distinction
distinction - فرق - تمیز - تشخیص
noun - اسم
UK :
US :
تفاوت یا جدایی آشکار بین دو چیز مشابه
کیفیت عالی و مهم بودن
کیفیت خاص بودن به نوعی
نمره ویژه ای که به دانش آموزی که کارش عالی است داده می شود
a difference between two similar things
تفاوت بین دو چیز مشابه
کیفیت عالی بودن
نمره ای که به دانش آموزانی که کارهایی با استاندارد عالی تولید می کنند داده می شود
کیفیت خاص یا متفاوت بودن
کیفیت عالی یا خاص بودن به نوعی
افتخاری که به دلیل تعالی به دست آمده یا داده شده است
Life was hard for the peasants, especially in the conservative south where class distinctions were pronounced.
زندگی برای دهقانان سخت بود، به ویژه در جنوب محافظه کار، جایی که تمایزات طبقاتی آشکار بود.
تمایز واضحی بین اعتراض قانونی و اقدام غیرقانونی اعتصاب وجود دارد.
هنگامی که تمایزات مفهومی در زبان بیان می شوند، به عنوان روابط معنایی شناخته می شوند.
پابلو اصرار دارد که او باسک است، نه اسپانیایی - وجه تمایز مهمی است.
In addition to the main distinction based on participant roles, the person system may be organized along a variety of other dimensions.
علاوه بر تمایز اصلی بر اساس نقش های شرکت کننده، سیستم شخص ممکن است در امتداد ابعاد مختلف دیگری سازماندهی شود.
شاعری متمایز
The plan would introduce a single class of bearer shares, abolishing the distinction between registered and bearer shares.
این طرح یک طبقه واحد از سهام بی نام را معرفی می کند و تمایز بین سهام با نام و سهام بی نام را لغو می کند.
Perhaps the neatest way of expressing the distinction is to contrast unilateral and cooperative procedures.
شاید زیباترین راه برای بیان تمایز، تقابل رویه های یک جانبه و مشارکتی باشد.
To many the distinction between rote memorization and understanding is unclear and leads to confused teaching and learning.
برای بسیاری، تمایز بین حفظ کردن و درک صحیح نامشخص است و منجر به آشفتگی آموزش و یادگیری می شود.
One of the few notions from game theory to penetrate the popular culture was the distinction of zero-sum and nonzero-sum games.
یکی از معدود مفاهیمی که از نظریه بازی ها در فرهنگ عامه رسوخ کرد، تمایز بازی های حاصل جمع صفر و مجموع غیرصفر بود.
The distinctions between the three cell types are quite subtle and may only be obvious after quite extensive testing.
تمایز بین سه نوع سلول کاملاً ظریف است و ممکن است تنها پس از آزمایش کاملاً گسترده آشکار شود.
distinctions between traditional and modern societies
تمایز بین جوامع سنتی و مدرن
فیلسوفان برای تمایز بین هنر و علم استفاده نمی کردند.
ما باید بین این دو رویداد تمایز قائل شویم.
قانون جدید هیچ تمایزی بین بزرگسالان و کودکان قائل نیست (= با آنها یکسان رفتار می کند).
همه گروه ها بدون هیچ تفاوتی مستحق دریافت این پول هستند.
او این تمایز را داشت که اولین زنی بود که در اقیانوس اطلس پرواز کرد.
نویسنده ای متمایز
Naomi got a distinction in maths.
نائومی در ریاضیات ممتاز شد.
او با ممتاز فارغ التحصیل شد.
His government did not brand them terrorists, but rather ‘an entity that supports terrorism’. That may prove to be a distinction without a difference.
دولت او آنها را تروریست لقب نداد، بلکه آنها را موجودی حامی تروریسم نامید. این ممکن است یک تمایز بدون تفاوت باشد.
تمایزات فرهنگی در دل این مسائل نهفته است.
آیا همیشه بین درست و غلط تمایز مطلق وجود دارد؟
این یک تمایز ظریف اما بسیار مهم بود.
هیچ تمایز قانونی بین شهرها و سایر شرکت ها وجود نداشت.
او تمایز مهمی بین انواع مختلف بیماری قائل است.
The distinction between amateur and professional players is being blurred.
تمایز بین بازیکنان آماتور و حرفه ای در حال مبهم شدن است.
ما می توانیم تمایز شدیدی بین جاه طلبی و طمع ببینیم.
جامعه ای بدون تمایز طبقاتی و امتیازی
ایجاد تمایزهای کینهآمیز بین فقرای «لایق» و «نالایق».
the conventional distinction between pure and applied science
تمایز متعارف بین علم محض و کاربردی
او تمایزات بین خانواده و دوستان را محو می کند.
We need to draw a distinction between democratic socialism and social democracy.
ما باید بین سوسیالیسم دموکراتیک و سوسیال دموکراسی تمایز قائل شویم.
Fennel leaves add distinction to any dish.
برگ های رازیانه به هر غذایی تمایز می بخشد.
با وجود اینکه آنها با تمایز جنگیدند، تلفات سنگینی متحمل شدند.
نیویورک قدیمی ترین سیستم متروی کشور را ندارد. این تمایز متعلق به بوستون است.
پوشیدن کراوات شهرستانی نشانه تمایز اجتماعی متوسط بود.
او یک مورخ برجسته است.
She achieved distinction in several fields of scholarship.
او در چندین زمینه بورس تحصیلی موفق شد.
بازیگران با کمی تمایز اجرا کردند.
Election to the NAE is an indication of professional distinction.
انتخاب به NAE نشانه تمایز حرفه ای است.
او با افتخار در جنگ جهانی اول خدمت کرد.
تفاوت
تضاد
dissimilarity
عدم شباهت
separation
جدایش، جدایی
dissimilitude
عدم تشابه
discrepancy
اختلاف
disparity
نابرابری
تغییر
distinctiveness
متمایز بودن
distinctness
تمایز
divergence
واگرایی
تقسیم
contradistinction
تناقض
demarcation
مرزبندی
deviation
انحراف
differential
دیفرانسیل
disagreement
اختلاف نظر
discreteness
گسستگی
disparateness
ناهمگونی
فاصله
divergency
تنوع
diverseness
قطبیت
جداسازی
polarity
بی شباهت
segregation
واریانس
unlikeness
شکاف عظیم
variance
شکاف
chasm
خلیج
دیگری بودن
gulf
otherness
similarity
شباهت
alikeness
مشابهت
analogousness
مقایسه
analogy
انجمن
یکسانی
likeness
توافق
resemblance
سهل انگاری - بی دقتی
sameness
مطابقت
accord
گیجی
هماهنگی
carelessness
عجز
concurrence
بی احتیاطی
conformity
بی اهمیت بودن
پستی
harmony
بی فکری
inability
یکنواختی
indiscretion
بی اهمیتی
insignificance
وحدت
lowliness
مکاتبات
thoughtlessness
تشبیه
uniformity
معادل سازی
unimportance
قرابت
unity
همبستگی
correspondence
موازی
similitude
موازی سازی
congruity
equivalence
affinity
correlation
parallel
parallelism