سازمان های مالی بزرگ مانند بانک انگلستان قرار دارند
سازمان های مالی به عنوان یک گروه و افرادی که برای آنها کار می کنند
a place where many people live with many houses, stores, businesses, etc., and which is bigger than a town
مکانی که افراد زیادی در آن زندگی می کنند، با خانه ها، فروشگاه ها، مشاغل و غیره بسیار و بزرگتر از یک شهرک است.
the business and financial centre of London, including Britain's main financial organizations such the Bank of England and the International Stock Exchange
مرکز تجاری و مالی لندن، از جمله سازمان های مالی اصلی بریتانیا مانند بانک انگلستان و بورس بین المللی
سازمان های مالی لندن و افرادی که برای آنها کار می کنند، با هم به عنوان یک گروه در نظر گرفته می شوند
باید از سانفرانسیسکو دیدن کنید. این یک شهر زیبا است.
This romantic tale casts back to Ruritania especially in the implied distinction between city and country.
این داستان عاشقانه به ویژه در تمایز ضمنی بین شهر و کشور به روریتانیا بازمی گردد.
من در یک شهر بزرگ در یک کشور جدید تنها بودم.
او البته پنج بلوک شهر را منفجر کرد.
The major industrial cities were getting increasingly overcrowded.
شهرهای بزرگ صنعتی به طور فزاینده ای شلوغ می شدند.
بسیاری از شهرهای داخلی که زمانی به عنوان مناطق جنگی تلقی می شدند، دوباره خوش آب و هوا و قابل سکونت شده اند.
این شهر قدیمی با حدود 200000 نفر ساکن است.
لیدز شهری پر رونق، سرزنده و مرفه است.
شهر سنت الیا یک کلان شهر اتوپیایی بود که در مقیاسی تاریخی طراحی شده بود.
پارکینگ در مرکز شهر مشکل است.
این یکی از زیباترین شهرهای جهان است.
شورش در تمام شهرهای بزرگ رخ داد.
پایتخت کشور
مکزیکوسیتی بیش از 20 میلیون نفر جمعیت دارد.
باشگاه فوتبال منچستر سیتی
ما در یک شهر بزرگ زندگی می کنیم.
نقشه شهر بوستون
شهر یورک
الی یک شهر کلیسای جامع در شرق کمبریج شایر است.
این شهر در خانه به استقبال تیم پیروز رفت.
کارگزار سهام شهر
واکنش شهرداری به کاهش نرخ بهره چیست؟
اینجا دقیقاً شهر جالبی نیست؟
Bonn is Oxford's twin city.
بن شهر دوقلوی آکسفورد است.
شهر مادری او توکیو است.
رم یکی از شهرهای بزرگ جهان است.
طول این ساختمان به اندازه یک بلوک شهری است.
این شهر در قرن نوزدهم به سرعت رشد کرد.
یک پارک درست بیرون شهر وجود دارد.
شهر میزبان بازی های المپیک
شهر گمشده آتلانتیس
شهر قدیمی کارتاخنا
شهرهای خواهرخوانده لوس آلاموس، نیومکزیکو، و هیروشیما، ژاپن
شهر بوستون یکی از تاریخی ترین شهرهای آمریکاست.
بسیاری از شهرهای جهان بیش از پنج میلیون نفر جمعیت دارند.
ولینگتون پایتخت (= مرکز حکومت) نیوزلند است.
شهر الی حدود 15000 نفر سکنه دارد.
It's the city's responsibility to maintain the pavements.
حفظ و نگهداری سنگفرش ها بر عهده شهر است.
پدرم برای شهرستان کار می کند.
او در شهر کار می کند.
شهر
megalopolis
کلان شهر
metropolis
شهرداری
municipality
بورگ
burg
بخش
borough
شهرنشینی
conurbation
کیهان شهر
cosmopolis
مرکز شهر
ون
megacity
سرمایه، پایتخت
burgh
مرکز انگلستان
wen
مرکز ایالات متحده
پولیس
centreUK
شهرها
centerUS
منطقه شهری
polis
دود بزرگ
urbs
مکان شهری
جنگل آسفالت
metropolitan area
شهر پررونق
ناحیه
انجمن
asphalt jungle
شهر داخلی
شهرستان
توافق
خوابگاه
پراکندگی مراکز شهری
township
dorp
urban sprawl
کشور
boondocks
باندهای
farmland
زمین کشاورزی
outdoors
بیرون از خانه
countryside
حومه شهر
hinterland
سرزمین داخلی
outback
دورافتاده
wilderness
بیابان
sticks
میله ها
woodlands
جنگل ها
woods
جنگل
backveld
عقب افتاده