indication

base info - اطلاعات اولیه

indication - نشانه

noun - اسم

/ˌɪndɪˈkeɪʃn/

UK :

/ˌɪndɪˈkeɪʃn/

US :

family - خانواده
indicator
نشانگر
indicative
نشان دهنده
indicate
نشان می دهد
google image
نتیجه جستجوی لغت [indication] در گوگل
description - توضیح
  • a sign remark, event etc that shows what is happening, what someone is thinking or feeling or what is true


    نشانه، نکته، رویداد و غیره که نشان می‌دهد چه اتفاقی می‌افتد، چه چیزی فکر می‌کند یا احساس می‌کند، یا آنچه درست است


  • نشانه ای که نشان می دهد چیزی وجود دارد، درست است یا احتمال وقوع دارد

  • a suitable action that is suggested by something


    عمل مناسبی که توسط چیزی پیشنهاد می شود

  • An added indication is the percentage of the transitions that are found in the corpus only once.


    یک نشانه اضافه شده درصد انتقال هایی است که فقط یک بار در مجموعه یافت می شوند.


  • آیا دوره زندگی مشترک نشانه ای از چگونگی زندگی مشترک است؟

  • All our figures, therefore are no more than approximate indications.


    بنابراین، تمام ارقام ما چیزی بیش از نشانه های تقریبی نیستند.

  • In fact there are indications that the Louisiana leg may contain larger reserves than the western leg in Texas.


    در واقع، نشانه هایی وجود دارد که پای لوئیزیانا ممکن است دارای ذخایر بزرگتری نسبت به پای غربی در تگزاس باشد.

  • There are indications that the Labour Party will win the next election.


    نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد حزب کارگر در انتخابات بعدی پیروز خواهد شد.

  • Early indications are that most viewers are watching something else.


    نشانه های اولیه حاکی از آن است که بیشتر بینندگان در حال تماشای چیز دیگری هستند.

  • The two parties have shown every indication of a willingness to compromise.


    دو طرف تمام نشانه هایی از تمایل خود را برای سازش نشان داده اند.

  • The first indication that a person requires accommodation is through a request for a reservation.


    اولین نشانه ای که یک فرد نیاز به اقامت دارد از طریق درخواست رزرو است.

  • The daily pollen count can give a good indication of the amount of allergens in the air.


    شمارش روزانه گرده می تواند نشانه خوبی از میزان آلرژن های موجود در هوا باشد.

  • In fact no indication that anyone was staying there at all.


    در واقع، هیچ نشانه ای از ماندن کسی در آنجا وجود ندارد.

  • If she knew what was going on outside she gave no indication of it.


    اگر می دانست بیرون چه خبر است، هیچ نشانه ای از آن نمی داد.

  • There was no indication of forced entry to the building.


    هیچ نشانه ای از ورود اجباری به ساختمان وجود نداشت.


  • او متوجه می شود که این بازی نشانه واقعی کاری که او می تواند انجام دهد نخواهد بود.

example - مثال
synonyms - مترادف

  • علامت


  • امضا کردن


  • سرنخ


  • نشانگر

  • indicator


    تجلی

  • manifestation


    پیشنهاد


  • تصدیق

  • attestation


    تظاهرات


  • اثبات


  • فال

  • augury


    اعلام

  • declaration


    افشای

  • disclosure


    نمایش دادن


  • شواهد و مدارک


  • نمایشگاه


  • اشاره

  • hint


    تلقین

  • intimation


    توجه داشته باشید


  • نشانه

  • omen


    نشان می دهد

  • portent


    دال


  • اصطلاح

  • signifier


    پیش اخطار

  • cue


    راهنما


  • آگاهی

  • forewarning


    اشاره گر


  • افشا

  • inkling


  • pointer


  • revelation



antonyms - متضاد
  • misinformation


    اطلاعات غلط

  • disinformation


    اطلاعات نادرست

  • falsehood


    دروغ

  • untruth


    نیمه حقیقت

  • half-truth


لغت پیشنهادی

cleverness

لغت پیشنهادی

souls

لغت پیشنهادی

confines